بخشی از مقاله
پيدايش و تشكيل رسها
رسها از نظر فيزيكي، ذراتي هستند كه در محدوده قطري كوچكتر از 2 ميكرون قرار دارند كه از آنها رسهاي سيليكاتي معمولاً از كانيهاي اوليه مانند فلدسپاتها، ميكاها آمفيبول و پيروكسين تكامل مييابند. درباره تشكيل آنها عقايد متعددي ابراز شده كه با اندك اختلافي در مطالب زير منتشر كند:
الف: تجزيه و تغيير شكل فيزيكي كانيهاي سيليكاتي لايهاي مانند ميكاها فلدسپاتها آمفيبول وپيروكسين.
ب: تجريه شيميايي كانيهاي اوليه مخصوصاً فلدسپاتها همراه با تركيب و تبلور مجد عنصر نهابي تجزيه( كريستاليزاسيون مجدد)
راجع به الف – سيليكاتهاي متورق با حفظ ساختمان و تركيب اصلي خود تغيير ماهيت ميدهند. بدين ترتيب كه از بين طبقات داربستها، يونهاي آزاد شده و جاي خود را به مولكولهاي آب محتوي هيدروژن آزاد (H3O = هيدرونيوم) ميدهند مثلاً در مورد موسكوويت كه داربست كريستالي محكمي دارد وضع از اين قرار است:
يونK موجود در فواصل لايهها در اثر تجزيه بعدي جاي خود را به يونهاي H داده و خود بصورت آزاد در محلول خاك وارد ميشود ساختمان كرستالي كاني جديد كه همان رس ايليت1 با كاني قبلي يعني موسكوويت شباهت كامل داشته و فقط در بين لايهها جاي پتاس يونهاي هيدروژن مستقر شدهاند اگر به محيط مزبور كه رسها تازه تشكيل يافته ايليت در آن فراواناند به مقدار كافي نمكهاي محتوي پتاس اضافه شود پتاس ميتواند در فواصل لايهها مجدداً وارد شده و تركيب محكمي را
روند تجزيه ارتوكلاس به رس داراي تركيب شيميايي ساده يعني كائولينيت بدين نحو است:
پتاس آزاد شده در اين فعل انفعال تخريب مبين اين موضوع است كه در اثر هوازدگي كانيهاي اوليه در محيطهاي متفاوت خاك عناصر شيميائي( بسته به تركيب سنگ ما در اوليه) در خاك براي تغذيه گياه آزاد ميشوند.
ملاحظه دقيق فرمول شيميائي سادهترين رسها معلوم ميسازد كه آنها تركيبات ثانوي سيليكتهاي متورق آبدار آلومينيوم بوده و فرمل كلي آنها را ميتوان عبارت از دانست در تركيب شيمياي انواع مختلف رسها نسبت:
متفاوت بوده و بين 2 و 7 متغير است.
در شرايط آب و هوائي مختلف زمين و در ارتباط با زمان تشكيل رسهاي متفاوتبي پديد آمدهان چنانكه در شرايط اقليمي استوائي و نيمه استوائي مرطوب در خاكها رسهاي كائولينيتي بيشتر تشكيل ميگردد در صورتي كه در شرايط نيمه مرطوب معتدل رسهاي ايليت و مونتمور يلونيت از نظر مقداري غلبه دارند. خاكهاي لسي و همينطور خاكهاي شور تحت تأثير آب زيرزميني اكثراً محتوي ايليت فراوانياند ايليت از سنگ مادرهاي داراي واكنش اسيدي بويژه گرانيت و ديوريت نيز بمقدار قابل توجهي در خاكها ايجاد ميشود در حاليكه از تخريب سنگهاي آذرين بازيك مانند بازالت كانيهاي رسي مونتمور يلونيت و ورمي كوليت پديد ميآيند.
از طرف ديگر در محيطهاي متنوع تشكيل در اثر جابجائي يونهاي شركت كننده در ساختمان رسها ممكن است رسهاي جديدي تشكيل گردند چنانكه ايليت در آب و هواي گرم و مرطوب با اندك تغييراتي ميتواند به مونتموريلونيت و سپس كائولينيت تبديل گردد(55,5 )
راجع به ب- در وضعيت كرستاليزاسيون مجدد ساختمان داربستهاي كريستالي كاني اوليه بكلي متلاشي شده و عمل تخريب تا مرحله تشكيل مولكول و يوتن پيش ميرود. در اين ضمن مخصوصاً مقدار اكسيدهاي و هيدروكسيدهاي فلزي Al,Si در محيط افزايش مييابد.
از مولكولهاي مزبور در اثر تبلور سنتري كاني رسي جديدي بوجود ميآيد مراحل تشكيل رس از يونها فقط در شرايط قليائي و خنثي امكان پذير است زيرا يون Si از سيليكا تها و Al از آلوميناتها ميتوانند همزمان در جوار همديگر بصورت آزاد باشند و تركيب سنتزي انجام دهند. در غير اين صورت به سبب انحلال متفاوت آنها در واكنشهاي مختلف مجاورت Al,Si بطور آزاد ممكن نيست(72 ). اين ادعا را C.W.correns بامنحتي شكل (23) اثبات ميكند.
ضمن اعمال سنتر از تركيب مواد مذكور قبلاً كلوئيدهاي ژلي سيليكاتي آلوميينوم با نسبت كوچكتر ساخته شده و پس از گذشت ساليان متمادي و كهنه شدن كلوئيدهاي مزبور تشكيل داربست هاي كريستالي داده و به كريستالهاي كامل ثانوي تبديل مي گردند .
شكل (23) - قابليت انحلال Si و Al و Fe در واكنشهاي مختلف
در اين شرايط با وجود بازهاي فراوان و بالا بودن pH ، رسهاي سه لايه و در واكنشهاي پائين تر ، رسهاي دولايه تشكيل مي شوند ( ) .
ضمن فعل و انفعالات مذكور ، اكسيدهاي آلومينيم ( ) و هيدروكسيدهاي آهن ( ) به عنوان كلوئيدهاي قليائي ضعيف ، و اكسيدهاي سيليسيم محلول ( ) يا اسيد سيليسيك ، بعنوان كلوئيدهاي اسيدي ضعيف انجام وظيفه مي نمايند.
مراحل تجزيه مواد به مولكولها و يونها ، سبب افزايش مواد غذائي قابل دسترس گياه در خاك شده ، سنتز آنها برعكس با كم شدن يونهاي معدني توام است . معمولاً در شرايط طبيعي ، اعمال سنتزوكريستاليزاسيون مواد بكندي صورت مي گيرد .
از گروه هاي مختلف كاني هاي ثانوي ، رسهاي سيليكاتي حائز اهميت اند .
در آب و هواي نيمه خشك و مرطوب قسمت اعظم رسها را رسهاي سيليكاتي تشكيل ميدهند درصورتيكه شرايط گرم و استوائي مناسب براي تشكيل رسهاي هيدوركسيدي هستند. در شرايط اخير به علت وجود امكان تخريبهاي شديد و مداوم سيليكاتها درخاك تامرحله مولكولي اكسيدي و هيدروكسيدي و يوني Mg,Fe,Al,Si وغيره تجزيه ميشوند ار مواد نهايي تجزه در اثر فعل و انفعالات مخصوص سنتزي و از سنتزيونهاي OH,Ca,Mg,Fe,Si,Al و غيره ممكن است رسهاي هيدروكسيدي بوجود آيند.(8 )
ساختمان عمومي رسها:
بطوريكه قبلاَ نيز ذكر گرديد رس بذراتي از خاك اطلاق ميشود كه با داشتن منشاء معدني قطرهاي كوچكتر از 002/0 ميليمتر داشته باشند. بديهي است كه در اين محدوده درشتي كه از 2 ميكرون شروع و تا به مرحله مولكولي و يوني ختم ميشود چه قطر ذرات مختلفي قرار ميگيرند بعنوان مثال قطر يوني يك اتم اكسيژن 64/2 آنگستروم1 است.)
رسهاي ثانوي قبل از مجاورت با آب ساختمان بلوري ثابت داشته و پس از جذب آب متسع و خاصيت كلوئيدي پيدا ميكند در اين حال قادرند ساير اجزاء و قطعات موجود در خاك را احاطه كرده و سپس بهم بچسبانند.
عناصر شيميايي تشكيل دهنده رسها كه بصورت رديفهاي منظم توسط همديگر نگهداري و تركيب ميشوند مجموعاً داربستهاي كريستالي را بوجود ميآورند كه در آنها يونهاي كوچك مانند Al,Si توسط يونهاي درشت OH و O بصورت واحد اندازهگيري طول و معادل ميليمتر است.
واحدهاي ساختماني چهار وجهي احاطه شدهاند در چهار وجهيها اتمهاي O درزوايا و Si در مراكز قرار گرفته و با ايجاد واحد چهار بار منفي اضافي دارند كه توسط ارتباط تركيبي با ساير واحدها
خنثي ميگردند در واحد ساختماني ديگر يعني هشت وجهيها نيز كاتيون Al وگاهي بجاي آن Fe,Mg در مركز يونهاي o و OH در زوايا واقع شدهاند و ارتباط تركيبي دو چهار وجهي با هم بوسيله يك پل اكسيژني بوده و دو هشت وجهي در يك وجه كامل توسط سه اكسيژن با OH از پهلو با هم ارتباط تركيبي دارند يك كاني رسي از اجتماع تركيبي منظم دو نوع واحد ساختماني مذكور تشكيل شده است در انواع مختلف رسها يونهاي ديگري مانند Fe,Mg و غيره بجاي بعضي از آلومينيوم ها و سيليسيمها نشستهاند.
در مشاهدات ميكروسكوپ الكتروني و به كمك طيف اشعههاي مختلف و ساير روشهاي تجزيه مشابه در هر ذره اكثر فرمهاي مطبق نامنظم با شش وجهي مطبق دارند سه نوع سطح مشاهده ميشود:
1 سطوح خارجي 2- سطوح دروني 3- سطوح كناري
مطابق شكل زير:
شكل 24 نمايش سطوح مختلف يك ذره رسي
يك ذره رسي ممكن است چندين لايه چهار وجهي و هشت وجهي داشته باشند چنانكه در حدود درشتي هر ذره رسي معمولاَ 10 الي 20 لايه تشخيص داده ميشوند.
موقع تجزيه رس با اجزاء كوچكتر لبههاي شكستهاي ايجاد ميشوند( ايجاد سطوح كناري) به اين شكستگي ممكن است بين اتمهاي تركيبي هر واحد ساختماني و يا بين دو واحد ساختماني مختلف باشد در هر دو صورت تعادل ظرفيتي اتمهاي كناري لبههاي بهم خورده و مقداري از بار
هاي منفي و مثبت يونهاي داربست كريستالي آزاد ميمانند مطابق شكل(25).در هر نوع كاني رس واحدهاي ساختماني مختلف رويهم يك لايه كرستالي رس را وجود ميآورند اختلاف در ضخامت لايهها و فاصله آنها از همديگر بروشهاي مختلف چشمي( ميكروسكوپ الكتروني)و تجزيه حرارتي و حرارتي1 در مجاورت آب قابل تشخيص است وجه تمايز مناسي براي شناسايي انواع رسها محسوب ميشوند.
شكل 25 نمايش لبههاي شكسته يك ذره رسي
انواع رسها
رسها بر حسب خواص متعددي كه در ضمن تجريههاي كامل معلوم ميگردد به گروههاي زير تقسيم ميشوند:
الف: گروه كائولينيت
خود كائولينيت از مهمترين رس اين گروه اسن كه قسمت اعظم كائولين( خاك سراميك) را تشكيل ميدهد مقدار آن در خاكهاي خنثي و قليائي مناطق خشك و نيمه خشك و در خاكهاي نواحي مرطوب و زمينهاي اسيدي بيشتر است. جائيكه اين رس فراوان يافت ميشود ، رسهاي بيشكل ( آلوفانها) نيز مشاهده ميگردند(32). در كائولينيت هر رديف چهار وجهي سيليس و هشت وجهي آلومينيوم مستقيماً توسط پلهاي اكسيژني با همديگر در ارتباتط تركيبي بوده و پس از يك فاصله كم بين لايهاي لايههاي بعدي با همان رديف ادامه مييابند.
بنابه مطالب فوق كائولينيت نسبت چهار جهيهاي سبيليس به هشت وجهيهاي آلومينيوم مساوي يك است يعني رس:
تترائدر
و يا 1:1 است.
اكتائدر
ضخامت هر لايه با فاصله مربوطه 2/7 آنگستروم ميباشد با فاصله كم بين لايهاي فقط يونهاي هيدروژن ميتوانند بين لايهها جايگزين گردند. در اين فواصل قابليت جذب و نگهداري براي ساير گاتيونها وجود ندارد بطور كلي اين رس غير قابل اتساع بوده و داراي قدرت جذب كاتيوني ناچيزي است بعلاوه ذرات خيلي ريز آن فقط در لبههاي شكسته كناري حامل بارهاي منفي ميباشند.
يكي ديگر از نمايندههاي اين گروه به هالويزيت مشهور ايت كه شباهت زيادي به كائولينيت هيدراته شده دارد در فاصله لايههاي آن مولكولهاي آب نفوذ كرده و نگهداري مي شوند در نتيجه اين عمل بر ضخامت لايهها و فواصل آنها افزوده شده و در هالويزيت به 10 آنگستروم ميرسد .(32,55 )
در بعضي از خاكهاي كائولينيت همراه هالوييت با ساير كانيهاي رسي مخلوط است. در خاكهاي پدزولي قزمز ميزان رسهي كائولينيني بررسهاي گروه ديگر غلبه دارد.
ب- گروه مونتمور يلوينت 3
اين رسها در هر لايه خود سه رديف واحد ساختماني منظم دارند كه از آنها دو رديف سيليسي ازدو طرف يك رديف آلومينيومي را احاطه و رسهاي نوع 2:1 را بوجود ميآورند ضخامت يك لايه با فاصله بين لايهاي مربوطه بطور متوسط آنگستروم است كه پس از جذب آب و كاتيونهاي درش داراي پوشش ابي ضخيم ميتواند تا 30 آنگستروم افزايش يابد. تورم شديد لايههاي اي رسها به سبب تركيب نامحكم لايههاي همجوار با يكديگر و نيز بعلت وجود بارهاي منفي آزاد و فراوان در سطوح داخلي( بين لايهاي) است كه قابليت جذب و نگهداري كاتيونهاي محلول و آزاد در فاز مايع خاك را ممكن ميسازد.
شكل (26) - تركيب شيميائي رس كائولينيت
درخاكهاي آهكي مناطق خشك و نيمه خشك در جوار ساير انواع رسها رسهاي مونتموريلونيت نيز بمقدار قابل توجه مشاهده ميشوند دراين خاكها به رسهاي مذكور نامهاي ديگري مانند رسهاي كلسيم و منيزيم و رسهاي سديم نيز اطلاق ميشود.
در خاكهايي كه زهكش بد داشته و يونهاي سديم در جوار ساير كاتيونهاي قليائي محيط بمقدار كافي موجود است نيز رسهاي مونتموريلونيتي تشكيل ميشوند.
(66)Russel,j. عقيده دارد كه خاكهاي اغلب نواحي كره زمين محتوي رسهاي كلسيمياند در صورتيكه رسهاي سديم در خاكهاي ساحلي درياها و زمينهائي كه ار ازمنه گذشته مدت مديدي تحت تأثير آب دريا قرار داشته و امروزه نيز در شرايط آب و هواني خشك و نيمه خشك قرار دارند باعث ميشوند و بسته به ميزان سديمي كه در ساختمان تركيبي آنها بكار رفته محدوديتهاي رويش گياهي كم و بيش درخاكهاي بوجود آمده و در شرايط ويژه نيز به تشكيل خاكهاي شور و قليائي كمك كردهاند.
رسهاي گروه مونتموريلونيت به دو نوع دواكتائدري و سه اكتائدري تقسيم ميشوند كه خود رس مونتموريلونيت از نوع دو اكتائدري است.
بطوريكه قبلاً نيز تا حدودي اشاره گرديد در ساختمان رسهاي مونتموريلونيتي كاتيونهاي دو ظرفيتي مانند Ca,Fe,Mg نيز بعنوان اتم مركزي اكتائدرها شركت ميكنند كه گاهي بجاي كاتيون سه ظرفيتي Al در هشت وجهيها جانشين ميشوند همچنين ممكن است در برخي چهار وجهيها بجاي كاتيون Si چهار ظرفيتي،Al سه ظرفيتي تشيل دهندة اتم مركزي تترائردر باشندو نگهداري تركيبي بين د
در صورتيكه درهر سه هشت وجهي مجاور هم يك رس اتم مركزي بدون وقفه وحود داشته باشد آنرا رس سه اكتائدري مينامند( ورميكوليت1 وكلريت2) كه در اينصورت هر سه كاتيون از نوع دو ظرفيتي بوده و در واقع بجاي دو اتم آلومينيوم نشستهاند ولي اگر از هر سه هشت وجهي مجاور يكي فاقد اتم كاتيوني مركزي باشد آن رس بدو اكتائدري مرسوم است( مونتموريلونيت) . براي تجسم بهتر موارد فوق باشكال(27) و (29) هدايت ميشود:
ج- گروه ايليت3
ميكاياگلمير از سيليكاتهاي متورق است كه با انواع مشهور خود يعني بيونيت( سه اكتائدري) و موسكوويت( دواكتائدري) در فراكسيونهاي سنگريزه شن و سيليت اكثر خاكها بوفور يافت ميشود. در اثر هيدورليز ساير انواع تجزيههاي ممكن ميكاها به مرور زمان ممكن است ميكاهاي هيدراته ( شبه ايليت) تشكيل شوند.
شكل (27) - ساختمان مونتموريلونيت
Jackson.S,B. و همكاران وي( درج در 55,25 ) عقيده دارند كه ايليتها همان ميكاهاي با داربست كريستالي مشابهاند كه ممكن است دواكتائدري ( از منشاء اوليه موسكوويت) و يا سه اكتائدري( از منشاء بيوتيت) باشند. ايليتهاي نوع ديگر نيز ممكن است درخاكها يافت شوند كه منشاء ميكائي نداشته و فقط شبيه ميكاها ميباشند.
رس ايليت از نظر ساختمان جزو رسهاي سه لايه( 2:1) و از اين لحاظ مانند مونتموريلونيت است. ضخامت لايه با فاصله مربوطه كمتر از مونتمويلونيت و حدود 10 آنگستروم است كه قابليت اتساع ندارد. در ايليت بعضي از Si هاي تترائدري توسط Al تعويض شده و پس از اين جانشيني بارهاي منفي اضافي از اكسيژن آزاد ميماند اجتماع بارهاي اضافي مزبور كلاً به سطوح اين رس بارگيري منفي ميدهد. از طرف ديگر دراكثر انواع ايليتها بارهاي منفي بين لايهاي عملاَ با جذب شديد يونهاي پتاس متعادل گشتهاند. تدريجاَ و در اثر تخريبهاي بعدي يونهاي k ازتركيب مزبر سست
شده و حاي خود را به يونهاي H هيدورنيوم(H3O ) داده و پتاس در محلول خاك آزاد ميگردد در اين حالت ايليت استحكام خود را از دست داده و فاصله بين لايههاي آن قابليت اتساع پيدا ميكند.
رس ايليت منشاء يكي از مواد غذايي مهم گياه يعني پتاس به شمار ميرود. در خاكهاي مناطق مرطوب كه ايليت معمولاَ از فراوانترين كانيهاي رسي است در ادامه تخريب ميتواند همه يونهاي K
خود را تحويل زمين بدهد(11 ). كانيهاي موسكوويت و بيوتيت نيز تا حدودي در دسترس قرار دادن K به گياه مؤثرند: ولي به علت كمي نسبي سطوح قابل تجزيه( درش بودن ذرات آنها) مقدار پتاس آزاد شده نميتوانند قابل توجه باشد. در اين وضعيت عيناَ مشابه كانيهاي ميكا لايههاي مجاور هم توسط يونهاي K با يكديگر اتصال تركيبي دارند.
در شرايطي كه بطور ثانوي يونهاي پتاسيم آزاد حذب بارهاي موجود در فواصل بين لايهاي گردند رس ايليت ساختمان محكمتر پيدا كرده و پتاس جذب شده نيز بصورت تركيب مقاوم و ثابتي در محل باقي ميماند. در اين صورت پتاس قابل تجزيه بعدي نبوده و در ساختمان رس تثبيت ميگردد. معمولاَ به منظور اشباع كامل خاكهاي حاوي ايليتهاي قابل اتساع و تثبيت كند پتاس، مقادير فراوان كودهاي پتاسه لازم است كه ميتوان رقم بزرگ 3000 كيلوگرم K در هكتار را يادآوري نمود. اين نوع خاكها استعداد تثبيت كاتيون را نيز كه از نظر قطر اتمي مشابه K ميباشد دارا ميباشد.
شكل (28) تركيب شيميايي ايليتها
رسهاي ايليتي در اكثر خاكها بمقادير فراوان يافت ميشوند آب و هواي معتدل در شرايط خاكهاي آهكي و اسيدي ضعيف ار مناسبترين شرايط محلي تشكيل رسهاي ايليتي بشمار ميرود.
د:ورمي كوليت:
در خاكهاي ورميكوليت به مقدار زياد وجود دارد اين كاني ثانوي از رسهاي 2:1 بوده و اكثراَ از منشاء بيوتيت( سه اكتائدري) و گاهي موسكوويت( دو اكتائدري)بوجود ميآيد.
ضخامت لايه و. فاصله بين لايهاي با هم حدود 14 آنگستروم است. درفاصله بين لايهاي اين رس معمولاَ دو رديف مولكولي آب جذب و نگهداري ميشوند ضخامت طبقه آبي بستگي نزديك با كاتيون جذب شده در سطوح داخلي( قطر و درجه هيدروتاسيون كاتيون مزبور) دارد. معمولاَ قابليت اتساع ورميكوليت كمتر از مونتموريلونيت ولي قدرت جذب كاتيوني آن بيشتر است. به علت جانشيني
ايزومورف1 درتترائدرها بارهاي منفي فراواني توليد ميشوند( مراجعه شود به منشاء بارهاي منفي) مقايسه آن با ايليت اين تفاوت را آشكارميسازد كه درووميكوليت بطور طبيعي يونهاي K كمتر و در عوض كاتيون Mg بيشتر است كه در فواصل بين لايهاي جذب و نگهداري ميشوند استقرار Mg در نقاط مزبور ضمن تخريبهاي بعدي بيوتيت ممكن گشته و بر عكس پتاس در ميكاها منيزيم
ورميكوليت قابل تبادل است.(8,5 ) اگر Mg توسط k يا NH4 استخلاف گردد ضخامت دولايه به 10 آنگستروم تقليل مييابد(77 ). گاهي ممكن است در اثر از بين رفتن يونهاي K بين لايهاي در ايليتها و جانشيني آن با Mg رسهاي ورمي كوليتي تشكيل گردند كه همزمان به انبساط رس به بارهاي الكتريكي منفي آن نيز افزوده ميشود.
ورمي كوليت در خاكشناسي از نظر انتقال و در دسترس قرار دادن ماده غذايي كم مصرف Mg به گياه اهميت دارد.
ورميكوليت در محيطهاي داراي آبشوئي كافي و در جوار مواد هوموسي يافت شده و از رسهاي قابل فعل و انفعال شديد ميباشند.
ساختمان بلوري آن در شكل(29) مطرح شده است:
شكل 29 ساختمان رس ورميكوليت
هـ- كلريتها:
رسهاي كلريتي از گروه چهار لايه 2:1:1 هستند يعني بجز دو رديف تترائدر و يك تترائدر يك رديف اكتائدر ديگر نيز دو لايه موجود است كلريت معمولاَ در اثر تجزيه و تغيير شكل كانيهاي اوليه مخصوصاَ اوزيت در خاكها تشكيل ميگردد. از نظر شيميايي كلريت بين ميكاها هيدروكسيدهاي فلزي قرار ميگيرند(32 ). محيط مناسب تشكيل آنها غالباَ اسيدي و پرآب بوده و تركيبات اسيدي و هيدروكسيدي فلزات سنگين در آن فراوان يافت ميشود.
فواصل لايههاي كلريت ثابت و ضخامتشان 14 آنگستروم است. بطور كلي در ساختمان آنها تنوع زيادي مشاهده ميشود بطوريكه ميتوانند سه آكتائدري و يا تواماَ دواكتائدري و سه اكتائدري باشند.
شكل (30) ساختمان رس كلريت
و: آلوفانها
ساختمان آلوفانها به حالت بيشكلي و كلوئيدي نزديك بوده و تبلور آنها ناقص ميباشد احتمالاً در آنها نيز لايههاي مركب از واحدهاي ساختماني چهار وجهي و هشت وجهي وجود دارد كه بصورت لايههاي كرستالي منظم در نيامدهاند تركيب شيميايي آنها تقريباَ و از نقطه نظر عناصر فرمولي شباهت زيادي با كسيدهاي Si,Al دارند كه در خاكها تمايز آنها از يكديگر مشكل است.
در بعضي از خاكهاي آتشفشاني زمين مخصوصاَ خاكهاي نيوزيلند، هاوائي، و ژاپن كانيهاي آلوفاني با ظاهر شيشهاي و محتوي كانيهاي قليائي كم ديده ميشوند.
ي: زئوليتها:1
زئوليتهاي حقيقي جزو كانيهاي متبلور با واحدهاي ساختماني سيليسي و آلومينيومي ميباشد كه بارهاي اضفي بيشمار در آنها وجود دارد سابقاَ از اين خاصيت در صنعت براي صافكردن مايعات از نمكهاو كاتيونها استفاده ميشد.( آب مقطرسازي)كه امروره براي اين منظور مصنوعاَ از ژلهاي شبه زئوليتي مركب كارخانهاي استفاده ميگردد زئوليتها ممكن است بطور اتفاقي در شرايط ويژه خاكهاي قليائي يافت شوند و از نظر خاكشناسي اهميت چنداني ندارند.
5-2-3 منشاء بارهاي الكتريكي رسها
در مبحث كانيهاي رسي سه لايه دو يا سه اكتائدري بيان گرديد كه در واحدهاي تترائدري گاهي اتم سيليسيم جاي خود را به آلومينيوم داده و در واحدهاي اكتائدري بجاي آلومينيوم سه ظرفيتي كاتيون دو ظرفيتي Fe,Mg نشسته است. در اثر اين جانشيني از هر يك از دو واحد ساختماني يك بار منفي اكسيژن يا OH كه قبل از استخلاف بوسيله يكي از بارهاي مثبت كاتيون با ظرفيت بزرگتر متعادل شده بود آزاد مينمايد.