بخشی از مقاله
درآمدى برمدیریت جهانگردى
اهمیت مطالعات سیاستگذاری جهانگردی
روشهای مطالعهٔ سیاست عمومی
جهانگردى بزرگترين و پررونقترين صنعت جهان است. انتظار مىرود که در قرن بيست و يکم نيز اين صنعت پيشتاز بوده، سير صعودى آن ادامه يابد. جهانگردى يک قدرت اقتصادي، اجتماعى و زيست محيطى بزرگ و البته پديدهاى بسيار سياسى است (ريشتر - 1989:۲Richter) بنابر عقيدهٔ پک - Peck، و لپي- 1989:۲۱۶Lepie، طبيعت جهانگردى در هر جامعهاي، متأثر از عوامل پيچيده و درهم بافتهٔ سياسى و اقتصادى و همچنين ويژگىهاى جغرافيائى است که ديگران را مجذوب خود
مىکند. مزايا و منابع اقتصادى حاصل از جهانگردي، جلوههاى جغرافيائى و ويژگىهاى مفرح آن (ريان - Ryanرا ملاحظه کنيد)، بسيار جالب توجه است و بيشتر مطالعات و تحقيقات انجام شده به اين موارد پرداختهاند. اما در زمينهٔ سياست جهانگردى و بهويژه فرآيند سياستگذاري، کار چندانى نشده است. در واقع مفهوم ”سياست عمومي“ و اهميت آن بهطور کامل شناخته و درک نشده است (ريشتر ۱۹۸۹:۲). بنابراين، در اين زمينه بايد مطالعات بيشترى صورت بگيرد.
يکى از اساسىترين فعاليت دولتها، طراحى و تدوين سياستهاى عمومى (کلان) است. در کشورهاى صنعتى و همچنين در بسيارى از کشورهاى در حال توسعه، به هنگام طراحى و تدوين برنامهها و سياستهاى کلان کشور به جهانگردى بهعنوان ابزارى مؤثر در ادامهٔ روند توسعه، توجه خاصى مبذول مىشود.
در عين حال، روز به روز بر تعداد کارشناسان و صاحبنظرانى که اثر بخشى مشارکت و دخالت دولت در صنعت جهانگردى و کارآئى سياستهاى دولت در اين صنعت را مورد ترديد قرار مىدهند، افزوده مىشود؛ نکتهٔ مهمى که ديد نويسندگان پوشيده نمانده است.
مطالعات و تحقيقاتى که در مورد سياستهاى عمومى انجام مىشوند، نبايد تنها به توصيف فعاليتهاى دولتها و حکومتها بسنده کنند. از آنجا که سياستهاى عمومى بهويژه سياستهاى جهانگردي، عرصهاى جديد در تحقيقات علمى هستند، هنوز روش واحد و استانداردى براى مطالعه آنها طراحى نشده است.
به راستى چرا بايد در زمينهٔ سياست عمومي، مطالعات و تحقيقات بيشترى انجام شود؟ داى معتقد است که سياست عمومى را بايد به سه دليل مورد توجه و بررسى قرار داد:
- دليل صرفاً علمى که توسط آن مىتوانيم علل اتخاذ پارهاى از تصميمهاى مربوط به سياستهاى خاص را کشف نموده، جامعه و محيط خود را بهتر بشناسيم. در اينصورت، سياست عمومى را يا بايد بهعنوان متغيرى مستقل يا بهعنوان متغيرى وابسته در نظر بگيريم. اگر سياست عمومى را متغيرى وابسته فرض کنيم، کانون تحقيق عبارت است از بررسى اينکه: کدام ويژگىهاى بارز سياسي، اقتصادى و اجتماعى (ويژگىهاى محيطي)، محتواى سياستها را شکل مىدهند.
(داى ۱۹۹۲:۴). اگر به سياست عمومى بهعنوان متغيرى مستقل بنگريم، پس مسئلهٔ اصلى تحقيق عبارت است از بررسى اينکه: سياستهاى عمومى (کلان)، چه اثرى (آثاري) بر جامعه (محيط) و بر نظام سياسى دارد.
- دليل حرفهاى که بهوسيلهٔ آن مىتوان انگيزهها و پيامدهاى سياستهاى اتخاد شده را شناسائى کرده، درک نمود. در اين راستا مىتوانيم از علوم اجتماعى براى حل مشکلات خود بهره گيريم.
- دليل سياسى که بهوسيلهٔ آن مىتوان بررسى نمود که آيا مردم حاضر هستند براى حصول به آرمانهاى -Goals ”صحيح“ را تعريف نموده، مشخص کرد که چه کسانى ”صحيح“ را تعيين مىکنند.
در اين مبحث بر آن هستيم که دانشجويان را به انجام تحقيقات و مطالعات در مورد ”سياست عمومي“ تصميمها و اعمال اتخاذ شده از سوى دولت را شناخته، بهتر درک کنند. سياست عمومى نمىتواند از فرآيندهاى سياسى مستقل باشد. بهعلاوه، سياستگذارى فعاليتى خنثى از نظر
ارزشى نيست، زيرا ديدگاه هر يک از ما نسبت به دنياى اطراف خود متفاوت است.
اين ديدگاه خاص ما، بر اعمال و رفتارهاى ما و بنابراين بر روشى که تحقيقى را انجام مىدهيم، اثر مىگذارد، اما نبايد فراموش کرد که ديدگاه و باورهاى ما و نتايج و يافتههاى تحقيقات و مطالعات ما در زمينهٔ سياستهاى عمومى در عمل اهميتى ندارند، زيرا سياستمداران، ديوانسالاران - Bureacrats، و گروههاى ذينفع، نتايج تحقيقهاى ما را بر اساس تفسيرها و تعابير خود از رو
ش و يافتههاى تحقيق، تغيير مىدهند.
با مطالعهٔ سياستهاى عمومى (کلان)، مىتوانيم بسيارى از موضوعات مهم را مورد بررسى و تجزيه و تحليل قرار دهيم؛ موضوعاتى که مورد علاقه و مورد توجه بسيارى از گروهها و افراد مىباشد؛ از بخش جهانگردى و سازمانها و دانشجويان جهانگردى گرفته تا آن دسته از پژوهشگرانى که در زمينههاى مربوط و حتى به ظاهر غير مربوط با جهانگردى تحقيق و مطالعه مىکنند (اقتصاد، جغرافيا، تاريخ، جامعهشناسي). از جمله اين موضوعات مهم، عبارتند از:
- طبيعت سياسى فرآيند سياستگذارى جهانگردى
- مشارکت مردم در برنامهريزى و سياستگذارى جهانگردى
- منابع قدرت درسياستگذارى جهانگردى
- شيوه و نوع انتخاب مديران دولتى در محيطهاى سياسى
- اثربخشى سياستهاى جهانگردى
ما قصد داريم سطح دانش سياستگذارى جهانگردى را با بهرهگيرى از روشهاى زير ارتقاء دهيم: - بحث در مورد انواع مطالعات سياستهاى عمومى و مزاياى آنها براى صنعت جهانگردى.
- شرح و معرفى موضوعهاى مهم در سياستهاى جهانگردى.
- معرفى الگوئى براى مطالعه سياستهاى جهانگردى
سياست عمومى چيست؟
سياستگذارى عمومي، بدون ترديد فعاليتى سياسى است. سياست عمومى تحتتأثير عوامل اقتصادي، اجتماعى و فرهنگى جامعه و همچنين تحتتأثير ساختارهاى رسمى حکومتى و ديگر ويژگىها و عوامل نظام سياسى قرار دارد (سلف - Self، در سال ۱۹۸۵ را ملاحظه مىکنيد). فرآيند سياستگذارى بر محيط اطراف خود (عوامل سياسي، اقتصادي، اجتماعي) تأثير مىگذارد و از آن متأثر مىشود (برت –Barrett) و (فوج –Fudge) هر دو در سال ۱۹۸۱. در واقع سياستها؛ محصول محيط سياسي، ارزشها و ايدئولوژي، قدرت، اصول نهادينه شده و فرآيندهاى تصميمگيرى هستند (سايمون - Simeon در سال ۱۹۷۶).
هنوز تعريف جامع و همهپسندى از ”سياست عمومي“ ارائه نشده است. همچنين مشخص نيست که چگونه بايد آن را تبيين نمود. علت آن است که نيروها و عوامل تأثيرگذار و تأثيرپذير بسيارى در فرآيند سياستگذارى دخيل هستند؛ مثلاً: افراد مؤثر و مهم، نهادها، قوانين، ادراکات و برداشتها، نظرات، انتخابها و قدرت (هم وهيل ۱۹۸۴؛ پل - Pal، در سال ۱۹۹۲). تعاريف
بسيارى از سياست عمومى ارائه شده است جدول (تعاريف ارائه شده براى سياست عمومى).
نويسندگانى چون جنگينز (۱۹۷۸)، (اندرسون - Anderson، در سال ۱۹۸۴) و داى ۱۹۹۲، تعدادى از اين تعريفها را مورد تجزيه و تحليل قرار دادهاند. در تمام اين تعاريف، يک عنصر مشترک ديده مىشود و آن عنصر مشترک اين است که ”سياست عمومى توسط حکومت يا دولتمردان تهيه و تدوين مىگردد. اين سياست با توجه به منبع آن، نه اثر آن بر مردم، عمومى ناميده مىشود“ (پل-۱۹۹۲:۳)
جدول تعاريف ارائه شده براى سياست عمومى
”مجموعهاى از تصميمهاى مرتبط که توسط عوامل سياسى (Political actor or group of actors) اتخاذ مىشود. اين تصميمها در مورد مسائلى نظير انتخاب آرمانها و ابزار (هاي) مناسب براى حصول آنها است.“ اين آرمانها نبايد خارج از توان عوامل سياسى باشد(رابرتس - Roberts در ۱۵۳-۱۹۷۱:۱۵۲، جنکينز ۱۹۷۸:۱۵).
”رابطهٔ دولت يا يک مجموعهٔ دولتى با محيط خود“ (آيستون - Eyestone در ۱۹۷۱:۱۸، اندرسون ۱۹۸۴:۲).
”سياستهائى که توسط مجموعهها و مقامات دولتى تدوين مىشوند“ (اندرسون ۱۹۸۴:۳).
”هر آنچه حکومتها انتخاب مىکنند که انجام دهند يا ندهند“ (داى ۱۹۹۲؛۱۹۷۸).
”تمام اقدامات و فعاليتهاى انتخاب شده از سوى حکومتها به منظور حل مشکل يا مشکلاتى خاص“ (پل ۱۹۹۲:۲).
.....
سياست عمومى اينگونه تعريف مىشود: هر آنچه حکومتها انتخاب مىکنند که انجام دهند يا ندهند. (داى ۱۹۹۲:۲)
شرط عمومى تلقى شدن هر سياستى آن است که توسط دولت و دستگاههاى دولتى تدوين شده باشد يا حداقل توسط دولت و دستگاههاى دولتى کنترل يا تأئيد شده باشد.
اين مطلب در واقع به ما هشدار مىدهد که ”سياست يا سياستهائى وجود دارد که ممکن است توسط دولت و دستگاههاى دولتى طراحى و تدوين يا کنترل و تأئيد نشده باشد“ (هاگوود و گان ۱۹۸۴:۲۳). گروههاى فشار -Pressure groups، رهبران جوامع محلى - Community leaders، ديوانسالاران و ديگر افراد و گروههائى که در راستاى قواعد تعيين شده توسط دولت يا خارج از چارچوب اين قواعد فعاليت مىکنند، به شيوههاى مختلف بر سياستهاى عمومى تأثير گذاشته و موجب تغيير آنها مىشوند. کانينگهام - Cunningham، معتقد بود که ”سياست شبيه يک فيل است- وقتى آن را مىبينيد، مىشناسيد اما به آسانى نمىتوانيد آن را تعريف کنيد.“ عقيدهٔ کانينگهام در نوع خود جالب توجه است، زيرا تلويحاً دال بر آن است که مطالعات مربوط به سياستها را مىتوان به طرق مختلف انجام داد.
نقش اصول نهادينه شده - Institutional arrangements در سياستگذارى جهانگردى
اصول نهادینه شدهٔ دولت
نقش اصول نهادینه شده در جهانگردی
اجزاء اصول نهادینه شده
دولت و اصول نهادینه شده
درک سياستهاى عمومى جهانگردى مستلزم شناخت و درک اصول نهادينه شدهاى است که بر اساس آنها سياستهاى جهانگردى طراحى و تدوين مىشوند. چنين توافقهائى در کشورهاى مختلف و حتى در بخشهاى سياسى يک کشور متفاوت مىباشند. اين تفاوتها بر اين موارد تأثير مىگذارند:
- شيوهٔ ابراز اختلاف نظرهاى سياسى؛
- راهبردهاى مورد استفادهٔ افراد و گروهها در تأثيرگذارى بر فرآيند سياستگذارى؛
- ميزان اهتمام سياستگذاران به مسائل اقتصادى و اجتماعى (بروکس ۱۹۹۳:۷۹).
اصول نهادينه شده، از جمله عوامل مؤثر بر فرآيند سياستگذارى جهانگردى محسوب مىشوند. اين اصول مانند يک صافى عمل کرده و نقش نيروهاى متعارض اقتصادى و اجتماعى را در جامعه آشکار مىسازند. الگوهاى نهادينه شده، اين تعارض را با ارائهٔ مجموعهاى از رويهها و قوانين حل مىکنند. اين رويهها و قوانين سه موضوع را مشخص مىسازند:
- سياستهاى عمومي، چگونه و توسط چه مرجعى تدوين مىشوند؛
- چه فرد يا افرادى قدرت و اختيار دارند که تصيميمهاى خاصى را اتخاذ کرده و اقدامات ويژهاى را انجام دهند؛
- تصميمها و سياستهاى اتخاذ شده چگونه اجراء مىشوند. اين الگوها همچنين مشخص مىسازند که چگونه اصول نهادينه شده و روابطى که نظام دولتى بر آنها استوار مىباشد، مطابق با الگوهاى وسيعتر اقتصادى و اجتماعى تعديل مىشوند (بروکس ۱۹۹۳). از آنجا که مدت زمان زيادى نيست که اهميت جهانگردى از بعد اقتصادى و اجتماعى افزايش يافته است، نبايد تعجب نمود که چرا جهانگردى به تازگى بهعنوان مقولهاى مهم در اولويتهاى سياستگذارى بسيارى از کشورها مورد توجه قرار گرفته است.
اصول نهادينه شده بر امور زير نيز تأثير مىگذارد:
- فرآيند طراحى دستور کار تعيين سياستهاى جهانگردى
- روش تعريف مشکلات جهانگردى؛
- شيوهٔ مطالعه و بررسى راهحلهاى مختلف؛
- روش انتخاب راهحلها
- تصميمهاى اتخاذ شده و اقدامات مورد نظر
اصول نهادينه شدهٔ دولت
مشارکت دولتهاى مدرن؛ در قالب شکلها، نقشها و مسئوليتهاى متعددى متبلور مىشوند. گسترهٔ مشارکت دولت در امور جهانگردي، بر اساس شرايط و موقعيت خاص هر کشور (نظام سياسي، اقتصادي، حقوقي، توسعهٔ اقتصادى اجتماعي، ميزان توسعهٔ صنعت جهانگردي) متفاوت است (اتحاديهٔ بينالمللى سازمانهاى دولتى جهانگردى - Internationa Union of Official Tourism، در سال ۱۹۷۴:۶۷)، در واقع اتحاديهٔ بينالمللى سازمانهاى دولتى جهانگردى معتقد است که به دليل اهميت صنعت جهانگردى و به منظور تقويت و توسعهٔ اين بخش: دولت بايد منحصراً سياستهاى جهانگردى را طراحى و تدوين نموده و به اين وسيله چارچوبى مناسب براى پيشبرد (ترويج) و توسعهٔ جهانگردى (با کمک ساير بخشهاى مرتبط) پيشنهاد و ارائه کند. (اتحاديهٔ بينالمللى سازمانهاى دولتى جهانگردى ۱۹۷۴:۷۱)
جهانگردى در تمام نظامهاى سياسى مورد توجه قرار گرفته است. از کشورهاى توسعه يافته نظير کانادا و آمريکا گرفته تا کشورهاى در حال توسعه نظير کوبا و سرىلانکا (هريسون ۱۹۹۲). توسعهٔ جهانگردى در سطح منطقهاى (اگر نگوئيم در سطح ملي) بهعنوان يک استراتژى مناسب براى توسعهٔ اقتصادي، مورد توجه بسيار قرار گرفته است.
دولت، عرصهٔ تقابل ارزشها و منافع - Interests، است. بنابراين، شناسائى و درک اين نکته که کدام ارزشها و منافع بر تصميمها و اقدامات سياسى تأثيرگذار بوده و نتيجهٔ اينگونه تصميمها، سياستها و اقدامات چه خواهد بود، نيازمند انجام مطالعات و تحقيقات گسترده است. عدهاى معتقد هستند که دولت، نهادى با ثبات -Consistent، منسجم - Coherent، و همسان - Cohesive، است که در جهت تأمين منافع فردى مشترک يا در راستاى منافع همگان تصميمگيرى نموده و اقدام مىکند، اما مارش - Marsh، در سال ۱۹۸۳ اين نظر را رد مىکند. وى مىگويد ”شواهد تجربى نشان مىدهد که دولت نهادى همسان نيست بلکه تفاوتهاى
کم و بيش مهمى درون قوهٔ مجريه و ميان دستگاههاى اجرائى وجود دارد“ (مارش ۱۹۸۳:۱۲).
درک اصول نهادينه شده و شناخت نقش و اهميت دولت در توسعهٔ جهانگردي، حائز اهميت است. اما متأسفانه نقش دولت در جهانگردى غالباً مورد غفلت قرار گرفته شده است. اگر چه مطالعات و تحقيقات جديدى(برمهم - Bramham درسال ۱۹۸۹؛ اورى - Urry در سال ۱۹۹۰؛ بريتون - Britton در سال ۱۹۹۱؛ روشه - Roche در سال ۱۹۹۲؛ هال در سال ۱۹۹۴) با تأکيد بر نقش دولت آغاز گرديده است، اما تعداد اين مطالعات محدود بوده (ويليامز و شاو ۱۹۸۸؛ ريشتر ۱۹۸۹؛ هال ۱۹۹۱؛ پيرس ۱۹۹۲) و اين تحقيقات و مطالعات عموماً بر نقش سازمانهاى دولتى و روابط ميان اين سازمانها متمرکز شدهاند