بخشی از مقاله

چکیده:

سبک شعر گفتار یکی از سبکهای مخاطبپذیر است که امروزه در ادبیات شعری معاصر با نام سید علی صالحی تداعیگر همدیگر شدهاند. بسترهای سبک شعر گفتار را می توان در موارد زیر جست و جو کرد. در فرهنگ و ادبیات و باورهای عامیانه مردم، ادبیات صوفیانه ، ادبیات قبل از اسلام خصوصاً گاتاها ، ادبیات کلاسیک ایران خصوصاً حافظ شیرازی، ادبیات مشروطیت، سبک ها و موج های ادبیات معاصر از جمله شعر نیمایی ، شعر فروغ، شعر  سپید شاملویی، موج نو و موج ناب که سبک شعر گفتار از هر یک از آنها، یک یا چند حُسن را به ارث برده است. در این نوشتار به سیرِ دگردیسی سبک شعری سید علی صالحی پرداخته شده و در نهایت که سبک شعری گفتار به سبک فراگیر او تبدیل میشود به جوانب بروز این سبک پرداخته شده و بسترهای آن مورد بررسی قرار گرفتهاند.

مقدمه:

سید علی صالحی، صلح، آزادی، سادگی و شعر، اینها تعبیرهای عجین شده به همدیگر هستند که هر کدام تداعی گر، دیگری است. شعر در قاموس صالحی یعنی صلح، آزادی، یعنی خود سید علی صالحی، یعنی رهایی از اندوه، نجات از تاریکی، یعنی پر کردن فاصلهها و تقسیم امید میان مولودی عشق و مزامیر زندگی. خواندن هر شعر وی، معجزه آسا، تو را به وطن صلح و آزادی خویش دعوت می کند.و شیرکو بیکس، امپراتور شعر کُرد، چه زیبا، سالها پیش، شعر و شخصیت صالحی را توصیف کرده، و گفته بود: ...» تو وطنی هستی برای همه پرندگان راستین سخن، خواه این پرنده از کردستان پرواز کرده باشد یا از افریقا و یا از آمریکای لاتین، تو فضای تابناکی هستی برای پرواز عشق و دیگر هیچ! تو خوشرویی و سادگی شخصیت تو و غمخواریات برای همهی کلمات پاک و زیبای این جهان، تمامی مرزهای زشت و پر از کابوس را برچیده است. - «

سید علی صالحی، به اندازهی صلح دوستی و آزادمنشی خود، به اندازهی سادگی و شفا بخشی شعرهایش، خلاق و آفریننده ی شعر است. او تنها شاعر زنده قاره آسیا است که از نظر خلق شعر، گوی سبقت را از همه ربوده، و حتی از یانیس ریتیسوس شاعر یونانی هم که معروفترین شاعر کثرتنویس شعر بود، جلو زده است. صالحی در طول دوران شاعری خود، چندین سبک شعری را تجربه کرده است که سرانجام شعر گفتار آیینهی ایده، تفکرات و خلاقیتهای وی شد، که امروزه سید علی صالحی و شعر گفتار تداعیگر همدیگرند.

پیشینه:

سید علی صالحی به علت فراگیری سبک شعریش، مقالات متعددی در مجلات معتبر کشور قابل دسترسی هستند، که سبک و شیوهی زبانِ شعریش را مورد بررسی قرار دادهند. میتوان به تعدادی از آنها که در تهیهی این نوشتار کارآمد بودهاند، اشاره کرد. از جمله: تجربیات شاعرانهی سید علی صالحی در سه دفتر شعر او از دکتر مریم خلیلی جهانتیغ، همچنین مقالهی سید علی صالحی، شعر گفتار و سمبولیسم از ناصر علی زاده و عباس باقینژاد. در همین زمینه می توان به مقالهی بررسی مشخصههای زبان گفتاری و جریانهای شعری معاصر از دورهی مشروطه تا شعر جنگ از دکتر غلامحسین غلامحسین زاده و دیگران، و در نهایت دو کتاب در زمینهی شعر معاصر و شعرهای سید علی صالحی، شعر زمان ما، بررسی شعرهای سید علی صالحی از فیض شریفی و شعر نو در ترازوی تأویل از سیاوش جعفری نام برد.

