بخشی از مقاله

چکیده:

امروزه بحث صرفهجویی در مصرف انرژي به یکی از چالشهاي اصلی کشور تبدیل شده و مدیریت صحیح این موضوع با کمترین تبعات جانبی بر فعالیتهاي اقتصادي، به یکی از اولویتهاي اساسی در حوزه اقتصاد تبدیل شده است. از جمله مصادیق مهم مصرف حاملهاي انرژي، مصرف بنزین است که با توجه به ماهیت آن در میان دیگرحاملهاي انرژي در مناطق مختلف کشور و نیز با توجه به ساختار قیمتی آن بسیار حائز اهمیت میباشد. مصرف انرژي از یکسو یکی از مولفه هاي رشد- اقتصادي میباشد و از سوي دیگر میتواند یکی از منابع ایجاد آلودگی و تخریب محیط زیست باشد.

این موضوع در ادبیات اقتصادي در قالب منحنی زیست محیطی کوزنتس1 دنبال میشود که در آن فرایند تخریب محیط زیست با توجه به ماهیت و مولفه هاي مختلف رشد اقتصادي توضیح داده میشود. بحث فوق با استفاده از شاخصمصرف انرژي بعنوان یکی از ضروریات رشداقتصادي از یک سو و منشأ آلودگی زیست محیطی از سوي دیگر در قالب یک رویکرد استانی2 موضوع تحقیق حاضر میباشد.

در این مطالعه تلاش شده است ارتباط رشد اقتصادي باشدت مصرف انرژي در کنار سایر عوامل موثر با استفاده از روش دادههاي تلفیقی3 و در قالب فرضیه منحنی زیست محیطی کوزنتس بصورت بین استانی طی سالهاي 1379 تا1385 مورد بررسی قرار گیرد. نتایج ضمن تایید - برقراري - فرضیه زیست محیطی کوزنتس حکایت از آن دارند که اقتصاد ایران در فاز اول از منحنی زیست محیطی کوزنتس قرار دارد و در عمل رشد اقتصادي با مصرف شدید انرژي و متعاقباً ایجاد آلودگی همراه می باشد. ضمن آنکه جمعیت شهري و سطح سواد بر مصرف انرژي اثر معنی داري از خود نشان می دهند.

-1مقدمه

طی دو دهه اخیر حرکت و سیاستگذاري در مسیر توسعه پایدار از اهمیت خاصی بر خوردار شده است. در مباحث توسعه پایدار در متون اقتصادي دو رویکرد نظري بارز که همان "فرضیه نفرین منابع"1 و" فرضیه منحنی زیست محیطی کوزنتس"2  میباشند، مشاهده میشود. عمدتاً فرضیه نفرین منابع اثر موهبت منابع طبیعی بر رشد اقتصادي را تجزیه و تحلیل می کند. بدین نحو که براي رسیدن به رشد اقتصادي منابع طبیعی ازمیان میروند.

فرضیه منحنی زیست محیطی کوزنتس اثر رشد اقتصادي را برکیفیت محیط زیست بررسی می کند و رابطه میان تخریب منابع طبیعی و سطح درآمدسرانه را به صورت U وارونه می داند. این فرضیه بیان میکند که در مراحل اولیه فرآیند رشد اقتصادي - انتقال از یک جامعه سنتی مبتنی بر کشاورزي به یک جامعه صنعتی - ، کیفیت زیست محیطی رو به تنزل می گراید، سپس همانطوريکه درآمد سرانه از یک سطح آستانه3 عبور میکند و ساختار اقتصادي به سوي گسترش بخش خدمات میل میکند، میزان تخریب محیط زیست به ازاي هر واحد درآمد سرانه کاهش مییابد.

براي اثبات این فرضیه در مطالعات مختلف از متغیر تولید ناخالص داخلی سرانه و شاخصهاي تخریب محیط زیست از قبیل انواع آلودگی هوا - از جمله دياکسید گوگرد، ذرات معلق در هوا، ذرات غبار، اکسید نیتروژن، مونوکسید کربن، هیدروکربنها و آلایندههاي سرب خارج شده از اتومبیل ها و... - ، شدت آلودگی پروسه تولید، زبالههاي زیانبار، انواع آلودگی آب، مصرف انرژي - ازجمله مصرف بنزین، سوخت هاي فسیلی، مصرف برق و.. - استفاده میشود.

بنا به اهمیت موضوع، در این تحقیق سعی بر آن است که به بررسی رابطه مصرف انرژي و رشد اقتصادي در ایران پرداخته شود. بعبارت دیگر در نظر است اثر و سهم رشد اقتصادي در کنار سایر عوامل موثر در قالب یک رویکرد استانی و با استفاده از مبانی نظري منحنی زیست محیطی کوزنتس مورد بررسی قرار گیرد. این مقاله از هفت بخش تشکیل شده است. پس از مقدمه فوق در بخش دوم به مبانی نظري فرضیه زیست محیطی کوزنتس پرداخته شده است. در بخش سوم به مطالعات انجام شده در این رابطه اشاره شده است. در بخش چهارم به بررسی مصرف انرژي در ایران با تاکید بر بنزین پرداخته شده است. بخش پنجم و ششم به معرفی مدل، برآورد آن و تحلیل نتایج اختصاص یافته است. در بخش هفتم نیز به جمعبندي آورده شده است.

-2مبانی نظري در دهههاي اخیر، تأثیر رشد اقتصادي بر تخریب زیست محیطی و مصرف منابع طبیعی1 توجه بسیاري

از محققین را به خود جلب کرده است. این بحث عمدتاً در قالب منحنی زیست محیطی کوزنتس بررسی شده است. از جنبه نظري، منحنی زیست محیطی کوزنتس نه تنها به سطح درآمد سرانه، بلکه به تغییراتی که در اثر رشد اقتصادي در جامعه به وجود میآید، بستگی دارد. بطور کلی اقتصاددانان مکانیسمهاي منحنی زیست محیطی کوزنتس را در قالب سه اثر مقیاس، اثر ساختاري و اثر تکنیکی تحلیل میکنند.

همزمان که در اثر مقیاس رابطه بین رشد اقتصادي و تخریب زیست محیطی بر حسب مقیاس فعالیتهاي اقتصادي بحث می شود، در اثر ساختاري به فرایند تبدیل ساختار کشاورزي به ساختار صنعتی آلاینده و سپس به ساختار صنعتی متمرکز با آلایندگی کمتر تمرکز می شود. اثر تکنیکی نیز حکایت از آن دارد که در مراحل پایین رشد اقتصادي، تکنیکهاي تولید همراه با تولید آلودگی هستند. اما در مراحل بالاي توسعه اقتصادي با فن آوريهاي غیر آلاینده و تصفیه کنندهها، فرایند تولید همراه با ایجاد آلودگی نمی باشد. - استوکی2، . - 1998 پانایوتو و همکاران - - 2000 مطالعات منحنی زیست محیطی کوزنتس را به چهار دسته اصلی تقسیم کردند: - 1 - مدلهاي رشد بهینه؛ - 2 - مدلهایی که در آن محیط زیست یک عامل تولید محسوب میشود؛ - 3 - مدلهاي رشد درونزا؛ - 4 - مدلهاي دیگر کلان اقتصادي رشد و محیط زیست.

مثلا مدلهاي رشد بهینه، مدلهاي پویا هستند که در آن مسئله حداکثر سازي مطلوبیت مصرف کننده با استفاده از روش تئوري کنترل بهینه حل میشود. آلودگی جریانی یا انباره عاملی از تابع تولید و تابع مطلوبیت مصرف کننده میباشد. در مدلهاي دیگري که محیط زیست عاملی از تابع تولید است، هم آلودگی و هم ذخیره سرمایه طبیعی عوامل توابع تولید و مطلوبیت میباشند. در این مدلها، مالکیت معنوي نقشی اساسی در تعیین این که آیا کیفیت زیست محییطی با رشد کاهش مییابد، ایفا میکند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید