بخشی از مقاله
چکیده
دو انقلاب در نیمه قرن بیستم رخ داد. انقلاب اغازین ظهور تولید انبوه و انقلابی پایانی ظهور تولید ناب بود.در نیمه قرن بیستم تولید کنندگان با رقبای جدید آشنا شدند که با نیمی از سرمایه و امکانات محصولات را با کیفیتی بهتر و متنوع تر و قیمتی پایین تر به بازار عرضه کردند.تولید ناب در واقع به کارگیری تولید انبوه و تولید دستی با هدف کاهش ضایعات و حذف فعالیت های بدون ارزش افزوده است . به رغم اینکه شرط لازم برای تحقق اهداف تولیدناب، استقرار سیستم حسابداری ناب است و بدون کاربرد این سیستم فرآیند تولیدناب در همین مرحله کاربردی ابقا شده و توسعه نخواهد یافت اما در عمل فاصله محسوسی بین رشد سیستم های تولید ناب و حسابداری ناب وجود دارد - معین الدین و همکاران، . - 1389 همان طوری که شرکت با تولیدناب رشد می کند و تفکرناب برای بخش زیادی از فرآیندهای تولید به کار گرفته می شود حسابداری ناب به شکل عمیق تری می تواند معرفی شود، سیستم های هزینه یابی استاندارد بی حاصل می تواند حذف شوند و به جای آنها روشهای قابل فهم صحیح و ساده هزینه یابی جریان ارزش جایگزین شود. پس لازم است برای دستیابی به پیشرفت اهداف ناب از سیستم حسابداری ناب استفاده شود.
واژه های کلیدی : حسابداری ناب، تولید ناب، تفکر استراتژیک و مزیت رقابتی
مقدمه :
شیوه های نوین تولید در شرایط رقابتی با توجه به تحولات مرتبط با عملیات تولید، گسترش فناوری اطلاعات و سایر عواملدائماً در حال تغییر میباشد. در یک طبقهبندی کلی، تولید به دورههای تولید دستی، تولید انبوه، تولید ناب، تولید چابک، و تولید با فناوری نانو تقسیم شده است.تولید ناب اصطلاحی است که جان گرافسیک برنهاده است.از این جهت ناب - Lean - نامیده میشود که هرچیز را به میزان کمتر مورد استفاده قرار میدهد.منشاء تولید ناب در شرکت تویوتا در جزیره ناگویا در ژاپن در دهه 1950 است.تولید ناب در پایان جنگ جهانی دوم توسط تاییچی اهنو - TAICHI OHNO - و ایجی تویودا - EIJI - TOYODA در شرکت خودرو سازی تویوتا مطرح گردید.نخستین پیروزی خانواده تویوتا در صنعت ماشینآلات نساجی بود و در دهه 1930 به دلیل نیاز شدید دولت ، شرکت مذکور وارد صنعت وسایل نقلیه موتوری گردید ؛ در آن
سالها این شرکت با مشکلاتی از قبیل بازار داخلی کوچک ، نیروی کار ثابت ،فقدان سرمایه کافی و رقبای خارجی علاقهمند به بازار ژاپن مواجه بود.در آن سالها ، ای جی تویوتا با مهندس شرکت ، تایچیاوهنو به آمریکا سفر کرده و از شرکتاتومبیلسازی فورد بازدید به عمل آوردند و نهایتا به این نتیجه رسیدند که اصول تولید انبوه قابلیت پیادهسازی در ژاپن را ندارد و این سیستم پر ازMuda اتلاف است - عوامل تولیدی که ارزش افزوده برای محصول ایجاد نکند اتلاف نامیده میشود - .برهمین اساس ، آنها شیوه جدیدی از تولید که بعدها تولید ناب نام گرفت را ایجاد نمودند . یک تولیدگر ناب مزایای تولید دستی و تولید انبوه را با یکدیگر تلفیق کرده و از قیمت بالای اولی و انعطاف ناپذیری دومی اجتناب مینماید و از ماشینآلاتی استفاده میکند که هم خودکار و هم انعطافپذیرند .تولید ناب بر افزیش کیفیت"افزایش بهره وری"استفاده کمتر از منابع"تجهیزات کمتر"زمان کمتر"فضای کمتر و دستبابی به بهترین و بیشترین محصول تاکید دارد.با ظهور تولید ناب تولید انبوه خاتمه پیدا کرد.
برخی از مشخصه های تولید ناب عبارتند از :
-1 استفاده از تولید به موقع JIT و مدیریت کیفیت جامع
TQM -2 تاکید بر پیشگیری از تولید محصول معیوب .
-3 پاسخ به نیازهای مشتریان .
-4 کایزن - بهبود مستمر -
-5 سیستم افقی ارتباطات .
-6 افزایش ادغام وظایف
-7 حذف هرگونه اتلاف منابع یا ضایعات و فعالیت بدون ارزش افزوده
-8 کارگروهی
-9گسترش قابلیت نیروی انسانی
اصول تولید ناب برای پیاده سازی آن در سازمان:
-1تعیین ارزش دقیق هرمحصول از دیدگاه مشتری
-2شناسایی تعییین ارزش محصولات
-3ایجاد حرکت بدون وقفه در این ارزش
-4ایجاد امکان کشش در زنجیره
-5پیگیری
مهمترین راهکارهای اجرایی تولید ناب
-1ترسیم جریان ارزش
-2محل کار دیداری و مشهود
-3تعویض سریع کاهش زمان راه اندازی
-4سیستم تولید سلولی
-5سیستم های کششی
-6سیستم نگهداری و تعمیرات بهره وری جامع
-7سازماندهی محیط کار
-8منابع انعطاف پذیر
-9دسته های تولید کوچک
تولید ناب و برتریهای آن بر تولید انبوه:
مهمترین تفاوت میان تولید انبوه و تولید ناب ، تفاوت در اهداف نهایی آنهاست؛ هدف تولیدگر انبوه به اندازه کافی خوب بودن است، یعنی تولید در تعداد بالا و بی توجه به کیفیت مطلوب اما اندیشه تولیدکننده ناب بر کمال است ؛ یعنی نزول پیوسته قیمتها ، به صفر رساندن میزان عیوب ، به صفر رساندن موجودی ، تنوع بی پایان محصول .در سیستم تولید انبوه مدیران معمولا دو ملاک برای تولید دارند : اول بازدهی و دوم کیفیت . بازدهی عبارت است از شمار محصول تولیدشده در مقایسه با جدول زمانی پیشبینی شده تولید و کیفیت عبارت است از محصولاتی که از کارخانه بیرون آمده است ؛ یعنی پس از آنکه بخشهای معیوب محصول اصلاح شده باشد . به همین دلیل ، مدیران برای آنکه از جدول زمانی عقب نمانند اجازه میدهند تا مونتاژ یک وسیله با قطعه ای معیوب تا به آخر ادامه پیدا کند چرا که عیب آن سپس در محوطه دوباره کاری رفع خواهد شد .
اما اوهنو این سیستم را پراز اتلاف میدید . به نظر او تولید انبوه اتلاف نیروی کار ، مواد خام و زمان بود. استدلال او درباره دوبارهکاری این بود که وقتی در تولید انبوه برای آنکه خط متوقف نشود کار معیوب را به پیش میرانند ، بهتدریج عیبها بر روی هم انباشته میشود و حجم زیادی را تشکیل میدهد . از آنجا که محوطه مجددکاری وجود دارد ، تعمیر دوباره آن نیروی زیادی میبرد و چون عیبها تا پایان خط کنترل نمیشوند ، تعداد زیادی محصول با عیبهای مشابه ساخته می شود ، پیش از آنکه منشا مشکل پیدا شود ؛ بنابراین ، برخلاف کارخانه تولید انبوه که فقط مدیر ارشد خط اجازه دارد خط را متوقف کند ، اوهنو به هر کارگری این اجازه را داد تا در صورت بروز مشکلی غیرقابل حل ، کل خط