بخشی از مقاله
چکیده:
بناهای تاریخی ایران، بهویژه در زمینه آرایههای آن، دارای ویژگیهای ارزشمند و بایستهای است که درباره زیبایی، کارکرد، هماهنگی و دیگر ویژگیهای آنها، بارها به تفصیل گفته و نوشته شده است. با این همه، تجلیل از معماری شکوهمند گذشته، بیشتر در قالب نوشته و سخن بوده و کمتر از ویژگی های ارزشمند این آثار، استفاده بهینه شده است. گسست بزرگی میان طراحی داخلی معماری گذشته و امروز پدیدآمده است.
از سوی دیگر، تلاش های انجام گرفته در زمینه، بازتولید مجدد آنها، اغلب منجر به تکرار و کپی کارهایی کم ارزشی شده که نه یارای رقابت با آرایههای رایج امروزی را دارد و نه توجهی را بر میانگیزد. تداوم این گونه آرایهها به ویژه در طراحی داخلی بناها، اغلب با مشکلاتی چون: عدم وجود تناسب با فرم، ابعاد و هماهنگی با معماری امروزین، عدم استقبال به دلیل زمانبر بودن و افزایش هزینههای ساخت و تزیین مواجه است. علاوه بر اینها، ضرورتها و نیازهای جدید در پیوند با مسائلی چون فضا و نور، تغییر الگوی زندگی، استیلای فرهنگی سلیقهی طبقه متوسط بر ارکان معماری جدید، کوچک بودن خانههای امروزی، تغییرات پیدرپی در نگرش وذائقه، ارجحیت مباحث زیبایی شناسی و رنگ باختن فاکتورهایی چون لزوم کاربردی بودن عناصر تزیینی و...، طراحان و معماران امروز را با بنبستهایی مواجه میکند. این نوشتار، تلاش بر آن دارد، تا با ارائه راهکارهایی عملی در اصول طراحی و اجرا - همراه با ارائه نمونه طرحهای پیشنهادی - ، امکان تداوم این المانهای زیبا، و هماهنگ با اقلیم و فرهنگ ایران را فراهم سازد.
بخشی از این راهکارها که در این مقاله به آنها پرداخته میشود عبارتند از: دگردیسی طرحها و نقوش، مینیاتوری کردن آرایههای تاریخی با روشهایی چون تقلیل ابعاد به اندازههای بسیار کوچکتر، تجرید و خلاصه نمودن، ادامه تهرنگ - برداشت خطوط اصلی - ، استفاده از پیمونهای هماهنگ، کاستن از برجستگی ها و فرو رفتگیهای آرایههای حجیم و تطابق با فرم بناهای جدید و... از جمله راهکارهای پیشنهادی هستند. این راهکارها میتوانند جهت بازتولید برخی از آرایههای ارزشمند چون: مقرنس، کاربندی، رف ، مشبکسازی، منبت و معرق، شیشههای رنگی، هشتی، بندکشی های تزیینی، توپی گچی ته آجری، سیمگل، تاق و قوس و... در فرمی امروزی بهکار برده شوند.
-1مقدمه
رابطه انسان و معماری، را می توان به رابطه ظرف و مظروف تشبیه نمود. همچنان که مظروف متاثر از فرم و شکل ظرف است، انسانهای ساکن در یک فضای معماری نیز از آن تاثیر میپذیرند. فضای غالب شهرهای ایران در سالیان اخیر، به سبب محدودیتهایی که اقلیم، جمعیت روز افزون، نیازهای جدید و مدرنیته بر آن تحمیل نموده، تغییرات فراوانی را به خود دیده است. بازتاب این تغییرات بر اساس همان رابطه ظرف و مظروف در خلقیات انسانهای ساکن در شهرها و خانه ها قابل مشاهده است.
فضاهای مسکونی امروزه، از کارکرد مسکونی بودن خود دور شده و مبدل به محلی برای خواب شده است، تا پس از استراحتی چند ساعته بدون آنکه آرامشی واقعی و درخور یابد، دوباره رهسپار کار روزانه خود شود. بدون شک برآورده ساختن نیازهای روحی انسان و القای آرامش مورد نیاز او، وابسته به عوامل مختلفی است که بخش مهمی از آن به محل سکنای او مرتبط است. بخشهای دیگر نیز به فاکتورهای دیگری چون رسانهها، نگاه جدی به مقوله تفریح، الگوهای رفتاری و آموزش و پرورش وابستگی دارد که اگرچه مجال مطرح آن ها در این نوشتار نیست، اما قابل توجه و تعمق است.
آرایههای معماری، همیشه بخشی تفکیک ناپذیر از معماری گذشته ایران، و یکی از راهکارهای پیشینیان، برای غلبه بر طبیعت خشک و عاری از رنگ ایران بوده است. فراهم آوردن فضایی مطلوب و با نشاط در خانهها یکی از هدف های مهم معماران بوده که بر پایه آموزههایی چون "پرهیز از بیهودگی" به عرصه عمل در می آمده است.
آموزه ای بسیار فراتر و ارزشمندتر از مباحث زیبایی شناسانه امروزی که توجه و تاکید صرف بر زیبایی و تزیین دارد؛ حال آنکه در تزیینات معماری گذشته، کمتر میتوان عنصری را یافت که صرفاً کارکردی زیبایی شناسانه داشته باشد. از سوی دیگر خانههای معاصر، عموماً یا فاقد آرایه است و یا آرایههای آن توجهی را بر نمیانگیزد؛ در حالی که هزینههای زیادی صرف نمای ساختمان میشود:»طی چند دهه گذشته، به ما چنین القا شده که طراحی مدرن به دلیل اقتصادی بودن مطلوب است. ولی معماری مدرن، تنها آرایههای سنتی را حذف کرده و در مقابل دارای آرایههای خاص خود بوده که اغلب به همان اندازه هزینهبر می باشد
-2 طرح مسئله
معماری ایرانی از دیرباز، در زمینهی آرایه ها دارای ویژگیهای ارزشمندی بوده که در هر عصر و دوره، عرصه حضور توانمندیهای هنرمندان بوده است. گچ بری، کاشیکاری، نقاشی گلبری،آجرکاری، هنرهای چوبی و...در قالب نقوش اسلیمی،گیاهی، هندسی، حیوانی و انسانی، بناهای ایران را آراسته مینمودند. تجرید و برگیری از الگوهای طبیعت یکی از راهکارهای هنرمندان و معماران ایرانی در جهت تداوم سنت های هنری بوده که از آن با عنوان "آرابسک" نیز نام میبرند. آرابسک یکی از شیوههای انتزاع در طراحی قدیمی ایران بوده که شامل شیوهای از تزیین با شکلهای دقیق هندسی و نقش های گیاهی ساده و استیلیزه شده و دور از طبیعت که در هنرهای فراوانی چون گچبری، کاشیسازی، منبت و... به کار می رفته است
در تعاریف امروزی از آرایههای معماری پیشین تحت عنوان آرایههای سنتی نام برده میشود، اما بایستی یادآور شد که غالب این آرایههای تزیینی در دوره خود پیشرو، ساختار شکن و مدرن محسوب میشدهاند. بهنحوی که با آغاز هر دوره تغییرات بسیار شگرف و گاه بنیادین در چگونگی بهکار گیری آرایهها، اسلوب و روشهای تزیین در معماری رخ داده است. اما با این حال، این تغییرات نه در کلیت که در جزییات آنها صورت میگرفته که در همه حال حاکی از پیوستگی آنها در سیری تاریخی دارد، لذا تداوم و پیوستگی در میان آرایههای معماری پیشین مبحث جدیدی نیست.
نمود چنین تداوم هایی میان سبکهای تزیین و آرایش بناهای دورههای مختلف به خوبی محسوس است. چندان که تشخیص افتراق و تمایز میان آنها از نظر سبک و دوره، تنها از عهده متخصصین این رشته برمیآید. کنگرههای تزیینی کاخ زرتشت - دوره هخامنشیان - ، کنگرههای تزیینی کاخ هترا - دوره اشکانی - ، کنگرههای گچبری کاخ بیشاپور - دوره ساسانی - ، کنگرههای آجری ایوان مسجد جامع یزد - دوره سلجوقی - و مقرنسهای ساده و خطی مسجد جامع اصفهان - دوره صفوی - ، همگی با هم در عین مشابهت، تفاوتهایی در نحوه اجرا، مصالح، ابعاد و محل بهکار گیری دارند.
این سنت در تداوم مقرنس در دورههای گوناگون هنر ایران نیز مشاهده میشود. مقرنس های بسیار ساده دکان داوود با تغییرات فراوان در نهایت به مقرنس های پیچیده و معلق خانههای تاریخی کاشان ختم میشوند. در سالیان اخیر و به دلایلی متعدد چون: ضرورتها و نیازهای جدید در پیوند با مسائلی چون فضا و نور، تغییر الگوی زندگی، استیلای فرهنگی سلیقهی طبقه متوسط بر ارکان معماری جدید، کوچک بودن خانههای امروزی، تغییرات پیدرپی در نگرش وذائقه، ارجحیت مباحث زیبایی شناسی و رنگ باختن فاکتورهایی چون لزوم کاربردی بودن عناصر تزیینی و...، باعث شده تا گسست بزرگی میان آثار معماری پیشین و امروز به وجود آید.
در میان این عوامل، تغییر پی درپی ذائقه در پی تنوع طلبی، معضلی است که ظاهراً از ملزومات عصر جدید است، اما از سوی دیگر باید در نظر داشت که »تنوع، هنگامی که برای ایجاد جذابیت تداوم مییابد، میتواند منجر به آشفتگی بصری شود
مجموعه عوامل یاد شده، طراحان و معماران امروز را با بنبستهایی مواجه میکند. این بنبست ها عمدتاً به دلایل مسئل فنی و مالی چون: عدم وجود تناسب با فرم، ابعاد و هماهنگی با معماری امروزین، عدم استقبال به دلیل زمانبر بودن و افزایش هزینههای ساخت و تزیین به وجود میآیند.
در سالیان اخیر، عناصر و المانهایی به معماری امروز افزوده شده که بیش از آنکه آرامش را برای انسان به ارمغان آورد، او را مضطرب و آشفتهتر نموده است. محیط خانه، که قاعدتاً باید مکانی برای آرامش، تمدد اعصاب و زندگی باشد، مبدل به مکانی تنشزا شده است. انسان امروزی در خانه و مامن خود آرامشی را که می جوید نمی یابد و به ناچار به دامان طبیعتی روی میآورد که آن نیز کمتر بکر و دست نخورده است.
فرم خانههای امروزین بیشتر از آنکه از نیازهای انسانی پیروی کند،عموماً بر پایه محدودیتهایی چون کمبود فضا و مکان، توجیهات اقتصادی و دیگر عناصر تحمیلی از زندگی مدرن بنا میشوند. خانهها انباشته از وسایلی است که اگرچه با هدف آسایش انسان ساخته شدهاند اما از سوی دیگر او را مسخ شده تکنولوژی و ناتوان نشان داده و تقلای بیشتر، او را تنها وابستهتر مینماید.
در یک خانه با آرایههای متکلف، ساکنین از بخشی که این آرایهها قرار دارند عبور نمی کنند. مبلمان استیل، متعلق به فرهنگیاست که پذیرایی از مهمان محدود به صرف یک لیوان چای یا قهوه در یک بازه زمانی کوتاه است، و ترفندی برای رعایت احترام، تشریفات و وارد نشدن میهمان به حریمی خصوصی. بایستی یادآور شد که در فرهنگ برخی کشورهای صاحب معماری، که معماران ما به آنجا نظر دارند، در اغلب موارد، میهمانی، گپ و گفت و ... نه در محیط خانه، که در فضاهایی چون کافه، رستوران و فضاهای عمومی انجام می پذیرد.
آرایههای امروز بیشتر به نیت خیره کردن چشم رهگذران ساخته میشوند. به همین سبب است که آرایههای معماری امروزین اغلب منحصر به نمای بیرونی بنا میشوند. حال آنکه بسیاری از بناهای تاریخی ایران ورودی ساده و محقر و درون باشکوهی دارند. آرایهها کارکردی بیش از جذب چشم دارند . آنها فضای داخل را برای کار، یا زندگی آماده میسازند. فرم های منحنی، طاق و قوس، رنگهای ملایم، روزنهای نورگیر، نظم و هماهنگی، سقفهای بلند، فضاهای باز، اتاق های بزرگ، المان های منعکس کننده فرهنگ و مذهب، عناصر و المانهای آشنا از گذشته و نشانههایی که به نحوی طبیعت را به ذهن متبادر سازد، از جمله عناصری هستند که حس آرامش مورد نظر را به انسانهای ساکن در یک خانه منتقل میکنند.
شاید دستیابی به همه این عوامل، به ویژه زمانی که با محدودیتهای فضا و اقتصادی مواجه هستیم، امکانپذیر نباشد،. اما با این همه، میتوان با نگاهی انسان محور، برخی از این نیازها را برآورده نمود. هر انسانی هنگام ورود به محیطی تازه، ناخودآگاه به دنبال هماهنگی و تطابق خود با محیط جدید است. این تطابق و هماهنگی غالباً با مواردی چون جستجو به دنبال المانهای آشنا، یافتن فضای امن، نشانههای فرهنگی و دینی مشترک، و در یک کلام آشنایی با محیط است. جالب توجه است که روزن ها و نورگیرها، نه تنها به دلیل آوردن نشاط به درون خانهها، که امکان مشخص کردن جهت - شمالی، جنوبی - عامل مهمی در جهت دستیابی به تعادل روانی انسان هستند.