معرفی:

سید علی صالحی در سال مجموعه آثار او طی سه دفتر به نام های مجموعه اشعار، "دفتر یکم، شعرها"، "دفتر دوم، بازسرایی ها" و "دفتر سوم، شعرها" توسط مؤسسه انتشارات نگاه چاپ و منتشر شده است. علاوه بر این مجموعه شعرها، صالحی کتاب شرح شوکران، دفتر یکم و دوم آن که، حاوی شعر شاعران معاصر، به انتخاب ایشان و همچنین نقدهای در مورد آنها طی مقدمه ای زیر عنوان تمهیدات شخصی، در سال 1370خورشیدی به چاپ رسانده است. در زمینه ی تصحیح متون، دیوان عماالدین نسیمی تحت عنوان "ققنوس در شب خاکستر" به همراه هفت گفتار پیرامون احوال و آثار او، و همچنین در حیطه ی ادبیات داستانی هم رمانی تحت عنوان علو در سال 1376 در کارنامه خود دارد. تا به حال سه جایزهی شعری در کشورهای مختلف را از آن خود کرده است.

در سال 1382 جایزهی مدال ابداع از سوی نویسندگان اتحادیه عرب " الاتحاد العالم الادبا و الکتاب- دارالقصه العراقیه" به او اعطا می گردد. در سال 1384 برندهی جایزهی ادبی گلاویژ در کردستان عراق میشود. و در سال 1389 هم برنده ی جایزه ی ادبی نیما به خاطر انتشار دفتر شعر " انیس آخر همین هفته میآید" میشود، که شاعر از گرفتن آن امتناع می ورزد. شعرهای او به زبان های فرانسه، عربی، آلمانی، انگلیسی، ارمنی، روسی و کردی ترجمه شده اند . سید علی صالحی علاوه بر این که در شعر، کثرت نویس ترین شاعر معاصر ایران و به عبارتی کثرت نویس ترین شاعر خاومیانه است، در بازسرایی نیز، کثرت نویس ترین شاعر بازسرا در ادبیات معاصر ایران است. اما نکته حائز اهمیت این است که صالحی با بازسرایی های خود، بازسرایی را به عنوان یک ژانر فراگیر، در ادبیات ایران تثبیت و پذیرفته کرد.

بحث و بررسی:

سید علی صالحی با انتشار دیوان »از آوازهای کولیان اهوازی« جایگاه خود را در دنیای ادبیات، به خصوص ادبیات شعری باز کرد و به عنوان شاعری که آیندهی درخشانی در پیش دارد، وارد محافل ادبی شد؛ که حاصل سالهای 1350 تا 1356 ، میباشد. و به دنبال آن "منظومهها" که آن هم حاصل سالهای 1357 تا 1360، و همچنین دیوان سوم ایشان به نام" لیالی... لا" را که حاصل سالهای 1361 تا 1362 بود، هنوز در فضای سبک موج ناب شعر میسراید؛ و متأثر از شاعران معروف از جمله شاملو است. از دیوان دوم او به بعد جای پای فروغ را هم در شعرهایش احساس میکنیم.

همچنانکه خود، اشاره میکند،در همین ایام ]دوران چهارده سالگی در مسجد سلیمان[ ایام تمرین نخستین زمزمههای جدی ام بوده در شعر، بیشتر متأثر از شاملو و کمتر همگرا با فروغ، و هر چه دلت بخواهد دور از نیما، ماه بود شاملو، به ویژه شعر پریا و بعد نازلی.... مرگ نازلی.... من با شعر شاملو به بلوغ رسیدم،بزرگ شدم و پیر..... - «صالحی، - 17:1391 به همین خاطر در شعرهای صالحی، به طور کلی و به خصوص دیوانهای اولیهاش، ما به تصاویر و پیامهای برمیخوریم که از شاملو به عاریت گرفته است. و چه خوب صالحی به این موضوع اشاره کرده است: » باران اگر بهانه ای برای گریستنت نبود/ تو این همه از آسمان سخن نمی گفتی/ دیروز ترانههای کوچک غربت را می خواندم/ امروز اما پسِ عطر تو از خواب گل سرخ می گذرم - «همان: . - 70 عبارت »دیروز ترانههای کوچک غربت را میخواندم«، اشاره به یکی از دیوانههای شاملو به همین نام و در کل اشاره به اشعار شاملو است.

یا در زمینه ی مرگ و مضمون آن که در شعر شاملو به یکی از موتیفهایش تبدیل شدهاست، در شعر سید علی صالحی هم به موتیفی تبدیل شده است که از بسامد بالای برخوردار است. و مانند شاملو که مرگ را سروده کرده است. او هم مرگ را به سرودی تبدیل کرده است که سرآغاز سایهها است. از آنجا که می گوید: »من آدمی ام/ مصدر مرگ من/ سرآغاز سایههاست - «صالحی، - 69:1390 یا » بی مرگتر از این دل خاموش/ همه دیدهای مراست/ که عشق را مگر معجزهتی - «صالحی، - 75:1390 و شاعر بی اعتنا به مرگ، شلال سینه میکند و می گذرد. از آنجا میگوید: »اکنون که مرگ/ پنهانم میکند/ در آستین همهمه/ بالهای تهدید را/ شلال سینه میکنم و می گذرم - «صالحی، - 55:1390 و حتی شعرِ "اگر عاشق نشویم، میمیریم" ازسید علی صالحی، بازسرایی ضمنی از یک شعر شاملو میباشد به نام "از مرگ من سخن گفتم".

از تو، از تو با کوچه باغی دور، از تو با قاصدکی سپید/ در حصار خاربن و خاکستر/ از تو با رود و با چراغ، از تو با خلوت خویش، از تو با خدا،/ از تو با مرگ، که عمری همه آن را سلانه سلانه زیستهام، از تو با همگان و با ستاره سخن میگویم: - «صالحی، - 223:1389 این قسمت اول شعر صالحی است که با شعر»از مرگ من سخن گفتم« از شاملو، در یک راستا قرار دارند ابتدا قسمت اول از شعر شاملو را بنویسیم: » چندان که هیاهوی سبز بهاری دیگر/ از فراسوی هفته ها به گوش آمد،/ با برف کهنه/ که میرفت / از مرگ/ من/ سخن گفتن - «/شاملو، - 615:1387 در همه موارد بالا انعکاسی از شعرهای شاملو میتوان در آنها دید.

همچنین در موارد زیر: »باشید/ که در توشه باد/ صدای بیشهای خواهید شنید/ با پروانههاش، خاموشیهاش، خوابهاش:/ یعنی شهود جادو/ نیمی پر عقاب - «صالحی، - 71:1390 که در اینجا بکاربردن پروانه هاش به جای پروانههایش یا خاموشیهاش و خوابهاش که شکل عامیانهی آنها بکار گرفته شده است و آن یکی از علائم شعر شاملویی یا شعر سپید است. یا در شعر زیر که هم از نظر ساختاری و هم از نظر موضوع و سوژه، شعرش شاملویی است.

انگشت بر دهان باد مردگان را

در آواز این گل سرخ فرا خواندهام.

من چه کردهام که در فال مبهم این ستاره

پیر زاده شدم به بالای خویش بر شدن مقصود محرمانه هر موجی نیست ما در

زادن دریا توفان را به ترانه سرودهایم.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید