بخشی از مقاله
چکیده :
مساجد به عنوان فضایی عمومی با رویکردهای متعدد اجتماعی، مذهبی، اقتصادی همواره نقشی کلیدی در شکلگیری مراکز محلی در شهرهای اسلامی را دارا بودهاست. در این میان ورودی مساجد همواره از اهمیت بسیار بالایی برخوردار بودهاست، زیرا اولین جزء از فضاهای مسجد است که میتواند علاوه بر کارکرد سازهای و عملکردی، انتقالدهنده معانی و مفاهیم مقدسی نیز باشد و چگونگی ارتباط بین هرکدام از فضاهای عمومی، نیمهخصوصی و خصوصی با محیط مجاورشان را به نحوی معین میکنند.پرسش مقاله این است که آیا تفاوت در محل قرارگیری و تعداد ورودیها دارای مبانی خاصی است و آیا بررسی این تفاوتها میتواند به دستیابی الگوی خاصی از ورودیها بیانجامد؟
هدف از این پژوهش، تلاش برای دستیابی به الگوی محل قرارگیری و تعداد ورودی مساجد بر اساس دورههای مختلف میباشد.این پژوهش به لحاظ هدف بنیادی و به لحاظ روش تحلیلی_تطبیقی است، به این ترتیب که ورودی مساجد جامع فهرج، تاریخانه دامغان، جامع اصفهان، جامع زواره، جامع یزد، جامع اشترجان، شاه اصفهان، حکیم اصفهان، رحیمخان اصفهان و سید اصفهان در دورههای قرون اولیه، سلجوقی، ایلخانی، صفوی، قاجار مورد بررسی قرارگرفتهاست.بر اساس این پژوهش به نظر میرسد عرض ورودیها و تعداد آنها در دورههای مختلف، متفاوت بودهاست، اما بهطورکلی ورودیهای اصلی در مساجد مورد بررسی دارای عرض بیشتری نسبت به ورودیهای فرعی بودهاست. در بررسی سلسله-مراتب دسترسی ورودی اصلی تا محراب بر طبق جداول، درصد کمی از مساجد مورد بررسی از فضای هشتی و راهرو بهره بردهاند که این میتواند به این علت باشدکه رعایت اصل محرمیت در معماری مساجد چندان مورد نیاز نبودهاست. همچنین به نظر میرسد تعدد در ورودی مساجد برای سهولت در دسترسی به این فضا بودهاست.
واژههای کلیدی: ورودیمساجد، محل ورودی، تعداد ورودی، سلسلهمراتب ورودی
-1 مقدمه:
در شهرهای قدیمی هنگامی که به سراغ مهمترین عنصر معماری یعنی مسجد میرویم، درمییابیم که این عنصر و نشانهی شهری به عنوان عنصری اصلی در بیان اعتقاد، اندیشه و روح حاکم بر محیط، همواره جایی را در قلب شهر یا محیط به خود اختصاص دادهاست، جایی که تمام کوچهها، محلهها و شریانهای محیط با حفظ سلسله مراتب به آن ختم میشوند و مرکزی که همواره مجموعهای از خدمات شهری مانند: میدان، مدرسه، حمام، آبانبار، و شاخصترین عنصر، یعنی مسجد را در خود داشته-است.[1] از دیدگاه » هیلن براند« مسجد در قلب معماریاسلامی قرار دارد و نمادی درخور از ایمانی است که در خدمت آن میباشد: »از همان ابتدا، نقش نمادین آن از سوی مسلمانان دریافتهشد و نقش مهم خود را در خلق شاخصهای بصری مناسبی برای این بنا بازکرد که از آن میان، میتوان به شاخصهایی نظیر گنبد، مناره و منبر اشارهکرد. [2]«مساجد را بهترین نمونه بناهای سنتی ایران در دورهاسلامی جهت بررسی شکلگیری فضاهای ورودی میتوان دانست. ورودی مساجد همواره از اهمیت بسیار بالایی برخوردار بوده زیرا اولین جزء از فضاهای مسجد است که میتواند علاوه بر کارکرد سازهای و عملکردی انتقالدهنده در معانی و مفاهیم مقدسی نیز داشتهباشد و چگونگی ارتباط بین هرکدام از فضاهایی عمومی، نیمه-خصوصی و خصوصی را با محیط مجاورشان را به نحوی معین میکنند.[3]
-2 پیشینه:
در زمینه ورودی، به ویژه ورودی مساجد مطالعات زیادی انجامگرفتهاست. بررسیهایی که حسین سلطانزاده در کتاب» فضاهای ورودی در معماری سنتی ایران« انجام دادهاست، مقدمهای جهت شناخت ورودیها است. همچنین میتوان به مطالعات تیتوس بورکهات در کتاب » ارزشهای جاویدان هنر اسلامی«و کتاب» معماری اسلامی، فرم، عملکرد, معنا« نوشته هیلن براند در زمینه ورودی مساجد اشارهکرد. بورکهات معتقد است، هنراسلام دارای زبانی نمادین است که در آن تزیینات به صورت نمادهایی دارای معنای درونی است.در واقع مفاهیمی که به طور مستقیم قابل بیان نیست در تزیینات قالبی نمادین به خود میگیرد تا بتوانند خود را بیان کنند.[4]
هیلن براند نیز از نمادپردازی در ورودی چنین یاد میکند: درگاه ورودی مساجد، محلی است که برخورد پیچیدهتری با آن میشود و معانی نمادین را به خوبی میتوان در آن یافت. مثلا درگاهی بسیار عقب کشیدهشده با بالهای افراشته گویی مخاطب را به درون خود فرا میخواند و استقبال میکند.[2]مهدی حمزهنژاد، عبدالحمید نقرهکار و صبا خراسانیمقدم در مقاله » گونهشناسی مفهومی ورودی در مساجد ایران با استفاده از مفاهیم قدیسی« به تفاوت معنایی و معرفتی مطرحشده در عرفان در ورودیها پرداختهاند.[5] همچنین محسن طبسی و فهیمه فاضلزاده در مقاله» بازشناسی نقش و تاثیر جریانهای فکری عصر صفوی در شکلگیری ورودی مساجد در مکتب اصفهان« به بررسی نقش تفکرات حاکم بر زمان در شکلگیری ورودی مساجد پرداختهاند.[6]
-3 روشتحقیق:
این پژوهش به لحاظ هدف بنیادی و به لحاظ ماهیت آمیختهاست، بدین صورت که دادههای کیفی به لحاظ کمی مورد بررسی قرارگرفتهاند. روش تحقیق از نوع داده بنیاد است. در این پژوهش تعدادی مسجد از دورههای مختلف تاریخی به عنوان دادههای اولیه از حیث ورودی مورد تحلیل قرارگرفته و الگوها و سیرتحول آنها مورد بررسی قرارگرفتهاست. روش گردآوردی دادهها از نوع کتابخانهای و با استناد به مدارک موجود از بناها و در پارهای موارد بازدیدهای میدانی جهت بررسی دقیقتر ورودیهای مساجد بودهاست.
-4 پرسشهای اصلی :
پرسش این پژوهش این است دورههای تاریخی مختلف چه تاثیری بر تعداد و محل قرارگیری ورودی مساجد داشتهاست؟ تفاوت در تعداد ورودیها دارای مبانی خاصی است و از الگوی خاصی پیروی میکند؟
-5 تعاریف مرتبط با ورودی مسجد
-1-5 ورودی در معماریاسلامی
فضای ورودی نسبت به سایر فضاها و اجزای هر واحد معماری از ویژگیها و امتیازات خاصی برخوردار است، زیرا علاوه بر کارکرد اصلی آن به عنوان یک فضای ارتباطی، از لحاظ بصری و ادراکی نیز فضایی بین یک بنا با فضاهای شهری است. فضای ورودی مساجد ابتدا تنها از یک جزء"درگاه" تشکیل میشد در حالی که به تدریج و در طی یک روند تاریخی، تعداد آن به هفت جزء- فضا مانند: جلوخان، پیشطاق، درگاه، هشتی، دالان، ایوان و ساباط رسید. به این ترتیب فضای ورودی تنها به عنوان یک فضای ارتباطی باقینماند، بلکه دارای کارکردهای اجتماعی و فرهنگی نیز شد.[3]ورودی در مسجد خود را با هویت خاصی مطرح میکند. گاهی به کمک یک فرورفتگی حجمی در متن عبور از محیط،گاهی با رنگ کاشی و تزیینات متفاوت از محیط و گاهی با ارتفاع از سردری بس بلند که دعوتکنندهی عابری به درون است.[1]
-2-5 جهتگیری
معماری مسجد از اساس مساواتطلبانه، دروننگر و از همه مهمتر سرشار از انگیزههای مذهبی عمیق است. تغییر جهت به سوی قبله در بدو ورود به ساختمان تداعیکننده همان باوراست. جهت و سوی خانه خدا با همه جهتها فرق دارد. معماری ورودی مسجد میباید متذکر این تغییر و تفاوت چه در ذهن و روح و چه در کالبد و جسم نمازگزار باشد. و باید این تغییر محور در طراحی خانه خدا لحاظ گردد. حتی در جایی که جهت کلی مجموعه با جهت قبله هماهنگی دارد بایستی با تمهیداتی این تغییر جهت را به بنده عابد متذکر شد.[7]
-3-5 تعدد
فضای ورودی در مساجد قرن اول و در مواردی در قرون دوم وسوم هجری به سادهترین شکل فضایی و کالبدی خود یعنی به صورت یک درگاه طراحی و ساخته میشد. فضای ورودی در این مساجد تنها از یک اصل در تعیین موقعیت ورودی پیروی میکردند و آن اصل عدم ورود به مسجد از مکانهایی واقع در جبههی قبله یا حداقل عدم ورود از نقاط و مکانهایی در نزدیکی محراب بودهاست. در بسیاری از مسجدهای نخستین ورودیهایی از سه جبههی بنا به غیر از جبههی قبله قرار میدادند. یکی از نمونههای تاریخی این موضوع، مسجد کوفه است. بسیاری از مساجد بزرگ و مسجدهای جامع دارای ورودیها و درگاههای متعددی بودند تا نمازگزاران به فضای درونی مسجد به سادگی دسترسی داشته باشند. از نیمهی دوم قرن اول هجری کمتر مسجدی ساخته میشد که ورودی در جبههی قبله داشته باشد، تنها در معدودی از مساجد به خصوص بعضی از مساجد جامع یک ورودی برای امام جماعت یا سایر افراد خاص به سبب سهولت دسترسی آنها به مسجد ساختهمیشد.[3]
-4-5 سلسلهمراتب
یکی از کارکردهای فضاهای ورودی اتصال فضاهای درونی یک مجموعه با فضاهای بیرون از آن است. سایرکارکردها و فعالیتها از جمله تغییرمسیر، توقف، انتظار، ورود، تقسیم و تعیین جهت مسیر یا مسیرها، حرکت و ورود به فضایداخلی نیز هرکدام اجزایی متناسب با خصوصیات خود دارند. سلسله مراتب موجود بین این فضاها موجب شدهاست که بین اجزا یا جزء