بخشی از مقاله
چکیده:
سرزمین ما از دیر باز دارای اقوام متعدد با خصوصیات منحصر بفرد بوده است. در راستای سیاستهای جهانی ، دو گونه برخورد را می توان در مواجهه با قومیت ها بروز داد. یکی را می توان اهمیت به این تنوع و گونه گونی و دیگری را تلاش در جهت رسیدن به وحدت و یکسان سازی حداکثری قومیت ها دانست. اما در هر دو مورد تاکید بر فرهنگ قومی بعنوان بخشی از سرمایه فرهنگی هر کشور امری آشکار و بدیهی است. تنوع قومیتی می تواند در عین تنوع،باعث یکپارچگی و غنای هویت ملی هر سرزمین باشد. قومیتها را می توان همانند شاخه های یک درخت ، و بدنه اصلی درخت را همان هویت ملی سرزمین دانست. توجه به جا و شایسته به این شاخه ها می تواند شکل اصلی درخت را زیباتر و همگون تر سازد.در این تحقیق بر انیم تا با شناسایی اقوام ایرانی و ویژگیهای منحصر بفرد هر کدام به مثابه سرمایه های فرهنگی ، جایگاه آنها را در فرهنگ و هویت کلی سرزمینمان باز شناسیم. لازم بذکر است که مقاله موجود از رساله کارشناسی ارشد با عنوان" طراحی خانه اقوام ایرانی با رویکرد فرهنگی" برداشت شده است و با این دید در آخر به لزوم وجود مراکز فرهنگی از این دست در کشورمان هم در بخش نتیجه گیری، اشاره ای خواهد شد.
کلمات کلیدی:اقوام ایرانی، قومیت، سرمایه فرهنگی، هویت ملی، فرهنگ، تنوع و غنا .
مقدمه
جامعه به گروهی از انسان ها اطلاق می شود که در طول هزاران سال با یکدیگر زندگی کرده و در سرزمین معینی سکنی گزیده اند . افراد هر جامعه دارای فرهنگ مشترکی هستند که از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود . این فرهنگ ، نهادهای دینی ، زبان ، ارزش ها ، باورها ، قوانین ، سنن و علوم را در بر می گیرد . یکی از ویژگی های انسان ، توانایی او در بر قراری ارتباط با دیگران به عالی ترین و پیچیده ترین شکل است . قدرت ارتباطات نمادی او ، اکتساب فرهنگ را آسان و انتقال آن را از نسلی به نسل دیگر ممکن می سازد .هر فرهنگ شیوه نظام یافته ای سازمان می یابد تا امکان روابط متقابل موثر را برای افراد و گروه ها فراهم می کند . برای اینکه فرهنگ به شکل موثر عمل کند و هدف های جامعه را تامین نماید ، باید عناصر مختلف آن به خوبی با یکدیگر هماهنگ باشد .»کاستلز« معتقد است که » قومیت به مثابه منبع و هویت در حال رنگ باختگی است، اما نه در برابر قومیت ها، بلکه در برابر اصول کلی تر تعریف فرهنگی خود، از قبیل دین، ملت یا جنسیت .« - کاستلز، . - 1380: 74یک ملت ممکن است از گروه های ذیل تشکیل شودکه هر کدام جایگاهی در فرهنگ و هویت رایج آن ملت دارند:
شهروندان اصلی : از ابتدا ساکن آن کشور بودند و نژاد و زبان آنها همان نژاد و زبان اصلی و رایج آن کشور است و همان فرهنگ غالب را دارند .
شهروندان خارجی تبار : اینها شهروندان آن کشور هستند ولی ریشهتبار آنها در نسل های گذشته خارجی بوده است . آنها همان فرهنگ غالب را دارا می باشند . ولی تعلقاتی نیز به ریشه خود دارند . قومیت ها : از ابتدا ساکن آن کشور هستند ولی از جهت نژاد و یا زبان با نژاد و زبان رایج و اصلی متفاوت هستند.
مهاجرین : آنها هنوز شهروند نشده اند و برای مدتی میهمان هستندفرهنگ دیگری - مغلوب - دارند .
امروزه مفهوم ملت و شهر وند و حتی طبقه اجتماعی ، که ریشه در امر اقتصادی دارد ، اولویت یافته و درتحقیقات جامعه شناختی مورد توجه قرار گرفته است و مفاهیمی چون قومیت و تبار ، که پایه فرهنگی دارند ، مورد غفلت قرار گرفته است . به عبارتی تعلقات اجتماعی مهم تر از تعلقات قومی ده است. . اما هر دوی آنها واقعیات اجتماعی هستند و می توانند سرچشمه تعارض ها و سوءتفاهم ها باشند . منظور از تعلق آن است که در میان گروه های انسانی ، هر فردی از لحاظ ذهنی خود را متعلق به آنها می داند و از طریق آنها می توان جایگاه او را در کل انسانیت مشخص کرد - برتون ، 1384 . - 24-25:آنچه در اینجا روشن و پر واضح است این است که هر کدام از این گروهها در فرهنگ یک ملت جایگاهی قابل توجهی داشته اند و در مفهوم هویت ملی میتوانند اثر گذار شوند. در این میان شاید سهم قومیت ها به لحاظ ارزش هایی چون گوناگونی زبان ، فاکتورهای اثر گذار فرهنگی و ... موجود در هر قوم ، پررنگ تر دیده شود.
برخی تعاریف مرتبط: - قوم :
عبارت است از گروهی که از نظر زیست شناسی ، حداقل چند نسل پایندگی و ماندگاری داشته باشند ، ارزش های فرهنگی مشترک داشته باشند ، به عنوان واقعیتی جداگانه از دیگر گروه ها ، خود رابشناسند و دیگران نیز آن ها را به این عنوان بپذیرند. - به نقل از خوبروی پاک ، همان 17: ، پلنهول ، - 15 : 1979 از این مفهوم قبلا معانی دیگری چون ملت، فهمیده می شد ، امامفهوم جدید قوم ، که در دهه 60 قرن بیستم پس از جنگ جهانی دوم همزمان با تشکیل دولت های تازه به استقلال رسیده ، مطرح گردید ، دربرابر ملت قرار گرفت . از دیدگاه دیگر میتوان گفت، تعاریف متعددی از قوم و قومیت وجود دارد که هر یک از آنها بر عناصر خاصی از این پدیده اجتماعی تأکید دارند. به نظر میرسد در این خصوص رساترین تعریف مربوط به ویکتور کوزلوف - قوم شناس معروف - باشد که معتقد است قوم یک سازمان اجتماعی تشکیل یافته ای است که بر پهنه سرزمین معینی قرار دارد و شامل مردمی است که در طول تاریخ با هم پیوندهای اقتصادی، فرهنگی، خویشاوندی و... برقرار کرده اند، دارای زبان، ویژگیهای فرهنگی، ارزشهای اجتماعی و سنتهای مشترک می باشند.
در گذشته مشخصات خونی و نژادی نیز جزو پیوندهای قومی محسوب می شدند اما امروز به دنبال در هم آمیختگی ملتها دیگر به حساب نمی آیند. - ابوطالبی، . - 131: 1378 شاخص های عمده قومی عبارت اند از :خودآگاهی قومی، زبان مادری و سرزمین نیاکان. در مورد برخی اقوام ویژگی های روانی - حالت های روحی - ، شیوه زیستن یا گونه معینی از سازمان اجتماعی- سرزمینی - دولت - یا خواست ها و تمایلات آشکار افراد یک قوم برای بر پایی یک سازمان دولتی نیز میتوانند جزو شاخص ها باشند - شیخاوندی، . - 276: 1369اغلب هویت یابی و تعریف خود چنان با گروه قومی صورت می گیرد که رفتار های فردی کاملا نرمال و قابل فهم تلقی می شود . این احساس جمعی تعلق به یکدیگر و جدایی از دیگران و تقسیم به - - ما - - و - - دیگران - - ساختار گروه قومی را تشکیل می دهد . البته این تقسیم یک عنصر ثابت و غیر قابل تغییر تلقی نمی شود .
- هویت :
هویت به مثابه امری احساسی یا آگاهانه، واقعی یا خیالی، موجود یا جعلی معطوف به پاسخ به چیستی و کیستی انسان ها به صورت انفرادی و جمعی است . - - خودشناسی - - و - - دیگرشناسی - - به منزله دو محور عمده در بحث هویت با معیارهای مختلفی اعم از علمی یا غیر علمی، بی طرفانه یا مغرضانه، احساسی و سطحی یا آگاهانه و عمیق مورد سنجش قرار می گیرد . روانشناسی فردی و اجتماعی، جامعه شناسی، علم سیاست و دیگر علوم انسانی داعیه نسخه پیچی برای توصیف و تبیین آن دارند. - مقصودی، 1380 الف: . - 210
-هویت قومی:
هویت قومی به سنت فرهنگی مشترک و احساس هویتی گفته می شود که یک قوم را به عنوان یک گروه فرعی از یک جامعه بزرگتر متمایز می کند. اعضای هر گروه قومی از لحاظ ویژگی های خاص فرهنگی از سایر اعضای جامعه ، خود را متمایز می دانند. - داوری، . - 44:1376 بارث می نویسد: » امروزه مفهوم هویت قومی علی رغم رنگ باختن آن بر رشته ای از قیود اعمال شده بر انواعی از نقش ها که فرد مجاز به ایفای آنها است و طرف هایی که برای انجام بده و بستان های گوناگون برگزینند، دلالت دارد. - ساعی ارسی، . - 37 : 1384 هویت یابی قومی به عنوان اساس اقدام جمعی زمانی تحقق می پذیرد و حفظ می شود که امتیازات آشکاری وجود داشته باشد که با تکیه بر هویت قومی بتوان برای دست یافتن به آنها با دیگران رقابت کرد. این رقابت میان گروه های قومی عامل بسیج قومی است و به تشکیل سازمان قومی و افزایش هویت های قومی منجر می شود.
از دیدگاه دیگر می توان گفت، هویت قومی را در واقع بر بنیاد شناسه های فرهنگی نظیر زبان، مذهب، آداب و رسوم و پیشینه تاریخی تعریف می کنند که با آن افراد با تمام یا برخی جنبه های هویتی یک گروه پیوند می یابند. احساس هویت یک اقلیت همیشه مبتنی بر عامل یا عوامل مشخصی نیست و عوامل هویت بخش همیشه در طول اعصار و نسل ها ثابت نیستند . جابه جایی های جمعیتی ، تابعیت های مضاعف ، تفاوت زادگاه پدر و مادر با فرزندان و حتی چند زبانی بودن ، احساس تعلق و هویت به هر کدام از آن ها را در فرد یا گروه تضعیف کرده است . زبان یا نژاد - برفرض که وجو ناب خارجی داشته باشد - به تنهایی نمی تواند هویت بخش باشد . آنچه در اصل بین افراد یک قوم ایجاد هویت می کند و آن را از قوم دیگر متمایز می نماید ، همان منش فرهنگی مشترک یعنی مجموعه باور ها ، رفتارها و آیین هاست . این منش های فردی ، هویت فردی را تشکیل می دهد و مجموعه هویت افراد ، هویت گروهی را می سازد که از آن احساس وابستگی فرد به قوم با گروه به وجود می آید - خوبروی پاک ، 1380 . - 85 :
وقتی اقوام در مقاطع مختلف هویت خود را از طریق اضمحلال زبان یا سرزمین یا عامل دیگر در خطر می بینند ، برای بدست آوردن آن هویت فرهنگی از طریق برجسته کردن آن عامل به دفاع از خود می پردازند . این وضعیت حتی در مورد اقوامی که در جوامعی با حقوق برابر زندگی می کنند ، اما هویت و منش فرهنگی خود را در خطر می بینند ، دیده می شود . منشاء احساس هویت اقلیت ها متفاوت است و با توجه به جغرافیای انسانی به گروه های مختلف تقسیم می شود. بعضی از اقلیت ها درسرزمین خاصی به دنیا می آیند و در آنجا سکونت طولانی دارند . در اینجا سرزمین نقش مهمی در هویت بخشی آنها دارد . اما گاه اقلیت ها در مناطق مختلف زندگی می کنند و پراکنده اند ، و شبکه هویت فرهنگی آنها میان افرادی برقرار می شود که با یکدیگر روابط ویژه اجتماعی - فرهنگی و معنوی دارد. پیوند میان افراد این گروه برحسب شرایط برقرار ی شبکه ارتباط ، روش نقل و انتقال فکری ، نگاهداری آیین های جمعی و روش های انتقال ارزش های جمعی تفاوت می کند . - خوبروی پاک ، :1380 . - 7
- ملت :
ارنست رنان در تعریف ملت بر عوامل ذهنی تاکید می کند و می گوید :"ملت یعنی یک روح ، اصل روحی و معنوی ... که همه درگذشته و هم در اکنون وجود دارد ، یکی تملک مشترک میراث گذشته و دیگری پذیرش کنونی آن است ، تمایل به زندگی مشترک ، اراده ادامه بهره وری از میراثی که به طور مشاع به مردم رسیده است . ملت یعنی یک همبستگی بزرگ .... براساس گذشته ای استوار که در زمان حال نیز محسوس است ." - رنان ، . - 41 : 1991 از ویژگی های عصر حاضر ، اهمیت یافتن و محترم شدن واژه ملت در در تقابل با مفهوم قوم است . ملت و حاکمیت ملی در برابر حاکمیت خارجی ها و اجانب و یا سلطنت عده ای بر مردم قرار دارد. از این رو، مقدس ترین واژه است . این واژه به تدریج از معنی یک گروه انسانی به معنی نهاد حاکم که نمایندگی این ملت را دارد اطلاق شد . به این ترتیب دولت ملی ، جای ملت را گرفت .
حاکمیت نیز با سرزمین گره خورده است . در نتیجه ، ملت و دولت و سرزمین در ارتباط با هم قرار گرفته اند . این در حالی است که واژه ملت در قرون وسطی تنها به جمع های فرهنگی یا به اجزائی از این اجتماع ها اطلاق می شد - برتون ، . - 28 : 1384 دولت های ملی را می توان شکل جدیدی از دولت تعریف کرد که با انقلابات دموکراتیک اواخر قرن 18 و ابتدای قرن 19 ظاهر شدند . دولت ملی بر محور ملت شکل گرفت .ملت را می توان یک مجموعه بزرگ انسانی تعریف کرد که در یک پهنه جغرافیایی تحت یک مدیریت سیاسی اداره می شود . مشروعیت این دولت ها از ملتی است که خود آن دولت را تشکیل می دهند. - برتون ، . - 228: 1384
ارتباطات میان فرهنگی
فرهنگ با ارتباطات گره خورده است و همان گونه که ارتباطات امری پویا و پیچیده است ، فرهنگ نیز یک امر ایستا نیست. پویای به معنی یک فعالیت مستمر و مداوم است . از طرف دیگر ، تمام عناصر ارتباط دائما در رابطه با یکدیگر فعل و انفعال دارند . ارتباط نظام مند است و در خلاء انجام نمی شود ، بلکه بخشی از یک نظام بزرگ تر است . بزرگترین نظامی که ارتباط را تحت تاثیر قرار می دهد فرهنگ ماست . فرهنگ محیطی است که درآن تمام فعل و انفعالات ما شکل می گیرد . - ساوورا.، . - 57-61: 1379ارتباطات فرهنگی در سه سطح قابل مطالعه است : - 1 ارتباطات بین فرهنگی ، بین المللی مثل ارتباط ایرانیان با ملت های دیگر ، - 2 ارتباط بین فرهنگی بین فرهنگ های متفاوت در داخل یک کشور مثل ارتباط ایرانی ها با مهاجرین در ایران ، - 3 ارتباطات درون فرهنگی که در واقع مطالعه رابطه بین خرده فرهنگ ها و فرهنگ قومی با هم و دررابطه با فرهنگ ملی است .
- ارتباطات بین قومیت ها و فرهنگ - ارتباط بین فرهنگی ، ارتباط بین آن دسته از مردم است که ادراکات فرهنگی و سیستم نمادینشان به اندازه کافی مجزا هستند تا رویداد ارتباطی را تغییر دهند و ارتباط میان فرهنگی در علوم اجتماعی کنش متقابل و کنشگران از فرهنگ های مختلف را نشان می دهد.این کنشگران می توانند فرد یا گروه های اجتماعی و سازمان ها باشند . ارتباط نژادی و ارتباط بین قومی دو شکل از اشکال ارتباط میان فرهنگی هستند که می توانند اسامی خانوادگی ، زبان و مذهب و ارزش های اعضای خود را ، حتی اگر در داخل فرهنگ دیگری باشند . تحت تاثیر قرار دهند . ارتباط درون فرهنگی نوع دیگری از ارتباط میان فرهنگی است که برای تعریف کردن تبادل پیام های بین اعضای فرهنگ غالب مورد استفاده قرار می گیرد. - همان : : 99-98 ساوورا، . - 11: 1991ارتباطات میان فرهنگی با افزایش جهانی شدن به عنوان بخشی از آن اهمیت بیشتری یافته است . اهمیت ارتباطات میان فرهنگی در این است که بعضی از رویکرد ها ی ارتباط بیش از ارتباط دورن فرهنگی اهمیت می یابند .
از همین جا بعضی سوء برداشت ها مثلا در نوع بیان و عمل ایجاد می شود . برای فهم فرهنگ دیگران عبور از قوم گرایی ضروری است . - هرینگر ، 220 : 2004 به بعد - . تنوع فرهنگی همواره به عنوان یک هدف ارزشمند در بسیاری از جوامع قلمداد می گردد ، اما اضطراب ، عدم قطعیت ، بی اعتباری و کلیشه سازی نیز به طور پیوسته جزو روابط بین گروهی و بین فرهنگی است و روایط ذاتی این نوع تنوعات فرهنگی می باشد. - گیلسوواتسون ، . - 2338 : 2008فلسفه ارتباطات فرهنگی به ویژه میان فرهنگی را می توان در این دید که تبعیض در مورد یک فرد و یا یک گروه ، آنهم به خاطر داشتن رنگ پوست متفاوت ، زندگی کردن در یک کشور دیگر ، روش دعا و نیایش متفاوت ، داشتن جهان بینی ناهمگون یا صحبت کردن به زبانی دیگر ، همه را تضعیف می کند . از جهت روانشناسی ارتباطات ، ارتباط باید در حالت تساوی باشد . اما در عمل ، بسیاری از ارتباطات در سایه قدرت و برتری یک طرف صورت می گیرد و آن موضوع را تعیین می کند. - آئورن هایمر ، - 2005
تنوع قومی و فرهنگی در ایران
تنوع فرهنگی برای ایرانیان همیشه قابل درک بوده است. تاریخ ایران کمتر شاهد منازعات قومی بوده است. جنبش های تجزیه طلبانه بین اقوام نیز تنها محصول یک قرن گذشته است. همزمان با شکل گیری دولت- ملت و عدم مشروعیت سیاسی دولتها و رفتار استبدادی آنها در ایران، روح گریز از مرکز در بین اقوام ایرانی تقویت شده است. اما جنبشهای استقلال خواهانه آذریها وعربهای جنوب و بقیه اقوام بیشتر در برابر بیگانگانی بوده است که طمع به خاک ایران داشتند. - عبدی و لطفی، . - 23 103- : 1386 سیاست های جداسازی در تاریخ و شناخت کم اقوام ایرانی از یکدیگر به دلیل ضعف ارتباط و تعامل متقابل آنها با یکدیگر موجب شده است تا ادبیات خوارانگارانه در بین مردم رشد یابد و هویت اجتماعی متفاوتی در بین آنها پیدا شود. هویت اجتماعی یعنی تصویر انسانهای یک جامعه و یا یک فرهنگ از خود اساسا تصویر از خود جدا از تصویر دیگران نیست. هویت اجتماعی رفتار اجتماعی مناسب خود را تولید می کند.آؤرن هایمر - - تصویر تیپ یا کلیشه ای - - ، - - تصویر دشمنانگارانه - - از اقلیت ها و قومیت ها را از موانع ارتباط میان فرهنگی ذکر می کند - آؤرن هایمر، :2005 همان - . کلیشه سازی به معنی عمومیت