بخشی از مقاله

چکیده

سازههای تنسگریتی یا کشبستی گونه نسبتا جدیدی از سازه است که نخستینبار در نیمه قرن بیستم توسط گروهی از هنرمندان و معماران شناخته شد. در ابداع این سازه نام معماران مشهوری چون باکمینستر فولر و دیوید گئورگ اولبریخ به چشم میخورد، اما آنگونه که تاریخ ابداع آن نشان میدهد هر دو معمار در این ابداع وامدار مجسمهسازانند؛ طوریکه میتوان گفت سازههای تنسگریتی در درجه اول ابداعی مربوط به حوزه مجسمهسازیاند و از آنجا به حوزه معماری راه یافتهاند. این ویژگی به خودی خود دگردیسی فرم چنین سازههایی از مجسمهسازی تا معماری را موضوعی قابل توجه و شایسته تحقیق میسازد. در مقاله حاضر با استفاده از روش تحقیق تفسیری-تاریخی ضمن مرور تاریخچه شکلگیری این نظام سازهای دگرگونی فرمی آن را از حوزه مجسمهسازی به حوزه معماری مورد بحث قرار میدهیم. نتایج تحقیق حاضر نشان میدهد این دگردیسی تابعی از ویژگیهای بنیادی فرم در معماری است و در درجه اول در تغییرات فرمی سازههای کروی و قوسی قابل مشاهده است. این دگردیسی همچنان ادامه دارد و تلاشهایی که در راستای ایجاد برجهای تنسگریتی صورت میگیرد را باید در این راستا ارزیابی کرد.

کلید واژهها: سازه. تنسگریتی. فرم. دگردیسی.

مقدمه

سیستمهای کشبستی یا ساختار کششی و فشردگی یا سازه تنسگریتی3 واژهای ابداعی است که از ترکیب دو واژه "اینتگریتی"ُ - تمامیت و استحکام - و "تنشن"ِ - کشش - ایجاد شده است. این ترکیب به این معنی است که یکپارچگی این گروه از ساختارها، بسته به تعادل کششهای داخلی است. به تعبیر فولر که یکی از نخستین تعاریف را از این سازهها عرضه داشته، ساختارهای تنسگریتی جزایری از فشار در داخل دریایی از کشش هستند - مور، 1385، ص. - 127 به این ترتیب میتوان گفت تنسگریتی یک سیستم سازهای است که بخاطر عناصر فشاری متمایز که درون شبکهای کششی شناور است، شناخته شده است. این جذاب ترین گزاره در سیستمهای پویاست، زیرا چنین ساختارهایی به طور خودکار، موقعیتی از تعادل پایدار را با پیکربندیای که انرژی الاستیکی ذخیره شده را به حداقل می رساند، ایجاد میکند. - مارگولیوس، . - 1386

در تعریفی سادهتر تنسگریتی نظامی سازهای مبتنی بر کاربرد اجزای تحت فشار داخلی درون شبکه کششی پیوستهای است که اجزای فشاری - معمولا تیرها یا میلههای فلزی - به صورت منفرد وبدون تماس با یکدیگر درون شبکه قراردارند و اجزای کششی - معمولا کابل یا سیم - با پیوستگی خود نظامی فضایی را به وجود میآورند . - Jauregui, 2004, 1 - این نظام سازهای میتواند به خلق ساختار متنوعی از اشکال عجیب، سبک، و انعطافپذیر، با حس دستهای ملیههای شناور در فضا، بینجامد. شناخت عمومی از این سازه نسبتا اندک است و به همین سبب دانش سازهای و اصول فیزیکی آن در میان معماران و مهندسان خیلی شناخته شده نیست. این شناخت کم از یک سو به قدمت اندک و نوظهور بودن این سازه، و از سوی دیگر به سیر تحول آن باز میگردد.

سازههای تنسگریتی در اصل نه ابداعی سازهای یا معمارانه که ابداعی هنرمندانه بوده است. اولین ظهور و بروز این سازه در حوزه مجسمهسازی بود و سپس به حوزه سازه و معماری راه یافت. مقاله حاضر قصد دارد با بررسی تاریخ تحول این سازه سیر دگردیسی فرمهای تنسگریتی را از حوزه مجسمهسازی به معماری مورد بررسی قرار دهد. به این منظور مقاله در دو عنوان و یک جمعبندی تنظیم گردیده است. در عنوان اول، تحت نام تاریخچه سازههای تنسگریتی، به بررسی پیشینه و سیر تحول این سازه میپردازیم. در عنوان دوم، تحت نام دگردیسی فرم در سازههای تنسگریتی، با بررسی تحولات فرمی سازههای تنسگریتی به ارتباط میان مقوله فرم و محتوا در سازههای تنسگریتی خواهیم پرداخت. سرانجام در بخش نتیجه مقاله به جمعبندی و تنیجهگیری از بحث حاضر میپردازیم. روش تحقیق مقاله حاضر روش تفسیری-تاریخی و شیوه گردآوری اطلاعات کتابخانهای است.

-1 تاریخچه سازههای تنسگریتی

نظام سازهای تنسگریتی یکی از متأخرترین نظامهای سازهای شناخته شده است که عمر آن به زحمت به هفتاد سال میرسد. با این وصف تاریخچه و پیشینه این سازه با ابهاماتی همراه است؛ حتی منشأ و ابداع آن نیز محل بحث و جدل است. سه نفر به عنوان مبدعان تنسگریتی شناخته میشوند. باکمینستر فولر،ٌ معمار نظریهپرداز و مبدع آمریکایی، دیوید گئورگ امریخ،ٍ معمار و مهندس آلمانی، و کنت اسنلسون،َ مجسمهساز آمریکایی. علاوه بر اینها آنگونه که رنه موترو،ُ استاد دانشگاه مونپولیه فرانسه و از محققان سرشناس حوزه سازه و معماری، میگوید امریخ اولین ساختار تنسگریتی را که مجسمه-ساختارِ نامیده میشد، ساختاری میداند که توسط کارل یوگانسنّ در 1920 ابداع شد . - Ibid, p7 - یوگانسون هنرمندی روسی-لتوانیایی بود که در سالهای 1920 در جنبش هنری کانستراکتویسم، در روسیه، فعالیت میکرد.

بخشی از آثار او که مجسمههایی با ترکیبهای ویژه فضایی بود مبتنی بر تلفیق خطوط فلزی در ساختاری سه بعدی است. وی در اجرای این ساختارها، که آنها را ساختمانهای فضاکارْ مینامید، به روشنی از اصول سازهای استفاده میکرد. یکی از این ساختارها تحت عنوان "مطالعهای درباره تعادل" - تصویر - 1 همان است که امبریخ بهنام مجسمه-ساختار و به عنوان اولین ساختار تنسگریتی از آن یاد میکند. این ساختار به روشنی مبتنی بر تعادل عناصر تحت فشار بهواسطه اجزای کششی است، هرچند فاقد شبکه کابلی پیوسته، از ویژگیهای اساسی تنسگریتی، است. - Gough, 1997 - علیرغم نقشی که امبریخ برای یوگانسون، به عنوان مبدع ساختار تنسگریتی، قائل میشود، برجستهترین نکته در تاریخ ابداع این نظام سازهای نه مبدع و نقطه ابداع آن بلکه جدال شخصیای است که به مدت تقریبا سی سال میان باکمینستر فولر و کنت اسنلسون در جریان بود.

آنگونه که اسنلسون بعدها در نامهای به مورتو - 1972 - شرح داد، در ایام تابستان 1948 او شاگرد فولر بود که به تازگی در کالج بلک مونتینٌ در کالورینای شمالی مشغول به کار شده بود. فولر، آنگونه که اسنلسون تأکید میکند، شخصیتی مقتدر داشت؛ و در همان زمان هم معماری پیشرو به شمار میرفت که در عین حال در مهندسی، ریاضیات، کیهانشناسی و ادبیات نیز دست داشت. در این زمان اسنلسون دانشجوی هنری بود که در کلاس فولر حاضر میشد. در پایان تابستان او تحت تأثیر آنچه از فولر و دیگر استادان آموخته بود، با مطالعه بر مدلهای سه بعدی شروع به خلق پیکرههایی متفاوت کرد. آنگونه که اسنلسون شرح میدهد او به نوع جدیدی از مجسمه دست یافت که میشد آن را بهواقع اولین ساختار تنسگریتی که تا آن زمان طراحی شده بود به شمار آورد. در مجسمههای او مولفههای تشکیلدهنده که میتوانند نتها کشش را تحمل نمایند، از آنهایی که تنها فشار را تحمل میکنند متمایزند.

اولین نمونه از این ساختار مجسمهای با نام قطعه ایکسٍ است که آن را در زمستان 1948 ساخت - تصویر . - 2 زمانی که آن را به فولر نشان داد و نظر او را پرسید، استاد اذعان کرد که کار او پاسخ پرسشی است که وی سالها در جستجوی آن بوده است. فولر در سال 1961 در اینباره گفت: »بیست و یک سال پیش از آنکه اسنلسون را ببینم، من کانسپتهای تنسگریتی را جستجو میکردم. علیرغم کشف، نامگذاری، و توسعه هندسه چندبرداری و سهبعدی تنسگریتی من نتوانستم آن را با کشف بردارهای تقارنی چهار، پنج و شش محوره کامل کنم . - Jauregui, 2004, 7-8 - « علیرغم این اظهارنظر فولر بعدها کمتر از نقش اسنلسون در ابداع سازههای تنسگریتی سخن گفت و حتی در نمایشگاهی که در موزه هنر مدرن نیویورک برپا کرد کارهای او را به نمایش نگذاشت . - Snelson, 2012, p71 -

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید