بخشی از مقاله
مقدمه
مکتب فلسفی تهران که اوج آن از زمان قاجار است دارای حکیمان و دانشوران مهمی است که صحبت پیرامون هر یک از آنان مجالی وسیع می طلبد و البته محققان و نویسندگان توانایی درباره بعضی از حکمای این مکتب مطالبی سودمند را نگاشته اند. از جمله حکمای این مدرسه مهم فلسفی، فیلسوفمتألّه و حکیممتبحّر، علامه سید ابوالحسن رفیعی قزوینی - قدس سرّه القدوسی - است که با واسطه جزء شاگردان آقا علی حکیم - رضوان االله علیه - قرار می گیرد. درباره این حکیم معاصر نیز سخنان متعددی بیان شده و مقالات پر محتوایی قلمی گردیده است. حکیم قزوینی علاوه بر حکمت و علوم عقلی، کسوت مرجعیّت به بر داشت. وی از معدود حکمایی است که در رتبه عالی فقاهت نیز قرار داشته است.
در نوشته ها و کتابهایی که درباره این حکیممتألّه و فقیهمتوحّد نگاشته شده به طور مبسوط زندگی وی مورد بحث قرار نگرفته است و آن هم شابهیدخاطر قلّت منابع مؤثّق درباره ایشان است. لذا در مقاله پیش رو سعی شده علاوه بر بهره مندی از منابع مکتوب به مصداقخُذ» العلمن افواه الرّجال« از گفته های شاگردان و مصاحبان آن رجل دانشور هم استفاده گردد و سعی شود مطالبی که در جاهای دیگر بیان نشده در این وجیزه ذکر شود. باتوجّه به این که بحث پیرامون استادان و شاگردان علامه قزوینی مجالی بس فراخ می خواهد. در این نوشتار به آنان نپرداخته ایم و تنها در بین استادان وی آن هم به جهت این که کمتر شهرت دارند به معرفی دو تن از آنان که قزوینی هستند پرداخته ایم. امید است در آینده بحثی مبسوط درباره استادان و شاگردان و آثار علمی حکیم قزوینی ارائه دهیم .