بخشی از مقاله
چکیده مقاله
مقاله ی حاضر با توجه به تحقیقی که در شهرستان تالش و در رابطه با تأثیر روابط گروههای قومی در ایجاد وفاق فرهنگی اجتماعی بعمل آمده [1]تحت عنوان : راهبردهای عملی اتحاد ملی در بین اقوام و طوائف ایرانی تهیه شده است. با توجه به موضوع از روش های اسنادی ،پیمایشی و میدانی استفاده شده و با کمک پرسشنامه ی محقق ساخته که ضریب پایانی = 0/876 آلفا بوده است به همراه مصاحبه ،داده ها جمع آوری گردیده است. جامعه آماری خانوارهای ساکن در شهرستان تالش و واحد آماری سرپرست خانوار اعم از زن و مرد مجرد یا متأهل ساکن در شهر یا روستای شهرستان بوده است.
حجم نمونه با کمک فرمول کوکران محاسبه شده و از روش های نمونه گیری احتمالی - طبقه ای نوع متناسب ، خوشه ای دو مرحله ای و نمونه گیری تصادفی ساده - برای انتخاب واحد آماری استفاده شده است ، جامعه ی نمونه ای این تحقیق 381 نفر سرپرست خانوار ساکن در شهرستان بوده و کلیه داده ها و اطلاعات با استفاده از نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است و از طریق رگرسیون چند متغیره و تحلیل مسیر اثرات مستقیم و غیرمستقیم متغیرهای مستقل بر متغیر وابسته مشخص شده است . به غیر از فرضیه مربوط به وجود رابطه ی مذهب و وفاق فرهنگی اجتماعی که رد شده است سه فرضیه دیگر با سطح اطمینان 95 درصد تأیید شده اند. یافته های تحقیق هم نشان می دهد که : وجود روابط مختلف میان اقوام بیشترین تأثیر را به طور مستقیم بر وفاق فرهنگی اجتماعی و در نتیجه ایجاد اتحاد ملی میان اقوام با توجه به وزن - beta=0/181 - دارد.
کلید واژه ها : وفاق اتحاد ملی اقوام روابط قومی
مقدمه :
موضوع مقاله، ارائه ی راهبردهای عملی اتحاد ملی در بین اقوام و طوایف ایرانی است . ازمسائل اساسی در جوامع چند قومی همواره این بوده که اجتماعات قومی چگونه باید با یکدیگر پیوند بخورند تا وفاق ایجاد گردد و منتهی به اتحاد ملی طی شود . وفاق در واقع بر پیدایی اتفاق نظر و توافقی آشکار یا نهان در یک گروه ، خواه در یک مورد یک وضع خاص ، خواه در باب زمینه های اصلی حیات آن گروه و یا دلایل خواست اعضای آن به اینکه حیاتی مشترک داشته باشند ، دلالت می کند ، وفاق می تواند به صورت فرایندی تجلی کند که از طریق آن اعضای یک گروه یا یک جامعه به بیان توافقی در باب حیات مشترک خود دست یابند.[2]
تحقیقات متعددی در زمینه جوامع چند قومی در سطح جهان صورت گرفته و عمدتاً هم با صغف انسجام ساختاری ، منزوی شدن ساختار فعالیتی بعضی از گروه ها ، پیچیده شدن عناصر فرهنگی منطقه و نابرابری قومی را به عنوان اهم یافته های مطالعاتی مطرح کرده اند ، در ایران هم مطالعات قومی در دو دسته ی مردم شناسی یا انسان شناسی و مطالعات مربوط به کارکردهای سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی قومیت ها صورت گرفته است ، که اغلب بصورت پایان نامه های دانشگاهی بوده اند . در مقاله حاضر سعی شده است تا با بهره گیری از تحقیقی که در رابطه با تأثیر روابط گروهای قومی در ایجاد وفاق فرهنگی اجتماعی در شهرستان تالش ، بعمل آمده است ، راهبردهای عملی اتحاد ملی در بین اقوام و طوایف ایرانی ارائه گردد.
بیان مسأله
کشور ایران با گروه های قومی ومناطق مختلف جغرافیایی فرهنگی روبروست که هر یک از آن ها دارای سنّت های فرهنگی و احساسات هویتی خاصی روبرو هستند به نحوی که اعضای جامعه متمایز تلقی می کند . بسیاری از متخصصان ، گروه های قومی ایران را به سه دسته تقسیم کرده اند که عبارتند از :
1 گروه آریایی ها - افغان ها هزاره ها بلوچ ها فارس ها اصفهانی ها کرمانی ها یزدی ها گیلانی ها مازندرانی ها تالش ها ، کردها و لرها -
2 گروه ایرانی غیرآریایی - ترک ها قشقایی ها ترکمن ها مغول ها ارمنی ها سامی ها یهودی ها و آشوری ها -
3 سایر گروه های مختلط . .[3]
که در زمان ها و موقعیت های مختلف اغلب این گروه ها مشکلات و مسائل قومی ایجاد کرده اند : در زمان مشروطیت ، در شرایط شکل گیری دولت مدرن در ایران ، در سال های 1300 - ه.ش - به بعد ، در سال های پایانی جنگ جهانی دوم - 24 1320 ه.ش - و پس از پیروزی انقلاب اسلامی . قوم تالش هم یکی از اقوام قدیمی ساکن در شمال کشور است که از نظر موقعیت جغرافیایی در کنار دریای مازندران و هم مرز با کشور جمهوری آذربایجان قرار گرفته است و طبعاً تحت تحولات منطقه قرار می گیرد و از طرفی اقوام دیگر همچون ترک ، گیلک ، فارس و کرد را در سرزمین خود جای داده است .بنابراین مسأله اصلی این است که با توجه به شرایط منطقه ، روابط گروه های قومی ساکن در شهرستان تالش چه تأثیری برمیزان وفاق فرهنگی اجتماعی شهرستان تالش دارد ؟ و راهبردهای عملی اتحاد ملی در بین اقوام فوق چگونه می تواند باشد ؟
ضرورت های تحقیق ضرورت های تحقیق را می توان به دو دسته تقسیم کرد :
الف ضرورت های علمی : 1 لزوم بررسی و شناخت علل و عوامل مؤثر بر ایجاد و تقویت وفاق فرهنگی اجتماعی در میان اقوام ایرانی ، 2 لزوم مطرح کردن قانونمندی هایی بر روابط و مناسبات اقوام ،
ب ضرورت های کاربردی : 1 تدوین و طبقه بندی شاخص ها و متغیرهای مؤثر بر وفاق فرهنگی اجتماعی و اتحاد ملی ،
2 بررسی موانع تقویت وفاق فرهنگی اجتماعی در میان اقوام .
چارچوب نظری
براساس مکتب کارکردی هر کل مرکب از اجزایی است که به نحو خاصی با هم ترکیب شده اند و حتی اگر هر دو بخش یعنی اجزا و کل دچار تغییر و دگرگونی هم شوند بازهم به حفظ و ثبات کل کمک می کنند .[4] و ایجاد وفاق اجتماعی از اهداف نظام است و برای ایجاد و حفظ آن باید تمامی عناصر موجود در جامعه مشارکت داشته باشند .پارسونز معتقد است که هر نظام برای زنده ماندن باید چهار کارکرد تطبیق ، دست یابی به هدف ، یکپارچگی و نگه داشتن الگو را انجام دهد که در این میان عرف اجتماعی کارکرد یکپارچگی را انجام می دهد و وفاق فرهنگی اجتماعی را ایجاد می کند . ایجاد وفاق فرهنگی اجتماعی بر اساس عرف اجتماعی ، نشان دهنده نظارت فرهنگی بر سایر جنبه های حیات اجتماعی است و برای دگرگونی های اجتماعی باید دگرگونی های فرهنگی را درک نمود . [5] با در نظر داشتن تغییر و دگرگونی ارزش ها و هنجارهای جامعه در پی انقلاب اسلامی ایران و تاثیر نظام فرهنگی بر سایر نظام های اجتماعی، می توان کارکرد نظام فرهنگی را در رابطه با تحقیق مورد نظر و در جهت ایجاد ارزش ها و هنجارهای مناسب ، برای ایجاد و افزایش وفاق فرهنگی اجتماعی و اتحاد ملی مدنظر قرار داد .
» هابرماس « از هدف های آزادی ، برابری و جامعه عادلانه و انسانی طرفداری می کند و علاقه مند وضع نظریه های انتقادی است که بتوان با کمک آن جامعه عقلانی ساخت و گسترش برابری اجتماعی و آزادی انسان را تسهیل کرد [6] .وی دو نوع کنش عقلانی را مشخص می کند ، کنش عقلانی هدفمند که با رعایت قواعد فنی تحمیل می شود و کنش ارتباطی که در آن هنجارهای وفاقی از زبان مشترک میان ذهنی ناشی می شود ، اولی کنش عقلانی است که نیروهای اقتصادی و فن آوری را هدایت می کند و دومی نوعی عقلانیت است که باید شهروندان را در تصمیم گیری هدایت کند . به اعتقاد وی ، تصمیمات دموکراتیک از راه گفت و گو اتخاذ می شود ، در وضعیت آرمانی گفت و گو ، افراد با دیگران صحبت می کنند تا درباره اینکه کدام اندیشه ها و ارزش ها بهترند به تفاهم برسند نه اینکه برای تحقق بخشیدن به اندیشه های خود دیگران را آلت فعل سازند .
با توجه به اعتقادات ها برماس برای ایجاد اتحاد ملی باید به روابط درون هر قوم و روابط میان اقوام توجه نمود . » فردریک بارت « معتقد است که ، میان به اصطلاح گروه های قومی مرزهای مشخص و ثابت وجود ندارد و مرزها عوامل ذهنی هستند و ویژگی های مورد نظر مجموع اختلافات عینی نیستند بلکه مسائلی هستند که خود بازیگران آن ها را مهم قلمداد می کنند . [7] ، احمدی ،هم طبق این گفته وجود گروه های قومی با ویژگی های مشخص نژادی یا فرهنگی در ایران را بیشتر حاصل ذهنیت پردازی محققان می داند تا یک واقعیت تاریخی . » ماکس وبر « هم هویت قومی را به عنوان یک اعتقاد ذهنی قلمداد می کند .. از دید جامعه شناسی سیاسی ، برخی نظریه های بسیج قومی بیان می کنند که رقابت برسر منابع به ویژه مشاغل دولتی انگیزه ی عمده ی کشمکش میان اقوام است ، به اعتقاد » هشتر« همبستگی قومی ممکن است در داخل یک جامعه ملی در حال ظهور در نتیجه تشدید نابرابری های ناحیه ای میان یک مرکز فرهنگی متمایز و جمعیت پیرامون آن تقویت شود یا طبق نظریه حسابگرانه ، اعضای هر گروه قومی فقط زمانی در اقدام جمعی شرکت می کنند که از این طریق نفع شخصی عایدشان شود ، همچنین براساس نظریه رقابت نخبگان و » پل پراس « ، نخبگان قومی نه تنها با استفاده از میراث فرهنگی گروهی ، هویت قومی متمایزی می سازند بلکه در رقابت برای کسب قدرت سیاسی بین گروه های قومی نیز شکاف ایجاد می کنند . در رابطه با تحقیق مورد نظر بطور مشخص نمی توان از یک نظریه استفاده کرد ، بلکه هر کدام از بحث های فوق را می توان مدنظر قرار داد .
فرضیه ها
فرضیه های تحقیق عبارت هستند از :
1 به نظر می رسد بین تنوع مذهب و وفاق فرهنگی اجتماعی رابطه وجود دارد .
2 به نظر می رسد بین تکلم به زبانهای مختلف و وفاق فرهنگی اجتماعی رابطه وجود دارد .
3 به نظر می رسد بین وضعیت فعالیت اقتصادی اقوام و وفاق فرهنگی اجتماعی رابطه وجود دارد
4 به نظر می رسد بین روابط مختلف میان اقوام و وفاق فرهنگی اجتماعی رابطه وجود دارد
-5به نظر می رسدمیزان تحصیلات مردم ساکن در شهرستان تالش بر وفاق فرهنگی- اجتماعی اثر دارد.
روش تحقیق
با انتخاب روش ها سعی بر این شده که واقعیت جامعه مورد نظر در حد امکان بیان شود و سپس رابطه موجود میان نظریه ها و واقعیت ها تبیین گردد . بنابراین از سه روش ذیل استفاده شده است :
1 مطالعه کتابخانه ای - اسنادی -
2 پیمایشی
3 روش میدانی
و مهم ترین ابزار کسب داده ها ، پرسشنامه می باشد که توسط محقق ساخته شده و همراه با مصاحبه تکمیل گردیده است .