بخشی از مقاله

چکیده

هر کس انسان می سازد ؛ اندیشه می پرورد ؛ و ره می نماید ، و جهل می زداید بزرگ آموزگاری است . پیامبر اسلام » ص« میفرماید : » انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق « »بر انگیخته شدم تا خوبی های اخلاق را در انسان ها به کمال برسانم .«اخلاق عبارت است از بازگشت انسان به باز یافتن خود اصیل و خود واقعی خویش .اخلاق و احساس اخلاقی دروازه ای است برای آن که انسان روح خود را بشناسد و با شناخت روح مجرد ، از عالم غیب و ملکوت آگاه شود ، چون انسان ریشه در عالم غیب دارد و نفخه ای الهی و ملکوتی است پس ریشه احساسات اخلاقی از آن پیدا می شود .
» مفهوم اخلاق « عبارت است از صورت درونی و چهره ی باطنی انسان .

» موضوع علم اخلاق « چون در علم اخلاق بحث از روان و جان به ما هو انسان می شود - چه صفاتی و ملکاتی آن را زیبا و چه صفاتی زشت می کند - پس موضوع این علم ، روان و جان انسان است . همان گونه که موضوع علم پزشکی ، بدن و جسم است و شرافت هر علمی از موضوع آن فهمیده می شود .هدف علم اخلاق ، شناخت فضیلت ها و چگونگی به کار گیری آن ها در جهت شناخت پلیدی ها ، به منظور پاک کردن نفس از آن ها ست .اعمال اخلاقی و ارزش های اخلاقی از جامعه ای تا جامعه ای و از شخصی تا شخص دیگر ، تفاوت های بسیار دارد . در واقع مفاهیم اخلاقی به همراه با تغییر در حیات اجتماعی تغییر می کنند . پژوهش های فلسفی نیز در تغییر مفاهیم اخلاقی نقش دارند.

در عصر حاضر ، با وجود پیشرفت علوم و تکنولوژی ، فقدان نظام ارزشمند اخلاقی ، موجب بحران معنویت و هویتی شده ، و مفاسد اخلاقی و نابهنجار های رفتاری فراوانی را به ارمغان آورده است.در حالی که دین - اسلام - هویت اجتماعی بشر را در اخلاق و اعتقادات او دانسته و معتقد است که اگر قواعد اخلاقی و معنوی به عنوان حقوق حیات روحی در انسان تثبیت شود ، حقوق مادی او نیز به نحو مطلوبی حفظ خواهد شد .یافته های پژوهش حاضر این است که جوامع بشری با پیشرفت علم و تکنولوژی ، راه به سعادت نبرده ، بلکه با تنزل معنویت و دیانت ، سبب گرفتاری و سردرگمی ، و جنگ و بدبختی مردمان جامعه نیز شده است .

تنها راه رستگاری و سعادت انسان امروز ، بازگشت به دامن دین واتصاف به اخلاق پسندیده و تزکیه نفس از رذایل اخلاقی است . همان گونه که اکنون بسیاری از متفکران و فیلسوفان غرب خود بدین نتیجه رسیده اند . حفظ کیان خانواده و عواطف انسانی با نوع ارزش های اخلاقی مرتبط می باشد . تعادل قوای بشری - حفظ استعداد های بدنی و روانی - و برقراری روابط صحیح انسانی در جوامع ، به یک نظام اخلاقی ارزشمند نیازمند است .جنگ ها و خطراتی که امروزه جان میلیارد ها انسان را تهدید می کند ، با عدم توجه به معیار های معنوی و اخلاقی مطابق با فطرت بشر ، در ارتباطی تنگاتنگ و مستقیم می باشد .در اصل مقاله دیدگاه ها با روش نقلی وتوصیفی بررسی اجمالی شده ودرپایان ازمباحث نتیجه گیری شده است .

کلید واژه :مفهوم اخلاق ، موضوع علم اخلاق ، هدف اخلاق ، اخلاق سکولار ، مفهوم سکولاریسم .

مقدمه

اخلاق و احساس اخلاقی دروازه ای است برای آن که انسان روح خود را بشناسد و با شناخت روح مجرد ، از عالم غیب و ملکوت آگاه شود ، چون انسان ریشه در عالم غیب دارد و نفخه ای الهی و ملکوتی است پس ریشه احساسات اخلاقی از آن پیدا می شود . - مطهری، مرتضی، - : - 1383فلسفه اخلاق،» - 146 مفهوم اخلاق« عبارت است از صورت درونی و چهره ی باطنی انسان . » موضوع علم اخلاق « چون در علم اخلاق بحث از روان و جان به ما هو انسان می شود. - چه صفاتی و ملکاتی آن را زیبا و چه صفاتی زشت می کند - پس موضوع این علم ، روان و جان انسان است . همان گونه که موضوع علم پزشکی ، بدن و جسم است و شرافت هر علمی از موضوع آن فهمیده می شود . هدف علم اخلاق ، شناخت فضیلت ها و چگونگی به کار گیری آن ها در جهت شناخت پلیدی ها ، به منظورپاک کردن نفس از آن ها ست.

فعالیت اخلاقی موهبتی است که انسان به کمک آن رفتار خود را پیرو اصولی می کند ودر اعمال ممکنه ، آن را که خوب و سودمند است انجام می دهد و خود را از قید خودپسندی و بد خواهی میرهاند و هم چنین در آدمی حس وظیفه و تکلیف ایجاد می نماید . حس اخلاق در عین حال با عقل و حس جمال و مذهب بستگی دارد و از آن ها ناشی گشته و بشر را در تشخیص خوب و بد راهنمایی می کند . حس اخلاق مانند فعالیت فکری از نوعی حالت ساختمان و عملی بدن ناشی می شود . شوپنهاور - فیلسوف آلمانی - 1788-1860 در کتاب » اصول اخلاق « می نویسد که ، انسان ها ، تمایل فکری به خودپسندی و بد خواهی و یا رأفت و نیکو کاری دارند . انسان حاضر ، به تربیت غرایز خود پشت پا زده است .وظیفه بیولوژیکی و اخلاق صنعتی ، ارزش عملی ندارد و بجز یک جنبه ی وجود آدمی را در نظر نمی گیرد و اصلی ترین فعالیت های روانی انسان را فراموش کرده است .

هوش و اراده و اخلاق خیلی نزدیک به یکدیگرند ولی مقام اخلاق از هوش بالاتر است و هنگامی که از میان ملتی اخلاق از بین برود تمام تشکیلات اجتماعی آن از هم می پاشد . اخلاق نیروی تفکر را افزایش می دهد ومیان انسان ها تخم صلح و دوستی می باشد و بیشتر از علم و هنر پایه تمدن حقیقی است . اخلاق عبارت است از احساس جزء بودن از کل حیات انسانی که » دم الهی « در آن دمیده شده است - ونفخت فیه من روحی - و پذیرش اینکه رابطه ی او با همه ی انسان ها رابطه ی عناصر یک روح با مجموع آن و یا ارتباط اشعه انتشار یافته از یک کانون نور است . این اخلاق پویا و هدفدار بوده وبا انعطاف در برابر مسائل جامعه، جوهر خود را از دست نمی دهد . در این مقاله در مورد اخلاق در قرن حاضر از دیدگاه های مختلف بحث شده و در پایان مطالب ، اخلاق اسلامی را مورد بررسی اجمالی قرار داده و سپس در پایان مقاله، نتیجه گیری کلی انجام گرفته است .

مباحث

-1 مفاهیم اخلاق
اخلاق در لغت جمع » خلق« است و - خلق - ملکه ای را گویند که مقتضی سهولت صدور فعل ، بدون تفکر وتأمل است .اخلاق به معنای صفت نفسانی یا هیأت راسخه ای است که در اثر آن انسان بدون فکر کردن افعالی را انجام می دهد و طبق این معنا اخلاق به فاضله و رذیله تقسیم می شود .اخلاق میزان و محکی است برای شناخت و تشخیص هویت انسانی. اخلاق بحث خیر و شر و یا خوبی و بدی است . اخلاق بیانگر نهاد ، شخصیت و روان آدمی است .اخلاق یعنی ، شکوفایی استعداد های مثبت و عالی ترین حقایق در درون آدمی در جهت کمال و هدف اعلای زندگی .
اخلاق عبارت است از آگاهی به بایستگی ها و شایستگی های سازنده ی انسان در مسیر عمل و تفکرات و اراده بر آن بایستگی ها و شایستگی ها .

» علم اخلاق « عهده دار ارزش عملی است که این فکر و عقیده و این ایمان چه چیزی را برای انسان به ارمغان می آورد و در زندگی انسان چه اثری می گذارد ؟فولکیه می گوید : علم اخلاق عبارت است از مجموع قوانین رفتار، که انسان با عمل به آن می تواند به هدفش نایل آید. : علم اخلاق عبارت است از تحقیق در رفتار آدمی بدان گونه که باید باشد . - مصباح، مجتبی، - : - 1382 فلسفه اخلاق، - 17بسیاری از فلاسفه غربی در تعریف علم اخلاق رفتارها و اعمال ظاهری آدمی را ملاک قرار دادهاند. از نظر این گروه موضوع علم اخلاق همان رفتارهای اختیاری انسانی است و علم اخلاق علم شناخت خوب و بد رفتارها و اعمال آدمی است؛ به عنوان مثال ژکس در تعریف علم اخلاق می گوید: »علم اخلاق عبارت است از تحقیق در رفتار آدمی بدان گونه که باید باشد. - « ژکس، 138، فلسفه اخلاق، ص. - 9

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید