بخشی از مقاله

چکیده

معماری سنتی در ایران پیشینه ای چند هزار ساله دارد و شاهکارهای پرشماری را در پهنه ایی گسترده از سواحل مدیترانه تا مرزهای چین خلق کرده است.معماری و مهندسی سازه در ایران قلمرویی وسیع از مجاری آب زیر زمینی، آب انبارها،چاهها،آب گذرها،مجاری فاضلاب و لوله های زیرگذر،پلها،بندهای خاکی،سدها؛و از کلبه ها،آلونک ها و عمارت های کلاه فرنگی کوچک تا بناهای زیبا و باشکوه،مانند سازه های چوبی عظیم،ساختمانهای با مصالح بنایی،بادگیرها،منارها،تاق ها و گنبدها را که تا کنون دنیا به خود ندیده است،می پوشاند.در معماری سنتی ایران واژه پیمون در معماری گذشته مشاهده می گردد، کاربرد این مفهوم و چگونگی استفاده آن درمعماری سنتی و حتی اهداف چنین کاری قابل تامل و بررسی است.

استفاده از پیمون در ساختمان سازی مزایای بیشماری داشته است، از تنوع در سازما ندهی فضاها گرفته تا مسائل اجرایی و نیارش در ساختمان و حتی آموزش و یادگیری و انتقال به آیندگان خود نیز مفید بوده است، این روند تا سالهای بسیاری جزئی از معماری گذشته و سنتی بوده است. با تغییر کردن نوع نگاه به معماری و با پیشرفت های تکنولوژیکی، معماری و ساختما نسازی با مسائل جدیدی روبرو شده است، در این بین سازه های فضاکار یکی از این موارد است. مدولارسازی یکی از نکات بسیار مهم در این گونه از ساز هها است، که شباهت هایی با پیمون در معماری سنتی دارد، و از مباحث فرمی و زیبای یشناسی گرفته تا انواع بارگذاری و مباحث استاتیکی و ایستایی را تاثیرگذار بوده است و باعث بوجود آمدن تنوع های بسیاری در این گونه از ساز هها شده است.

در این پژوهش سعی شده است، مقایس های بین پیمون در معماری سنتی و مدولارسازی در سازه های فضاکار گردد، تا تفاوت ها و شباهت های این دو موضوع مشاهده گردد و چگونگی تامین نیازهای مختلف در ساختمان توسط هر یک از این دو مفهوم در دو عصر و زمان مختلف بررسی شود، و برای این کار از ریشه ها و نوع نگاه به هستی آغاز شده و با اهداف استفاده آنها ادامه پیدا کرده و در نهایت به اجزا و عناصر آنها منتهی خواهد شد، در انتها با ارائه مدلی عوامل تاثیرگذار فرم، عملکرد و معنا و از سوی دیگر مفص لبندی، انعطاف پذیری و انسجام در فضای معماری بر مدول را نشان م یدهد.در این مقاله،مروری کلّی به ویژگی های سازه ای بناهای سنتی و شناخت عناصر سازه ایی ارائه خواهد شد.

مقدمه

هنر سنتی مهمترین مشخصه و دارای پایدارترین نقش در طول تاریخ ایران بوده است. همه هنرهای ایرانی دارای بالاترین درجات و معیارهای زمان خود و در رابطه نزدیک با زندگی بودند. پرداختن به هنر، پرداختن به دانش بود. هنرمندان ایرانی، تخصص خود را وقف یک سنت مشترک دندنمو که فردیتِ آنها را در خود مستغرق می نمود. این نه کار یک هنرمند ایرانیِ معین،بلکه خلوص نیت و صداقتِ سلسله هایی ازنسل های هنرمندانِ واجد شرایط و شایسته بود که باعث اعتبار بخشیدن به یک سنت دیرپا شد.نمونه هنر برتر ایرانی، معماری ایرانی بود. دستاوردهای بزرگ معماری ایرانی نه محصول پیشامدها و نوآوری های ناگهانی بودند، و نه نتیجه استفاده ناآگاهانه از فنون؛ عوامل ویژه ای وجود داشتند که به معماری ایرانی ویژگی های برجسته اش را بخشیدند.

واژه نیارش در معماری گذشته ایران بسیار به کار می رفته است.نیارش به دانش ایستایی ، فن ساختمان و ساختمایه - مصالح - شناسی گفته می شده است.معماران گذشته به نیارش ساختمان بسیار توجه میکردند و آن را از زیبایی جدا نمی دانستند.معماران همراه با بهره گیری از پیمون و تکرار آن در اندازه ها و اندام ها،ساختمان ها را بسیار گوناگون از کار در می آوردند.بگونه ایی که هیچ دو ساختمانی یکسان از کار درنمی آمد و هر یک ویژگی خود را داشت،گرچه از یک پیمون در آنها پیروی شده بود.

معماری سنتی سرشار از نکاتی است که ممکن است گاهی گوشه ایی از آن کشف و مورد استفاده قرار بگیرد.معماری پر رمز و رازی که اساس و سنت آن،پویایی و وزآمدیر است. - که البته لزوماً با معماری روزمرگی و روزمرگی معماری مغایرت تام دارد - .معماری ارزشمندی که حاصل آن ساختمان هایی است که برای ابد بنا میشوند.لذا بزرگترین ویژگی بناهای این چنین که دور نمایی جاویدان را ترسیم خواهند کرد،همه جانبه نگری و نکته سنجی های علمی،فنی و اجرایی در جهت ایستایی غیر قابل تردید آن است.

سیر تکوینی سازه در معماری بناهای سنتی

از آنچه در مقاومت هر سازه در مقابل نیروهای مخربی همچون نیروهای زلزله و… حائز اهمیت بوده و در علوم امروزی نیز بر آن تاکید شده است میتوان به مواردی اشاره کرد که با دقت و آگاهی در ابنیه سنتی رعایت شده است: تناسب بین عرض و طول پلان با ارتفاع ساختمان عامل تعیین کنندهای است که به واسطه گستردگی و کوتاهی این نوع ابنیه ضریب مقاومت آنها را در مقابل انواع لرزه ها به شدت افزایش میدهد.

معمولاً غیر از اجزایی همچون منارهها و…، در ابنیه سنتی نمیتوان از چنین ضعفهای طراحی سراغی گرفت. از طرفی روشن است که افزایش اختلاف ارتفاع بناهای مجاور، کاملاً در تشدید آسیبهای حاصل از زلزله و حرکت زمین مشهود است و این اختلاف تراز در الگوهای معماری و شهرسازی سنتی در حداقل ممکن و در موارد معدود با واسطه و پلهای دیده میشود . تقارن در فضا و احجام و حتی توزیع ثقلی نیز که عامل مؤثری در تقویت بنا محسوب میشود و کارایی آن در تجارب متعدد به اثبات رسیده است، بنا بر سنتی کهن در اغلب این ساختمانها به چشم میخورد. نما و پلانهای کاملاً قرینه و نزدیک به مربع و مستطیل، پرهیز از شکستگی های نامأنوس، حفظ ریتم در طراحی، هندسه موزون و یا سازههایی همچون پوششهای گنبدی و کلمبو و… را باید نقاط تکامل این نیاز دانست.

عامل دیگری که در توصیههای امروزی مورد توافق همه اهل فن شمرده میشود، کاهش وزن کلی ساختمان و تقلیل ارتفاع مرکز ثقل بنا میباشد. با وجود محدودیتهای مربوط به ساخت و انتخاب مصالح بنایی، این مهم در بناها و معماریهای سنتی ایران با شگردهای قابل توجه، تحسینبرانگیز و درخور تحقیق تأمین شده است. انواع کانهپوشها، دیوارههای صندوقه، گنبدهای دوپوش و تغییرات تدریجی ضخامت دیوارهای باربر به تناسب ارتفاع و میزان بار و… را میتوان در گروه این ساز و کارها برشمرد.

استفاده از حائلها و پشتبندهایی که گاه در ظاهری از رواق و ایوان و… پنهان میشوند و یا مهار و کش هایی که حرکات و فشارهای عرضی را کنترل میکنند، تنگبندی ها، کلافبندیهای چوبی و همچنین تیر و الوارهای چوبی بهکار رفته در مغز دیوارها و لایههای تکرارشونده که نقش بهسزایی در تقسیم یکنواخت بارها بازی میکنند، توجه به یکپارچگی بنا، ساباطها و… همه و همه در کنار قابها و قابلیتهای انعطافی و انطباقی بناهای سنتی موجب دوام رازگونه این ابنیه میشوند. شاید پیسازی را بتوان از مهمترین نقاط ضعف و مورد تردید بناهای تاریخی محسوب کرد که ممکن است با اصول و یافتههای علمی امروزی چندان همسو نبوده و تئوریهای امروزی اشکالات چندی را بر آن وارد نماید. اما در این اصل نیز میتوان انتخابات و شیوههای هوشمندانهای را مثال زد.

جایگیری هسته اولیه ارگ تاریخی بم بر روی صخره ای سترگ و سنگی که مهمترین عامل نجات بخش عمده آن از بلایای تخریبی زلزله بود، نمونهای است شایسته توجه و مطالعات تطبیقی بیشتر. همچنین است در مورد بناهایی که مانند مسجد امام - ع - اصفهان نیمهکاره رها میشدند و تکمیل آن ها به بعد از ایجاد تعادل تدریجی و طبیعی بنا و شالوده و همگنی بستر آن موکول می شد . به این فهرست، دقایق و نظم عملیات پیگیر نگهداری را نیز باید اضافه کرد. ادامه حیات این بناها با ثبات شرایطی مثل سطح آبهای زیرزمینی، رطوبت محفوظ در بنا، پوشش گیاهی محوطه پیرامونی و… و همچنین تجدید عایقهای رطوبتی، کنترل ترکها، تکمیل به موقع بخشهای آسیب دیده، دقت در الحاقات و یا حذف احتمالی بعضی قسمتهای جزئی و… با مشورت و استفاده از استادکاران آشنا به فن امکانپذیر میشد.

رفتار سازه ای

در قلمرو بناهای تاریخی ایرانی بی معناست اگر پدیده های سازه ای نظیر مقاومت، سختی و پایداری به عنوان معیار اصلی و تعیین کننده ی طراحی درنظر گرفته شوند. از دیدگاه یک معمار سنتی، گرچه او از نیروها، تنش های ایجاد شده و خرابی های سازه ای املاً کآگاه است، محاسبه تنش در درجه ی دومِ اهمیت قرار دارد. این عملکرد عناصر سازه ای است که از شکل کلّیِ بنا پیروی می کند،همانگونه که خودِ شکل بدون عملکرد صحیح هیچ مفهومی ندارد.

هر آنالیز - تنش - سازه ای و بررسی و تأیید ساختمان های تاریخی، هنگامی صحیح است کهفقط بخشی،و درراستای، آنالیز کاملِ ساختمان شامل ویژگی های هندسی، طبیعی و ماوراءالطبیعی باشد.بعید است ساختمانی تاریخی یافت شود که قوانین ساختمانی و طراحی سازه های آن براساس آئین نامه های مدرن مهندسی سازه نادرست باشد. اگر سمتی از یک ساختمان معیوب به نظر رسد، این باید به بدفهمی از عملکرد سازه ای ساختمان یا عدم کفایت قوانین مدرن برای ارزیابی رفتارساختمان نسبت داده شود. آنالیز مدرنِ سازه ایِ بناهای تاریخی ابزار دیگری برای کشف دانش سازندگان ماهر سنتی در کارهایشان به منظور بهبود بخشیدن به تئوری های مدرنِ سازه ها و بنا نهادن معیارهای طراحی نو است.

معیارهای طراحی

در بناهای تاریخی ایرانی،معیارهای طراحی، مقاومت، سختی و پایداری نبودند؛ بلکه اتحاد استادانه هنرو علم،عملکرد کامل یک ساختمان را، هم ازنظر سازه ای و هم ازنظر معماری تضمین می کرد؛ با یادآوری اینکه سازه و معماری یکسان بودند . معمار ایرانی دارای فهمی عمیق از طبیعت کار خود و مصالحی که به کار می بُرد، بود. با سنگ همیشه مانند سنگ و با آجر مانند آجر رفتار می شد،و هرکدام در وضعیت سازه ای صحیح خود قرار می گرفت. سازنده ی سنتی ازآنها درانطباق با محیط استفاده می کرد، نه در ضدیت با طبیعت. نقش عناصر سازه ای، استفاده از،و نه مخالفت با، نیروهای طبیعی نظیرنور، گرما، باد و آب بود؛و مقادیرهمبستگی براساس مقیاس مناسب، و نه ضرایب اطمینان بزرگ، در طراحی انتخاب می شد. به ساختمان ها اجازه داده می شد که به طور هماهنگ به عنوان یک جزء درکل عمل کنند و بنابراین، از تأثیرات طبیعی و مافوق طبیعی به طور کامل استفاده نماید.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید