بخشی از مقاله

چکیده
مفهوم محیط از دیدگاههای مختلف؛ چه به صورت عینی و بیرونی، کالبدی و غیرفضایی و چه از منظرذهنی و با در نظرداشتن جنبه های درونی، فراکالبدی و فضایی آن، آگاهانه و ناآگاهانه همواره مورد توجه بوده است ولی جایگاه انسان در هرتعریفی که از محیط ارائه دهیم بسیار تعیین کننده خواهد بود وقتی نگاه به محیط را اززاویه دید کودک مورد بررسی قرار دهیم ضرورت توجه به نحوه ادراک محیط توسط کودک و قابلیت های محیطی کودک که از جانب طراح محیطی باید مورد توجه قرار گیرد مشخص می شود ، باغ خانواده توامان حضور والدین به عنوان منشا دلگرمی و تامین نیازهای عاطفی کودک را در کنار فضاهایی مخصوص کودک که ایجاداحساس خودمانی و در آرامش بودن را به وی القا نموده و همزمان در رشد استعداد و شکوفایی خلاقیت وی تاثیرگذار باشد، محیا می سازد هرچند که این نوع فضاها دارای تاریخچه چندانی در معماری کشورمان نیستند و محصول دوره معاصر است.

با این وجود امکان پاسخگویی مناسبی در قبال معضلات شهری که نتیجه نحوه زندگی حاضر است دارند پرسش اصلی که این تحقیق در پی یافتن پاسخ به آن است تدقیق در ارتباط کودک و محیط در باغ خانواده و ملاحظاتی که طراح محیطی در طراحی باغ خانواده باید در نظر بگیرد می باشد روش انجام تحقیق بصورت کتابخانه ای مشاهده ومصاحبه با افراد صاحب نظر بود در قدم اول با روش تاریخی تفسیری با مطالعه مولفه های محیط از نگاه صاحبنطران محیطی معیارهای مشترک از نظر آنها در ادراک محیط استخراج شد و در قدم دوم با روش توصیفی تحلیلی معیارهای مشترک طراحان محیط را با نظریات موجود درباره ادراک کودک در محیط تطبیق داده واز آنها معیار های محیطی برای بررسی نیازهای کودک در فضا های حامی کودک بدست آمد و ازنتایج حاصل برای استخراج ملاحظات طراحی محیطی باغ خانواده مورد استناد قرار گرفت.

واژه های کلیدی:باغ خانواده ، دیالیکتیک کودک و محیط، طراحی محیطی

مقدمه

آنچه در تحقیق حاضر به عنوان موضوعی نو مورد توجه قرار گرفته توجه به کودک بدر برنامه ریزی و طراحی باغ خانواده و ظرفیت باغ خانواده در توانمندسازی کودک برای ارتباط با محیسط است درگیری تمام حواس در رابطه با محیط و ایجاد زمینه ی آزاد برای تجربه از محورهای اساسی رابطه ی کودک با محیط است.به کمک تجربه ی فضایی میتوان عینیت ها را دریافت و با ذهنیات موجود در تصورات اولیه سنجید و به آنها شکل داد.شناخت این تصورات به عنوان پیش زمینه ای علمی در کشف عمل و عکس العمل های افراد در محیط و درک قابلیت های آن برای طراحی های آینده و بهبود فضاهای معماری موثر خواهد بود.معماری برای کودکان با توجه به حساسیت فوق العاده کودکان در ارتباط با محیط و نقش این محیط در شکل گیری شخصیتی آنها، دارای اهمیت بسیاری است.

درک این گونه فضاها از سوی کاربران آن در تجربه ی مستقیم جهان عینی و به تبع آن شکل گیری جهان ذهنی میسر میگردد. در این میان نحوه ی ادراک کودکان از محیط و شناخت ذهنیات پایه ی آنها و ذهنیاتی که بر اساس تجربه ی فضایی برایشان حاصل می گردد ، کمک موثری در شکل گیری فضاهای خاص آنها می نماید.[ 1]محیط نمود، تجسم و تجسدِ بهینه و کارایی از الگوی کالبدی فضاییِ عرصهی پاسخگو به نیازهای انسانهایاستفاده کننده از آن است. این الگو، الگوی واحدی نیست؛ در کلیت متشابه ولی در جزئیات، اساساً متفاوت است[2]تعلق مکان عموماً به عنوان چیزی که دارنده تأثیر مثبت برای افراد است، کمکی برای پربارکردن زندگی مردم از طریق معنا، ارزش ها و مفهوم، مد نظر است، از اینرو همچنین با سلامتی روانی و بهزیستی مردم همراه است.

تعلق مکان همچنین به عنوان تعیین کننده ای قوی از منابع سرمایه اجتماعی یک شخص، بنیان نهاده شده است [3] کودکان به سبب محدودیتهای جسمی و روانی خود در قیاس با بزرگسالان، تأثیرپذیری بیشتر و عمیقتری داشته و در عوض، تأثیرگذاری کمتری بر محیط دارند و به این ترتیب بیش از بزرگسالان اجباراً تابع شرایط محیطی اند . [ 4] با این وجود تعریف فضای ویژه کودک به معنی ورود بزرگسال ممنوع به تنهایی نمی تواند پاسخگوی نیازهای عاطفی کودکان که در کنار والدین آنها پاسخ می یابند و لازمه حضور فعال آنان در محیط است، باشند که بستر لازم آن در باغ خانواده فراهم می گردد نقش باغ خانواده در توانمند سازی کودکان در ارتباط بامحیط می تواند بسیار موثرتر از فضاهایی مانند باغ های کودک ، مهدها و ..... در توانایی ارتباطی کودکان با محیط بدون استهکاک و آسیب هایی که در ارتباط با سایر گروه های سنی برای کودکان امکان اتفاق دارد موثر است.

هدف و روش انجام تحقیق
روش انجام تحقیق بصورت کتابخانه ای مشاهده ومصاحبه با افراد صاحب نظر بود در قدم اول با روش تاریخی تفسیری با مطالعه مولفه های محیط از نگاه صاحبنطران محیطی معیارهای مشترک از نظر آنها در ادراک محیط استخراج شد و در قدم دوم با روش توصیفی تحلیلی معیارهای مشترک طراحان محیط را با نظریات موجود درباره ادراک کودک در محیط تطبیق داده واز آنها معیار های محیطی برای بررسی نیازهای کودک در فضا های حامی کودک بدست آمد

ادبیات موضوع تعریف کودک

طبق تعریف فرهنگ فارسی معین، کودک به معنای کوچک، صغیر و فرزندی که به حد بلوغ نرسیده - پسر یا دختر - یا طفل آورده شده است .در فرهنگ میراث آمریکایی نیز از کودک به عنوان شخصی که بین تولد تا دوران بلوغ قرار دارد، یاد شده است. از دیدگاه روانشناسی مراحل رشد شامل ادوار مختلفی است. کودک از تولد تا 15 ماهگی نوزاد نامیده میشود و از 15 ماهگی تا 2,5 سالگی کودکی نو پا است. بین 2,5سالگی تا5 سالگی دوران خردسالی یا پیش دبستانی کودک است میانه کودکی نیز دوران دبستان یا 6 تا 12 سالگی را در بر میگیرد و از 12 سالگی به بعد دوران بلوغ یا نوجوانی فرد فرا میرسد علیرغم شرایط مشترک جهانی در تعریف کودک و حقوق او، در هر کشور و در زمینه های مختلف از جمله کار، جزاء، انتخابات و شرایط مدنی، قوانین مختلفی برای او وضع شده است. به طور کلی در اعلامیه جهانی حقوق کودک، در ماده یک خود کودک را کسی میداند که کمتر از 11 سال سن داشته باشد، مگر آنکه قوانین ملی کشور سن بلوغ را کمتر از آن تشخیص دهد. با توجه به تعاریفی که عنوان شد این نتیجه عاید میشود که منظور از کودک کسی است که به سن بلوغ نرسیده باشد. [5]

دیالکتیک انسان و محیط در نحوه ی ادراک

به عقیده برخی از کارشناسان، طراحان علاوه بر توجه به ارزش کاربری زمین، باید به ارزشهای احساسی، عاطفی و روانی آن نیز توجه کنند. روابط و دیدگاههای مختلف مردم را راجع به زمین و سایت پروژه بدانند. به عنوان مثال بازدیدکنندگانی که حالت رهگذری دارند ارزش یک محیط را در داشتن امکاناتی از قبیل ماهیگیری، دوچرخه سواری و... میدانند در حالی که کسانی که دلبستگی عاطفی به منطقه دارند، ارزش محل را در خاطرات یا زمانی که در آنجا گذراندهاند میبینند. در عین حال دسته ی سومی نیز وجود دارند که برای هر دو مورد فوق ارزش قائلند. اگر طراحان، هر دو گروه و نیازهای آنها را درک کنند، میتوانند با رعایت توازن و تعادل، تصمیمات بهتری را اتخاذ نمایند. آنها معتقدند برای انجام این امر، طراحان، باید اطلاعات جامعی راجع به محیط داشته باشند.

اطلاعات محیط از طریق فرایندهای ادراکی بهدست می آید که بهوسیلهی طرحواره های ذهنی برانگیخته و توسط نیازهایانسانی هدایت میشوند. این طرحواره ها تا اندازهای فطری و همچنین آموختنی هستند. طرحواره ها نه تنها فرایندهای ادراکی، بلکه واکنشهای احساسی و رفتار فضایی را هدایت میکنند. احساسات و کنشهای انسانی توسط قابلیتهای محیط ساخته-شده و طبیعی، محیط فرهنگی و شخصیت درونی انسان محدود میشود. ادراک محیط به واسطهی انگیزهها و نگرشهای ما که خود با دانش ما درباره ی جهان و نفعی که به ما میرساند هدایت میشود، شکل میگیرد. به عبارتی ما طرحها و مبناهایی روانی داریم که فرایند شناخت و رفتار ما را هدایت میکند و این شناخت و رفتار نیز به نوبه ی خود طرح های ذهنی ما را اصلاح میکنند [6] برای شناخت چگونگی درک محیط و نحوه ی دیالکتیک انسان بامحیط، مسأله طراحی محیط نیز اهمیت دارد. مسئله ی طراحی محیط، زمانی به وجود میآید که بین ترکیب محیط فعلی و

ترکیبی که نیازهای افراد و گروه های مردم را برآورده می سازد تفاوت وجود داشته باشد. این بدین معنا نیست که تنها وظیفهی طراحان برداشتن موانع منفی از مسیر توسعه ی انسانی است. ایجاد محیط هایی که ادراک انسان را ارتقا بخشند از اصلیترین اهداف طراحی اند .از نظر جان لنگ، رابطه ی انسان و محیط دوسویه است. هر دو به نوعی بر هم تأثیر گذارده و از هم متأثر میشوند [7] رفتارشناسی محیطی میتواند به ما در درک بهتری از روابط متقابلانسان و محیط اطراف، کمک کند. در چنین تأثیر متقابلی،فرد محیط را دگرگون میکند و همزمان، رفتار و تجارب وی به وسیله ی محیط دگرگون میشود. به طور خلاصه، در روانشناسی محیط، رفتار در تعامل با ابعاد فیزیکی معماری یا نمادی محیط مورد بررسی قرار میگیرد.

روانشناسی محیطی به مطالعه نقشه های شناختی فرد در رابطه با محیطش می پردازد و ارزشها، معانی و اولویت های محیطی را دنبال میکند. ادراک، فرایند کسب اطلاعات از محیط اطراف انسان است. این فرایند فعال و هدفمند است. ادراک نقطهای است که شناخت و واقعیتبه هم میرسند[ 8] وجود نظریه های متنا قض بیانگر ماهیت نظری و حدسی درک ما از فرایند ادراک است. با وجود این در پاره ای از موارد نیز اشتراک نظرهایی وجود دارد که به این شرح میباشند: ادراک چندبنیانی است؛ نقش حرکت در ادراک محیط مهم است؛ ما میآموزیم که با تجربه بین جزئیات ریز و عناصر کلی تر پدیده های محیط تمایز قائل شویم.

علاوه بر این، ادراک انسان از محیط پیرامون خود نیز، تابع فرهنگ است. راپاپورت طی بحثهای خود برای معانی که درمحیط ساخته شده به کار می رود، جستجوی معنا در کنشگران محیط مصنوع را با توجه به زمینه ی فرهنگی و اجتماعی که کنشگران درآن حضور دارند، به کار میبرد. وی در این باره بیان میکند:" افراد یک فرهنگ می دانند چگونه متناسب با میحط های مختلف عمل کنند" . [9] لذا سه کارکرد فرهنگ از نظراو 1 تمایز ایجاد کردن میان انسانها و تثبیت هویت آنها -2 فرهنگ حامل اطلاعات است به این معنا که مجموعه ای ازدستورالعملها است، آنچه فرد میتواند طرح زندگی بنامد.-3فرهنگ ساختار یا شبکهای را ارائه می دهد که به اجزاء معنا می بخشد. [2]

محیط و کودک
فضای اطراف اصلی ترین معیار تعاریف محیط است عوامل موثر بر تعامل فرد و محیط، معطوف به ویژگی های فرد و محیط می باشد . ویژگی های فیزیکی، اجتماعی و فرهنگی محیط موجودیتی غیر قابل تفکیک و انطباق را سبب می شود که به خصوصیات فردی کودک و همچنین زمینه اجتماعی وابسته است انسان ها در سنین ، جنس و وضعیت متفاوتی در فضای عمومی حضور می یابند . برای عمل به شعار عدالت اجتماعی و تامین شرایط مناسب ما نه تنها باید در طراحی خود کلیه افراد با سنین مختلف را در نظر بگیریم ، بلکه باید از ویژگی های هر گروه اطلاعات لازم را بدست بیاوریم . در تماس با محیط است که موقعیت تجربه کردن پیدا می کنیم و بسیاری از چیزها را یاد می گیریم . ما همواره در حال تغییر و خودسازی هستیم ، از این رو قابلیت های محیط در پرورش توانایی ها فکری ، جسمی و رشد خلاقیت کودک ، غیر قابل انکار است . کودک نیاز دارد که دنیای واقعی را تجربه کند و در حین تجربیات است که می تواند یاد بگیرد و دانسته های خود را کامل کند [10]

دیالیکتیک محیط و کودک در باغ خاواده

زندگی کودکان بوسیله سرزمین، خانواده، فرهنگ و جامعه شکل می گیرد. از طریق همکاری این نیروها حس مکان و تعلق مکان هر کودکی شکل می گیرد... . حس مکان می تواند به عنوان رابطه ای با محیط، روشی دیالکتیکی از تفکر و تجربه ی یک مکان بیوفیزیکی و فرهنگی، تعریف شود[11] در تئوری های تعلق مکان کودکان مزیت هایی را برای این حس در رشد روانشناختی و اجتماعی فرد بر شمرده اند. یکی از آثار تربیتی این احساس نسبت به مکان، شکل گیری هویت فردی و اجتماعی فرد از دوران خردسالی است. نتیجه این امر در سنجش حس تعلق در بزرگسالان نمود یافته است.

آنگاه که انسان در بزرگسالی خاطرات کودکی خود را با مکان ها و عناصرسازنده آن گره زده است و وابستگی به اجتماع و گروهی خاص نیز در زمینه ای از وابستگی به مکان و محیط زندگی او شکل گرفته است. در این راستا مارکوس برای مثال، صدها ”شرح زندگانی محیطی“ جمع آوری کرده است که هماهنگی پایداری از مکان، در خاطرات بزرگسال از کودکی را تصدیق می کند. او فهمید که بسیاری از مردم خاطراتی قوی از خانه و کودکی دارند، جایی که آن ها رشد یافتند و ” مکان های سری کودکی و نوجوانی“، مانند خلوتگاه ها و پناه گاه های مخفی، فضاهای بازی تعیین شده مانند قلعه ها و خانه های درختی. این تجربیات، بویژه ساختن مخفی گاه، یا دیگر فرم های تهیه فضای فاقد نظارت برای فعالیت های ابداعی کودک، به عنوان عاملی خاصاً مهم، در رشد تعلق مکان، مشخص گشته است [12]

برای تعریف باغ خانواده ابتدا به تعریف باغ می پردازیم ، بسیاری از اهل فن ، باغ را محوطه و محدوده ای محصور می دانند که در آن درختان و سایر گیاهان پرورش داده می شود که البته بهره های مادی و معنوی فراوان دارد . در تعریف دهخدا "باغ محوطه ای که نوعاً محصور است و در آن گل و ریاحینن واشجار مثمر و سبزیآلات و جز آنها غرس و زراعت می کنند " و در فرهنگ معین باغ را محلی" معمولاً محصور که در آن گلها و درختان را کاشته باشند " می خواند . همچنین در فرهنگ معین " بوستان جایی است که گل های خوشبو در آن بسیارباشند" که قرابت زیادی با مفهوم باغ دارد و امروزه به درست یا غلط توسط مراجع رسمی به مفهوم پارک های شهری به کارمی رود[ 13]

کودکان به سبب محدودیتهای جسمی و روانی خود در قیاس با بزرگسالان، تأثیرپذیری بیشتر و عمیقتری داشته و در عوض، تأثیرگذاری کمتری بر محیط دارند و به این ترتیب بیش از بزرگسالان اجباراً تابع شرایط محیطی اند [ 4] ازباغ خانواده در منابع فارسی اشاره مشخصی نشده اما با توجه به وسعت و نوع مالکیت می توان آن را جزئی از فضاهای سبز در مقیاس محله ای و نیمه خصوصی - حضور افراد مجرد بدون همراهی خانواده در آن ممنوع است - به شمار آورد.با این بیان به بررسی نیازهای کودکان در فضاهای محلی می پردازیم ، نیازهای کودکان درفضاهای محلی، درقالب 4 دسته کلی طبقه بندی گردیدکه درادامه بهآنها خواهیم پرداخت ، شاخصهای شکل گیری شخصیت و شکوفایی کودکان: × -1 ایمنی وامنیت 

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید