بخشی از مقاله

بررسي ويژگي هاي پيکره و شمايل نگاري بودا در ديوارنگاري و مجسمه هاي بودا در مشرق زمين
چکيده : بودا در سطح جهان کهن داراي نمود گسترده اي در فرهنگ شرق مي باشد که در دنياي امروز نيز گسترش يافته است . پس از ظ هور بودا در ٥٦٣ قبل از ميلا د و گسترش بوديسم از هند به سراسر شرق دور، بوديسم تبديل به گفتمان مسلط در کشورهاي هند و شرق دور گرديد. آيين بودا در ط ي گسترش خود از حوزه ظ هورش تا منتهي اليه شرق دور به مرور با آميخته شدن با فرهنگ هاي سرزمين هاي جديد، در شيوه هاي هنري رايج مناط ق مختلف نيز وارد مي گردد. به همين علت ، بازنمايي تصوير و پيکره بودا و برخي ويژگي هاي آييني مرتبط با او، از ط ريق هنر در اين سرزمين ها به صورت قابل ملا حظ ه اي رشد مي يابد.از اين روي شمايل نگاري بودا در نقاشي ها، ديوارنگاري ها و مجسمه هاي اين منطقه جغرافيايي ، مورد بررسي قرار مي گيرد و مقايسه و تطبيق شمايل نگاري هدف اين بررسي مي باشد. روش تحقيق در اين مقاله ، روش توصيفي تحليلي و روش جمع آوري اط لا عات آن کتابخانه اي است .نتايج تحقيق نشان مي دهد که با ظ هور بودا و گسترش آيين او در شرق آسيا، ظ رفيت هاي هنري به خدمت آيين جديد آمد و شمايل بودا در شيوه هاي نقاشي ، ديوارنگاري و مجسمه سازي ظ هور يافت و اين ظ هور در ابتدا متناسب با شيوه هاي پيکره و شمايل نگاري در هند و سپس به مرور متناسب با سنت هاي تصويري در هر منطقه ادامه حيات يافت .
واژگان کليدي : شمايل بودا، آسيا، هند، چين ، مشرق زمين ، چهره نگاري ، مجسمه

.مقدمه
آيين بودا فقط در آسيا، بيش از نيمي از مردم جهان را به خود فراخوانده است و کمتر دين و آييني با آن برابري مي کند. اين آيين ابتدا در هند رشد يافت و در شمال و شرق و غرب محيط جغرافيايي هند (زادگاه بودا) و سپس در سراسر آسيا گسترش يافت . اين رشد مديون سازگار شدن اين آيين با فرهنگ هاي مختلف منطقه (هند و شرق دور) بود. از آنجا که رسيدن به کردار نيک يکي از اعمال مومنان به معابد بود، لذا تعداد کثيري نسخه هاي مکتوب ، پيکره ، نقش برجسته ، نقاشي ديواري و بناهاي مذهبي پديد آمد.
اين آيين متکي بر اين دسته آثار بود که تکرار و تکثير آنها را کاري مبارک مي دانستند، معابدي با هزاران مجسمه ، نقاشي و نقش برجسته و چاپ نسخه هاي متعدد، نشان از اين عمل عبادي مي دهد. در اين توليد انواع مواد و مصالح متناسب با منطقه وسيع آسيا سهم داشتند، نسخه هاي تذهيب شده ، بناهاي عظ يم چوبي و سنگي که در اندازه مانند اهرام مصر بودند. آييني که خود سعي کرده بود با ساير فرهنگ هاي منطقه الفتي ايجاد کند، از نشانه ها و نمادهاي آنها بهره جست تا جايي که نمونه هاي مختلفي از بودا مصور و مجسم گرديد به ط وري که گاه جنبه هاي ط بيعت گرايانه ، گاه مفاهيم فلسفي و نمادين ، گاه نمودهاي جسماني و گاه نشانه هايي از نيروهاي رواني در جستجوي آرامش و تسلط بر جسم و موارد ديگر در نمونه هاي هنري ديده مي شود. از اين رو اين مقاله به بررسي ويژگي هاي شمايل نگاري (چهره نگاري ) بودا در هنرهاي تصويري مشرق زمين مي پردازد.
سؤال هاي اصلي اين پژوهش عبارتند از:
- ويژگي هاي شمايل نگاري بودا در نقاشي ها، ديوارنگاري ها و مجسمه ها در سرزمين هاي هند تا شرق دور کدامند ؟ و دلا يل اين تفاوت در چيست ؟
شيوه تجزيه و تحليل اين مقاله از ط ريق تطبيق نمونه ها به صورت کيفي مي باشد. در اين پژوهش ابتدا به زندگي بودا و شيوه و ط ريق او پرداخته و سپس به رشد و توسعه آيين او در هند و سپس در نواحي غرب هند، چين ، شرق دور و آسياي جنوب شرقي پرداخته مي شود. سپس با توجه به نمونه هاي تصويري از شيوه هاي شمايل نگاري بودا به مقايسه و تطبيق آنها در فرآيند پيکره و شمايل نگاري در اين حوزه جغرافيايي مي پردازيم .
.زندگي بودا و آيين او
بودا ١ در سده ششم يا پنجم پيش از ميلا د در پادشاه نشين سکيه در مرز فعلي نپال و هندوستان در يک خاندان فرمانروا پا به جهان گذاشت . در مورد تاريخ تولد و مرگ بودا بين صاحب نظ ران اختلا ف وجود دارد، "بيشتر دانشمندان اروپايي ، امريکايي و هندي معتقدند که بوداي تاريخي از حدود ٥٦٣ تا ٤٨٣ پيش از ميلا د مي زيسته و برخي به ويژه ژاپني ها معتقدند که وي صد سال پس از اين تاريخ از حدود ٤٤٨ تا
٣٦٨ پيش از ميلا د زندگي کرده است ." (رينولدز، ١٣٨٤، ١٥٥) بنيانگذار يکي از اديان مهم جهان ، در جستجوهاي معنوي و ديني خود، از ثروت و قدرت روي گرداند و داستان حيات و زندگي او در تجلي هاي آغازين ، الهام بخش هنر سرسپردگان آموزه هايش شد. آيين او در سراسر آسيا توسعه يافت و در هزاره اول ق .م در هند شکوفا بود و سپس در مناط ق مجاور هند مثل نپال ، تبت ، سريلا نکا و در دوردست ترين نقاط ، کره و ژاپن ادامه يافت . بودا در سال ٤٨١ ق .م در گذشت .
"بودا در ٨٠ سالگي با گروهي از رهروان خود به واپسين سفر خود پرداخت و در ط ي بيماري و تحمل آن ها در کوسينارا توقف کرد و نزديک غروب روي نيمکتي بين دو درخت به پهلوي راست دراز کشيده و يک هفته بعد مردم جسد او را سوزاندند... سپس خاکستر جسد او را به هشت قسمت مساوي تقسيم و به نقاط مختلفي روانه کرده و براي هر کدام معبدي ساختند." (همان ،١٣٨٤، ١٨١-١٧٩)
محل تولد بودا اکنون رومينيدي ناميده مي شود و در خاک نپال قرار دارد و ستون يادبودي که به ياد اين واقعه توسط آشوکا، امپراط ور بودايي هندوستان در سده سوم پيش از ميلا د برپا شده ، هنوز پابرجاست .
بودا به معني به روشنگري رسيده است ، دو فرقه بودا که بعد از مرگ او ظ هور کردند شامل : ماهايان و هينايانا مي باشند.
فرقه ماهايانا به بودا مقام الوهيت مي دهند اما فرقه هينايانا مقام الهي بودا را قبول ندارند و به او لقب معلم بزرگ دادند.
بودا رهبري مذهبي که پيامي مذهبي را کشف و آشکار کرد به سرعت در بين عوام و خواص نفوذ کرد و ط ي چند سده پس از مرگ او، داستان زندگي او در يادها ماند و به آن آب و تاب داده شد و به نيروي مذهبي مهمي تبديل شد و از حمايت پادشاهان مختلف بهره مند شد. آيين او در هندوستان شمالي و سپس به ط رف غرب و سپس به آسياي مرکزي و چين گسترش يافت . مانند هر آيين جديد، آيين بودا نيز در ط ي قرون متمادي دچار اوج و فرودهاي زيادي شده است .
آيين هاي قديمي و وابستگان آنها يعني پادشاهان و روحانيون آنها در مقابل دين بودا قرار گرفتند.اما با اين حال ، دين بودا در ط ول سرزمين هاي وسيع آسيا گسترش يافت .
. خصوصيات شمايل و پيکره بودا
به نظ ر مي رسد شخصيت بودا بيشتر مورد نظ ر هنرمندان اين آيين بوده است تا چهره پردازي از ابعاد جسماني او، همچنين ويژگي هاي رفتاري و آييني که او بنيانگذار آن بوده است ، منشأ شمايل نگاري ها به ط ور اعم (از نقاشي ، نقش برجسته ، نقاشي ديواري و پيکره و مجسمه سازي ) مي باشد. هنرمندان و پيروان او سيمايي خوش ، زيبا و جذاب که دوست داشتني مي نمود، مصور مي ساختند و براي تصوير کردن چهره او نيز قوانيني وضع کردند. "بنابر سنت بودايي ، بودا مرد بسيار خوش سيمايي بود. گزارش شده که چانکي ، رهبر برهمني بلند پايه گفته است که گتمه ، گوشه گير، دوست داشتني ، خوش منظ ر، جذاب ، داراي زيباترين چهره با رنگ پوست بسيار خوش ، قامت بي نقص و اصالت حضور است . بوداييان رفته رفته او را شخصي داراي موهبت سي و دو گانه جسماني نشان دادند." (رينولدز،١٣٨٤، ١٨٢) آنچه به نظ ر مي رسد اين است که سيماي بودا آنگونه که از لا بلا ي سطرهاي متون کهن مي توان يافت ، بسيار انساني ، خردمند و بسيار مهربان است .
مطابق نظ ر پيامبران و رهبران مذهبي ،کشيدن تصاوير و يا ساختن مجسمه ايشان به شدت نهي مي شد و آنرا نمونه اي از پرداختن به هواي نفس از يک سو و ديگري ، گمراه شدن رهروانشان به وسيله افراد سودجو مي دانستند.
در آيين بودا، او نيز در آموزه هاي خود از اين امور نهي مي کرد. چنانکه بنا به روايتي ، "بودا از بر پا داشتن اثر يا بناي يادبودي که پيروانش بتوانند در ايام غيبتش آنرا به پرستش و نيايش گيرند و بدان نذورات پيشکش کنند منع فرمود."
(بورکهارت ، ١٣٦٩، ١٦٨)
"در روايات بودايي بودا در مورد پرداختن به نقش صورتش توضيحاتي آمده است که ديوياوادانا شاه اودايانا يا رودرايانا، نقاشاني نزد نيکبخت (بودا) گسيل داشت تا تمثال وي را تصوير کنند، وليکن چون سعي آنان در پرداختن نقش صورت بودا بيهوده بود، بودا به ايشان گفت که خستگي (روحي )شان مانع از کاميابي در نگارگري مي شود و آن گاه فرمود تا برايش پرده اي آوردند و بر آن شبيه خويش را تابانيد... بر حسب روايتي ديگر، يک تن از پيروان بودا کوشيد تا تمثال وي را نقش کند، اما سعيش بيهوده بود، چون نتوانست نسبت ها و اندازه ها يا ابعاد تاتاگاتا را ضبط و ثبت کند، بدين جهت که هر ميزاني و مقياسي بس کوچک بود. سرانجام بودا به وي فرمود که خط کناره نماي سايه اش را که بر زمين افتاده بود، ترسيم کند." (همان ، ١٦٥) در ابتدا ترسيم چهره او به ارائه نمادها و نشانه هايي مانند درخت مقدس و چرخ قانون و... اکتفا مي شد و زمانيکه دريافت


معنوي مردم و همت شان دچار ضعف مي گردد و گسيختگي اي ميان فکر و اراده شان پديد آمد، هر وسيله اي از آن جمله تمثال مقدس ، مناسب و حتي ضروري مي شوند چنانچه بعضي منابع بوديسم حکايت دارد که برخي هنرمندان بر اثر کسب فضايل معنوي به تصوير او مي پردازند. تمثال سنتي بودا از سويي بر قانوني مربوط به ابعاد و تناسبات مبتني است و از سوي ديگر بر توصيف علا مات شاخص پيکره بودا استوار مي باشد.
"تمثال سنتي بودا شاکياموني ، از سويي بر قانوني مربوط به ابعاد و تناسبات مبتني است و از سوي ديگر بر توصيف علا مات مشخصه پيکره بودا، بدانگونه که از متون استنتاج مي شود، استوار است . "(همان ، ١٣٦٩، ١٧٠-١٦٩) (تصوير١)

- تصوير ١: شاکله تناسبات تمثال حقيقي بودا برحسب ط رحي که يک نقاش تبتي کشيده است .
منبع : (بورکهارت ، ١٧٠،١٣٦٩)
مشخصات مشترکي که ميان تمثال ها و شمايل هاي بودا وجود دارد عبارتند از: چشمان فرو بسته که نشان از تعمق و تفکر تاست . لبخند معصومانه و موقرانه که نشانه رضايت و بي اعتنايي به دنياست .اين مفاهيم با ساده کردن پيکره ها و سادگي بدون پرداختن به آرايش ها و تزيينات جلوه گر مي شد.
"بودا را بيشتر از روي نشانه هاي خاصي مثل برآمدگي روي جمجمه ، نشانه نيروهاي رواني برتر يا نشانه هاي ديگر خاصي چون يک بافه ٔ موي روي پيشاني ... بازمي شناختند.
"(فيشر، ١٣٨٣، ١١) ابروان کماني ، چشماني بادامي و در بسياري موارد بسته ، بيني هاي استخواني و صورت هاي گرد که به گونه اي ساده شده اند، همگي نشاني از تلا ش هنرمند براي ايجاد شمايل ملکوتي و اعراض از شباهت نگاري ظ اهري است . در پيکره بودا، همواره لبخندي معصومانه وجود دارد که نشان از آرامش دروني بودا دارد که همواره ط ي ط ريق سالک بودايي را به سوي رستگاري نشان مي دهد. هرچند در بسياري از مناط ق آسيا نمونه هاي تصوير بودا در انواع آثار هنري ، مشابه هستند و صورت نوعي او را به نمايش درآوردند. اما در برخي نواحي پيکره او مبتني بر رنجي بوده که او کشيده است . البته برخي از شمايل هاي بودا حالت زار و نحيف او را به تصوير مي کشند. عبارت هايي از متن کهن چگونگي حال و روز او را و آنچه بر وي گذشته شرح مي دهد: "به علت تغذيه کم ، دست و پاي من به شکل گياه خزنده درآمده بود با مفصل هاي گره خورده ،... ستون فقراتم به صورت رشته اي از مهره ها و... مردمک چشم هايم در چشمخانه گود افتاده ... پوست شکم به پشتم چسبيده بود."
(رينولدز،١٣٨٤، ١٦٣) اما اين دسته از آثار به مرور به خاط ر نوعي زمختي ، حذف شد و بر مبناي زيبايي شناسي مبتني بر رهايي مطابق نظ رات بودا تصاويري مشابه توليد گرديد.
.بودا و آيين او در هند و ظ هورش در آثار هنري پس از ظ هور بودا در هند و گسترش آيين او در ميان ساير
گرايشهاي مذهبي در هند همچون برهمايي يا هندو وديگر کيش هاي ط بيعت پرستانه ، پيروان او خود را ملزم مي دانستند تا در قالب آثار هنري ، آيين ها و شخصيت او را در قالب پيکره او زنده نگه دارند. از اين رو در قرون آغازين رشد آيين او، نمونه هاي هنري ديده نمي شود. آيين بودا در جذب آيين هاي قبل از خود مانند هندوييسم از زيبايي شناسي و نماد و نشانه هاي آنها استفاده کرده و آنها را به خدمت مي گيرد. از اين رهگذر هنر در خدمت آيين هاي مذهبي همچون هندوييسم ، جين و ساير گرايش ها در هند مورد استفاده پيروان بودا قرار گرفت .
تيتوس بورکهارت معتقد است که هنر بودايي از هنر هندو برخاسته است و پيکره و چهره مقدس بودا تمامي آنچه به عنوان سعادت روحاني سرمدي در هنر باستاني هند است را متبلور کرده است . "هنر بودايي به حسب نوعي دگرگوني کيمياوي که بر اثر رقص مقدس کيفيت معنوي تن آدمي ، شرافت روحاني يافته و به علت روش هاي يوگايي ، مصفي گشته و از خودآگاهي ذهني آکنده شده ، متبلور شده از هنر هندو برخاسته است و تمثال مقدس بودا در نسخه اي بي بديل که تمام سعادت روحاني سرمدي (ملا زم هنر باستاني هند) است را جذب کرده و خود به مضموني مرکزي تبديل شده که همه تمثال ها و تصاوير ديگر دور آن مي چرخند. " (بورکهارت ، ١٣٦٩، ٥٩)
"هنر بودايي و هندو بر اساس تجسم الوهيت استوار است . از اين رو هنر بودايي تصوير مقدس بوداست که ط بق روايت دوران سير و سلوک و تلوين و تمکين او به شکل هاي مختلف ، نقاشي و مجسمه متمثل مي شود. هنرمند با


تجسم زيبايي الوهي در صورت محسوس ، بودا را در آرامش و ط مانينه اي که گويي از بند هر تشويش و تلا ش و رنجي رهايي يافته ، با ظ اهر فوق بشري مي نماياند . هنرمند در اين نمايش هنرمندانه ، ط لب نجات و رستگاري مي کند . به عقيده فريتهوف شوان ، تصاوير وجود خجسته و ساير بوداها و ملا ئکه و بودهي ستوه که جلوه هاي مقدس حقيقت نجات دهنده هستند در اشيائي که مربوط به مراسم عبادي است نيز نمايان مي شوند." (مددپور،١٣٧١، ١٤٤) از اين رو گسترش و توليد فراوان آثار هنري چنان است که بسياري از مورخان هنر اوج هنرهاي هندي را در مجسمه و نقش برجسته مي دانند.

116
- تصوير ٢: بخشي از نقاشي ديواري غار آجانتا، غرب هند، (2011,108,Harris)

- تصوير ٣: بوداسف ، با هاله مقدس بيضي شکل و تاج گل در منط قه موسوم به باغ (١٢٧ (Pande, 2002,

- تصوير ٤: بخشي از مجسمه ٔ سنگي بودا در سرنات هند(٢٠١١,٣٧ ,Harris)
"اولين پيکره هاي بودا در ط ي قرن اول ق .م در مناط ق کم ارتفاع هيمالياي شمال غربي در پاکستان کنوني و کشمير پديد آمد ولي در نگارگري تا قرن سوم ق .م چيزي بوجود نيامد."(فيشر، ١٣٨٣، ٥٠-٣٦)
"آشوکا، (٢٣٢- ٢٦٩) قبل از ميلا د، يکي از امپراط وران مئوريا، آيين بودايي را به رسميت شناخت و در زمان او هنر بودايي شکل گرفت . در پيکره هاي عظ يم ، مينو هاي مذکر و مونث ط بيعت ، نشاني از ط بيعت گرايي مبتني بر مشاهده مستقيم کالبد آدمي مشهود نيست بلکه صرفا بر حجم هاي ساده و کشش هاي نيرومند تأکيد مي شود تا مفاهيم زايش و حفاظ ت به مدد آنها تجسم يابد. در پايان سده اول ميلا دي ، به ط ور همزمان در گنداره (قندهار) و متورا، نخستين شمايل هاي بودا رخ نمودند." (پاکباز، ١٣٧٨، ٩٤٨) گنداره قلمرو کوشانيان بود. نگارگري و هنر اين منطقه دو گونه بود، "يکي که بسيار هندي است و ديگري آن که به حق به صفت رومي بومي وصف شده است . در هنر گنداري که داراي سبک هاي کهن رومي بود، تنديس هايي از بودا ساخته شد که اين بوداها محصول پيامد لشگر کشي هاي اسکندر بودند."(فيشر، ١٣٨٣، ٥٥) در اين دسته از پيکره هاي ساخته شده ، جنبه هاي ط بيعت گرايانه تحت تأثير نمونه هاي رومي و هلني ديده مي شود. اين وابستگي در هنر شمايل نگاري ، نقاشي و ديوارنگاري ديده نمي شود زيرا تا شکل گيري نقاشي و ديوارنگاري هاي بودايي زمان زيادي ط ول کشيد. اما در منطقه متورا، "بوداي متورا،نيز داراي شانه هايي پهن ، کمر باريک، چهره لطيف و ردايي نازک است که در واپسين بوداهاي متورا هاله اي بزرگ و آراسته با نقش هاي گياهي بر فراز سر او پديدار شد." (پاکباز، ١٣٧٨، ٩٤٨) واقع شدن گنداره در پاي گذرگاه هاي هيماليا سبب شد که تأثير مهمي در توسعه نگارگري بودايي آسياي ميانه و چين داشته باشد.


اينکه پيکره هاي بوداي گاندهارا با انواع غربي سازگاري دارند پذيرفته شده است . قواعد پذيرفته شده هنر هلني ، کم و بيش در سرزمين هند مورد استفاده بوده اند و آثار آن را تا چند قرن بعد مي توان در هنر هند مشاهده کرد.
.دوره گوپتا (گوپته ) قرن ٤ تا ٧ ميلا دي
غارهاي آجانتا که از شاهکارهاي هنري جهان به شمار مي روند، مجموعه ٢٩ غار حکاکي شده در هند هستند که حجم قابل توجهي از آثار اين غار، متعلق به دوره ط لا يي گوپتا مي باشد.(تصوير ٢)در اين دسته از تصاوير، شيوه آثار هندوييسم به شدت ديده مي شود و بوداي ترسيم شده همان الهه هاي هندي اند و نوع زيبايي شناسي آنها بهره برده اند. اگرچه اين آثار پر از نماد و نشانه هاي فراواني هستند، اما به لحاظ اجرا جنبه هاي ط بيعت گرايانه آن فراوان است .ابرواني هلا لي ، چشماني کشيده و فروافتاده با لبهايي کلفت و گوشت آلود به همراه تزيينات فراوان ديده مي شود. غارهاي حکاکي شده در هند از شاهکارهاي مهندسي و هنر بزرگ در هندوستان هستند و اين شيوه نيايشگاه هاي يادماني در دامنه کوه ها از شيوه هاي خاص هندوان و بوداييان بود. " غارهاي حکاکي شده در هند از شاهکارهاي مهندسي و هنري بزرگ هندوستان هستند و کندن نيايشگاه هاي يادماني در دامنه کوه ها، از فنوني بود که بوداييان و هندوان هردو به کار مي بردند و همراه آيين بودا به آسياي ميانه و چين هم رسيد. " (فيشر، ١٣٨٣، (36-50
" در سالهاي پس از عصر ط لا يي گوپتا به چند نمونه ديوارنگاري در معابد سيتاناواسال ، الورا و تانجور که به پيروان کيش هاي جين و هندو تعلق دارند برخورد مي کنيم . در اين نقاشي ها تداوم سنت آجانتا را به روشني مي توان تشخيص داد. چند نسخه خطي مصور نيز از دوره پالا باقي مانده که توسط کاهنان بودايي ساخته شده اند. (صفحات اين کتابها از برگ نخل تهيه شده و قطع و اندازه و ط رز اتصال اوراق کاملا متفاوت با کتاب هاي کاغذي است ) شيوه تمثال سازي بودا و بودهي ستوه ها در کتب مزبور بر ط بق اصول سنتي است ، ولي برخي نمادهاي تنتريسم نيز در آنها به چشم مي خورند.(گفتني است بعد ها نقاشي نپال و تبت بر اساس همين تصاوير شکل گرفت )" (پاکباز، ١٣٧٨، ٩٥٢) مشهورترين پيکره دوره گوپتا از بودا، بوداي سارنات متعلق به اواخر قرن ٥ميلا دي است .(تصوير ٤) اين پيکره که از عناصر يوناني رومي پالا يش يافته است ، جنبه هاي زيبايي شناسي هنر هندو را ظ اهر مي سازد.
هنر هندي منبعي غني براي هنرهاي چين ، ژاپن ، تبت ، نپال ، برمه ، سيام ، اندونزي و ديگر مناط ق آسيا و شرق دور شد. در هند و در منطقه اي ديگر، در ديوار نگاره هاي باغ آثار نقاشي ديواري وجود دارد که در مقايسه با نقاشي هاي ديواري آجانتا شهرت بسيار کمتري دارد و البته اکنون فقط بخش کوچکي از آن باقي مانده است (تصوير ٣) در اين دسته آثار گرايش هاي ط بيعت گرايانه بسيار مشاهده مي شود و هنر هندويان در آنها مشهود است .
ابروهاي کماني به هم پيوسته با صورتي گرد، چشماني فرو افتاده و لبهايي کلفت با تزيينات فراوان ديده مي شود.
در اين ميان نفوذ هندوستان در عصر گوپتا، در پيشرفت هنر بودايي در افغانستان مرکزي سهم عمده اي داشت . "در روزگار کوشانيان ، افغانستان مرکزي از حيث ظ اهر بيشتر هندي بود و با وجود نفوذ يوناني ، رومي و ايراني تا زمان حمله عرب به همان صورت باقي ماند... باميان تقريبا در نيمه راه ميان پيشاور و بلخ قرار دارد...که به سرعت به صورت يک مرکز برجسته بودايي درآمد و راهبان بي شماري را به سوي خود جلب کرد." (رايس ، ١٣٨٩ ، ١٨٤)
غارهاي هزار بودا در باميان داراي مجسمه ها و نقاشي هاي ديواري متعددي از بودا مي باشند. سبک
هنري در باميان حاکي از نفوذ هنر هند در دوره گوپتا بود،زيرا فرمانروايان گوپتا تا آن زمان تحت تأثير سنت هاي انسان گرايي (Humanism)، قرار گرفته بودند که در سده دوم ميلا دي به تنديس سازي هندي ارزش خاصي بخشيده بود.
.بودا در چين و دوره هاي مختلف آن و ظ هور پيکره هاي بودا گرچه گزارش هايي درباره بوداييان چيني از سده سوم پيش از ميلا د وجود دارد ولي آيين بودا تا سده هاي نخستين ميلا دي به ط ور جدي در اين کشور رواج نيافت .
آيين بودايي که در دوران سلسله هان در چين معمول شده بود، عميقا رنگ اعمال جادويي داشت که آن را با آيين دائو رايج در چين سازگار مي ساخت که تا پايان حکومت سلسله هان ، همزيستي عملي بين آيين دائو و بودا وجود داشت ... ط ي سده ششم و هفتم ميلا دي مکتب هاي بودايي هندوستان در چين استقرار يافت و مکتب هاي جديد خاص چين شروع به شکل گرفتن کرد و آيين بودا به نيروي فکري نيرومندي در چين تبديل شد و در دوره سلسله سويي (٦١٨-٥٨١) به عنوان مذهب رسمي شکوفا شد و دوره سلسله تانگ عصر ط لا يي اين آيين شناخته مي شود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید