بخشی از مقاله
چکیده
توسعه معارف قرآنی یکی از مهمترین اهداف متولیان امور قرآنی است. امروزه سازمانها و نهادهای مختلفی اعم از دولتی و غیر دولتی به این امر میپردازند. در این راستا پرورش نیروی متخصص و کار آمد در این زمینه از ضروریات است. در جامعه ما، علاوه بر حوزه و دانشگاه، مؤسسات فراوان دیگری نیز به آموزش افرادی برای تعلیم آموزههای قرآنی اعم از قرائت، تفسیر و علوم قرآنی مبادرت میورزند.
از جمله مراکزی که بعد از انقلاب بطور جدّی و تخصصی به فعالیتهای چشمگیری در زمینه قرآن پرداخته، دانشگاههای قرآنی است که مختصصان فراوانی را به فضای فکری و فرهنگی جامعه عرضه داشته است. از آنجا که توجه به فرهنگ، آن هم از نوع دینیاش مد نظر قرآن است، و طبیعتاً فرهنگی قابل قبول است که اساس آن وحیانی باشد، بی شک، مکانی که خود متولی امر قرآن است باید واجد شاخصههای فرهنگ وحیانی باشد.
شاخصههای وحیانی دانشگاههای قرآنی در حوزه فرهنگ، از دو جنبه درون دانشگاهی و برون دانشگاهی قابل بررسی است. تعظیم شعائر االله، توسعه مشارکتهای فرهنگی و قرآنی دانشجویان، زبیای ظاهری و معنوی، اشتغالات مثبت میان دانشجویان و...، از ابعاد شاخصهای درون دانشگاهی است و خدماترسانی به جامعه، گشودن زنجیرهای اجتماعی و فرهنگی، بازشناسی مفاهیم مسخ شده اسلامی و پیروی از آموزهای قرآنی از ابعاد شاخصهای برون دانشگاهی است که به بررسی آنها میپردازیم.
مقدمه
فرهنگ یکی از مقولههای مهمی است که جایگاه جوامع امروزی را در عرصه جهانی مشخص میکند. واژه فرهنگ از واژگانی است که به سادگی نمیتوان آن را تعریف کرد و حتی برخی قائلند به این که این واژه قابل تعریف نیست. اما آنچه با توجه به گستردگی معنای واژه فرهنگ میتوان گفت این است که، مردم مفهوم مشترکی را از این واژه می- فهمند و هر جامعهای با توجه به عوامل مختلف تاریخی، ملی و دینی خود، مفهوم خاصی از فرهنگ دارد. از نگاه اسلام هر چیزی، از جمله فرهنگ، زمانی معنای درست خواهد داشت که بر مبنای تعالیم وحیانی باشد و یا مبنای عقلانی داشته باشد که مخالف شرع نباشد. دین مبین اسلام خواهان آن است که تعالیم دینی در سرتاسر جامعه مستقر گردد.
نهادهای مختلف جامعه، هر کدام در ارتقاء فرهنگ مورد نظر، سهم بسزایی دارند. جامعه اسلامی به فرا خور حال هر نهادی، جهت گسترش فرهنگ اسلامی، انتظار مخصوص آن نهاد را دارد. یکی از مراکزی که جامعه، انتظارات ویژه از آن دارد، دانشگاه است. دانشگاه در ارتقاء فرهنگ،جایگاه خاصی دارد مخصوصاً اگر در حوزه دین و اعتقادات فعالیت داشته باشد. طبق کلام معروف "شرف المکان بالمکین"، این نیز روشن است که متولی فرهنگ، خود باید، مزیّن به شاخصهای فرهنگی باشد.
دانشگاهها نیز از این امر مستثنی نیستند، مخصوصاً اگر دانشگاه قرآنی باشند. امروزه با توجه به گسترش دانشگاههای قرآنی در کشور، این موضوع ملموستر میباشد و انتظار جامعه هم از این نهاد، در این زمینه، درست و بهجا است. اگر دانشگاههای تفسیر، علوم قرآنی و رشتههای مرتبط با قرآن، خالی از شاخصهای فرهنگ وحیانی باشند، دیگر نباید از بقیه نهادها و سازمانها انتظار داشته باشیم. دانشجویی که قریب چهار سال یا بیشتر در چنین مکانی به آموزش مشغول است، بخشی از شخصیت فرهنگیاش در این ایام شکل میگیرد یا تغییر میکند. لذا لازم است مسؤولین این مراکز، اقداماتی در آراسته کردن دانشگاههای قرآنی به شاخصههای وحیانی و قرآنی بنمایند.
برپاداری شعائر االله - از جمله، مناسک مذهبی که در رأس آنها نماز جماعت و قرائت قرآن قرار دارد - توسعه مشارکتهای فرهنگی دانشجویان و همچنین زیباسازی ظاهری و معنوی - که نقش به سزایی در تقویت روحیه دینی دانشجویان دارد - و مهیا کردن فضای معنوی شاد، از جمله اموری است که باید در درون دانشگاهها به آن پرداخت؛ همچنین، ضروری است شاخصهای فرهنگ وحیانی که باید در بیرون دانشگاه نیز به آن پرداخت و دانشگاههای قرآنی نقش به سزایی در این زمینه دارند، مد نظر قرار گیرد. در پژوهش پیشرو سعی بر این داریم که شاخصهای وحیانی دانشگاههای قرآنی را بررسی کنیم، اشاره به نقاط قوت و ضعف هر کدام داشته باشیم و راهکارهای مفیدی ارائه دهیم.
.1 جایگاه فرهنگی دانشگاه قرآنی در جامعه
فرهنگ عبارت است از کیفیت یا شیوه بایسته یا شایسته برای آن دسته از فعالیتهای حیات مادی و معنوی انسانها که مستند به طرز تعقل سلیم و احساسات تصعید شده آنان در حیات تکاملی باشد
هرچند واژه فرهنگ به طور مستقیم در زبان قرآن مورد استفاده قرار نگرفته است، اما در واژگان قرآنی، مفاهیمی همچون سنن - آلعمران، - 173 ، حکم - مائده، - 50، زبان قوم - ابراهیم،
مفهومی نزدیک به معنای فرهنگ دارند. همچنین خداوند در قرآن کریم به سنتها و مقولههایی فرهنگی همچون ازدواج - روم، - 21، پوشش - کهف، - 31 و ... اشاره نموده است.
امروزه دانشگاهها در سرزمینهای اسلامی به ویژه ایران، در عرصههای علمی و کاربردی به ویژه دانشهای نو به افقهای روشنی دست یافتهاند که به هیچروی قابل انکار نیست و اخبار این موفقیت گاه و بیگاه به گوش میرسد. اینها همه ما را به تحقق تمدن اسلامی امیدوارتر میسازد
خرمشاد درباره لزوم توجه به علوم انسانی در تمدنها مینویسد: بخش عمدهای از زیر ساختهای یک تمدن را امور مربوط به انسان تشکیل میدهند که بحث درباره آنها و چارهجویی برای رفع مشکلات احتمالی، از عهده علومی جز از علوم انسانی خارج است. هرچه باور به این نکته مهم بیشتر دچار تاخیر شود، هزینهای که بابت زیان آن میپردازیم، نیز بالاتر خواهد رفت. با این همه، نکتهای که توجه به آن بسیار ضروری است و متأسفانه تاکنون به نحو دلخواه مورد توجه قرار نگرفته است، سهم علوم انسانی در اوضاع دانشگاهی کشور است.