بخشی از مقاله

چکیده

شخصیت و خصوصیات اخلاقی فردی نقش مهمی را در سازماندهی زندگی و اجتماع بازی می کند و بیتردید یکی از بحثهای عمده و محوری روان شناسی است که هدف نهایی هر انسان و رویدادی در نوع خود منحصر به فرد است. با این حال تعاریف مختلفی از شخصیت ارائه شده است که هر یک بر وجهی از آن تأکید کردهاند و با وجود لفظ ثابت شخصیت در اندیشههای گوناگون، بررسی و شیوعِ مفهومی آن به منزلهییکی از اصول بنیادینِ مباحثِ علوم انسانی دارای دشواری هاییست.

بدین منظور نوشتار مطرح کننده ی پرسشی است مبنی بر اینکه شخصیت فردی چیست و به چند دسته تقسیم می شود. در ادامه هم با بهرهگیری از نگرشی مروری- تحلیلی و با هدف تبیین نگرهای کلی به شخصیت فردی، به این نتیجه میرسد تیپ های شخصیتی امروزه بر مبنای تئوری انیاگرام یا تیپ های نه گانه اند که در واقع ترکیبی از عرفان شرقی و روانشناسی مدرن است.

مقدمه

»شخصیت« موضوعی پیچیده است ولی از زمانهای قدیم برای شناخت آن کوششهای فراوانی شده است که برخی از آنها »غیرعملی«، بعضی دیگر »خرافاتی« و تعداد کمی »علمی« هستند. این تنوع در دیدگاهها به تفاوت در»تعریف و نگرش از انسان و ماهیت او« مربوط میشود. هر جامعه برای آنکه بتواند در قالب فرهنگ معینی زندگی کرده، ارتباط متقابل و موفقیت آمیزی داشته باشد، گونههای شخصیتی خاصی را که با فرهنگش هماهنگی داشته باشد، پرورش میدهد. در حالیکه برخی تجربهها بین همه فرهنگها مشترک است، بعید نیست که تجربیات خاص یک فرهنگ در دسترس فرهنگ دیگر نباشد.

با این حال، با وجود لفظ ثابت شخصیت در اندیشههای گوناگون، بررسی و شیوعِ مفهومی آن به منزلهی یکی از اصول بنیادینِباحثِم علوم انسانی که بعدها به حوزههای دیگر علوم تسری یافت امری است دشوار چرا که صرف نگاهی صوری به آن و همچنین در نظر نگرفتن تطور کاربردی و مفهومی آن در دورههای مختلف و پارادایمهای گوناگون، نمیتوان پاسخگوی وسعت معانی و درکِ ناشی از آن بود؛ بخصوص یکی از این موارد که به مفهوم شخصیت فردی در روانشناسی باز میگردد. از اینرو نوشتار مطرحکنندهی پرسشی است مبنی بر اینکه شخصیت فردی چیست و به چند دسته تقسیم می شود.

در باب اهمیت این موضوع قابل ذکر است که اگرچه در مورد مفهوم شخصیت فردی پژوهشهای زیادی صورت گرفته و بسیار گفته و نوشته شده است و اصولا طرح این مسئله در این مقاله تازگی ندارد اما نگارنده سعی کرده است با توجهِ بیشتر به دسته بندی ها و همچنین پیشینه، خواننده را به سمتی سوق دهد که احساسِ نیاز به بازبینیهای پیدرپی در بحثهای علمی را از دست ندهد.

لذا ضرورت ایجاب میکند به منظور شناختِ جنبههای گوناگون مفهوم شخصیت فردی،یک درون شکافیِ جدی نسبت به افکار دخیل در آن صورت گیردتا علاوه بر جلوگیری از تعمیمِانواع نظریاتِ بی اساس، به یک کرِتف واضح و شفاف با توجه به بستر روانشناختیجهتِ درکِ صحیح نائل شد.

هدف این پژوهش نیز شناسایی، بررسی و تاکید بر اهمیت مفهوم شخصیت در آرای روانشناسان و نحوهی ظهور آن در تیپ های شخصیتی به منظور واکاوی نوعِ ماهیتِ این مبحثجهتِ شناختِ دقیقترِ آن است تا بتوان از این مجرا بررسیِ تحلیلی شخصیت ها به منظور ارتقای سطح کیفی و اتخاذ نگرشِ واقعگرایانه تر در زمینهی پژوهشهای مربوط روانشناسی تاکید کرد. جهت نائل شدن به این هدف نیز به صورتِ مروری ئ با تکیه بر نگرشی توصیفی- تحلیلی به پیش می رود.

مبانی نظری

واژه شخصیت - Personality - از ریشه لاتین پرسونا - Persona - به معنای »نقاب و ماسک« است گرفته شده است و اشاره به ماسک دارد که ابتدا برای نمایشهای تئاتری بهره برده شد به عبارت دیگر صورتکی است که بازیگران به هنگام ایفای نقش، بر چهره میزدند. بر همین اساس نظر یونگ از کهن الگوی نقاب نام می برد که در واقع آن چیزی است که شخص نمی باشد، و یا به عبارت دیگر چیزی است که شخص و دیگران فکر می کنند هست. در اینجا نقاب در حقیقت مساوی با خود واقعی نیست بلکه به مثابه ی یک ماسک اجتماعی یا ساختگی عمل می کند و هر کس در پی آن است که از طریق آن عنایت، توجه و تأثیر و پذیرفته شدن توسط دیگران را به دست آورد. چیزی که بین خود و دنیای خارج میانجگری می کند.

با این وجود »شخصیت« یک مفهوم انتزاعی است، یعنی آن چیزی مثل انرژی در فیزیک است که قابل مشاهده نیست، بلکه آن از طریق ترکیب رفتار - Behavior - ، افکار - Thoughts - ، انگیزش - Motivation - ، هیجان - Emotion - و غیره استنباط میشود. شخصیت باعث تفاوت - Difference - کل افراد از همدیگر میشود. اما این تفاوتها فقط در بعضی »ویژگیها و خصوصیات« است. به عبارت دیگر افراد در خیلی از ویژگیهای شخصیتی به همدیگر شباهت دارند بنابراین شخصیت را میتوان از این جهت که »چگونه مردم با هم متفاوت هستند؟« و از جهت این که »در چه چیزی به همدیگر شباهت دارند؟« مورد مطالعه قرار داد.

شخصیت بیتردید یکی از بحثهای عمده و محوری روان شناسی است که هدف نهایی هر انسان و رویدادی در نوع خود منحصر به فرد است؛ با وجود این بین بسیاری از انسانها و رویدادهای زندگی آنها، آنقدر شباهت وجود دارد که میتوان نکات مشترکی را مشاهده کرد و الگوهای رفتاری را طبقهبندی نمود؛ همین الگوهای رفتاری است که روانشناسان شخصیت در پی درک آنند. روان شناسی شخصیت برای کلیت فرد و تفاوتهای فردی اهمیت خاصی قایل است، اگرچه آنان به وجود شباهتهای رفتاری و شخصیتهای مشابه در افراد باور دارند لیکن توجه آنها بیشتر به تفاوتهای افراد از یکدیگر معطوف است. چرا عدهای موفق و بعضی ناموفقاند. چرا برداشتهای افراد از امور متفاوت است، تنوع استعدادها از کجا ناشی میشود، چرا عدهای به بیماری روانی دچار میشوند در حالی که دیگران در همان شرایط سالم میمانند، چرا و چگونه بعضی از افراد تغییر میکنند و یا در برابر تغییر مقاومند.

آگاهی از تواناییها و نقاط ضعف که با شناخت تیپ شخصیتی خود امکانپذیر است، زیربنای رفتاری را در فرد آشکار میسازد. هنگامیکه بتوانیم خود را بهدرستی بشناسیم، میتوانیم به نیازها، باورها، ترسها و نگرانیهای خود آگاه شویم. چنان چه افرادی از ناآسودگیهای روانی رنج میبرند و یا افرادی در روابط خود با دیگران دچار نابسامانی هستند با خودشناسی میتوانند دریابند هک کدام بُعد از شخصیت فردی آنها، موجب میشود که با برخی ناسازگار باشند و یا چه بخشی از رفتارهای آنها مانع پیشرفت و آسایش آنهاست.

آنچه که تاکنون برای شناخت تیپ شخصیتی پژوهش یافته از دو یا سه روش متجاوز نبوده، ضمن اینکه این روشها در دسترس عده ی محدودی بوده است. ناگفته نماند که به مسئله تقسیمبندی تیپهای شخصیتی همواره توجه شده است؛ تئوریها و روشها بدین منظور آفریده شده است، اما به دلیل پیچیدگیهای رفتاری و تفاوتهای فاحش فردی و اجتماعی، تاکنون سیستم علمی و عملی به زبان ساده و با روشی قابلدرک برای عموم وجود نداشته است. در طی چند دههی گذشته سیستم اینیاگرام - - Enneagram یا تیپهای شخصیتی نهگانه توجه بسیاری از پژوهش گران علوم روانی و روان شناسان برجسته را به خود جلب کرده است. اینیاگرام یک شکل هندسی است که نُه شخصیت اصلی انسان و روابط پیچیده آن را ترسیم میکند.

این روش نهتنها در خودیابی و خودشناسی مفید و موثر است، بلکه چگونگی رسیدن به مقام والای انسانی را نیز بهگونهای مفصل و جامع بیان میکند. اینیاگرام پدیده ی بسیار جدیدی است که از سوی پژوهش گران متعددی مورد مطالعه و بررسیهای علمی و تجربی قرار گرفته است و سرچشمهی اصلی آن در انسانشناسی عارفانه و عالمانهی فرهنگهای اسطورهای ملیتهای مختلف نهفته است. کلمهی اینیاگرام از یونان باستان آمده - نُه - Ennea = و - شکل - gram = که تجزیه و تحلیلی است از عقل عرفانی ادیان مختلف در هزاران سال گذشته.

البته باید بدانیم که اینیاگرام شناخت دینی و مذهبی نمیدهد، اما ذات انسانی را شناسانده و خود بهمثابهی پیشزمینهای برای دستیابی به عرفان دینی عمل میکند. بهطور خلاصه اینیاگرام راهنمای موثر و باارزشی است بهمنظور خودشناسی و تشخیص تیپ شخصیتی و در واقع چهارچوب شخصیتی ما را که در آن زندانی هستیم مشخص کرده و به ما میشناساند. این نگرش عمیق به درون و شناخت هویت واقعی و ذاتی راه رسیدن به کمال انسانی را روشن میسازد.

اینیاگرام یا تیپهای شخصیتی نهگانه در واقع نه تیپ شخصیتی اصلی را بر اساس ذات و خصلتهای بشری تعیین میکند. ناگفته نماند که هر تیپ شخصیتی نیز دو تیپ فرعی دارد که کمی با هم متفاوت هستند. هر فرد دارای یک تیپ شخصیتی است که در طول عمر تغییر نمیکند ولی در درون همان تیپ شخصیتی مراحل مختلف رشد انسانی است که میتواند در نوسان باشد - مراحل سالم، متوسط و ناسالم - . اینیاگرام نگرشی عمیق به درون است که شناخت هویت واقعی و ذاتی را میسر می سازد و در نتیجه راه رسیدن به کمال انسانی را روشن میسازد، این نیز برای پیشرفت به مراحل سالمترِ تیپ شخصیتی کمک بسیار باارزشی است.

بهطور کلی اینیاگرام به ما نشان میدهد:

-    چگونه میتوان لایههای متعدد مکانیسم دفاعی و سازشی خود را که طی سالیان، بر روح و روان خود بستهایم و بهعنوان هویت خود میشناسیم شناخته و بهتدریج خود را از بند مهارکنندهی آنها رها سازیم تا به تواناییهای ذاتی خود دست یابیم.

-    چگونه میتوان به هدیهی خدادادی ذات خود - خرد درونی - اعتماد کنیم که راهنمای ما باشد.

-    چگونه میتوان حقایق مربوط به خود را شناخت و درک کرد و حتی از شناخت و درک حقیقت فراتر رفته و حقایق را لحظه به لحظه زندگی و تجربه کرد.

تئوری انیاگرام یا تیپ های نه گانه - دز شکل فعلی آن - در واقع ترکیبی از عرفان شرقی و روانشناسی مدرن است .هدف جورجیوف از تحقیق در این زمینه شناخت ابعاد شخصیت انسان و ارائه راهکار برای رشد و خود آگاهی بیشتر انسان بوده است .زیرا جورجیوف بر این باور بود که تا انسان خود را به درستی نشناسد، قادر به کمک به خود و نیز کمک به دیگران نخواهد بود. او انسانها را به نه تیپ شخصیتی تقسیم می کند که هر تیپ دارای نقاط قوت و ضعف خاص خود می باشد .در اینجا این نه تیپ به صورت خیلی مختصر ارائه می شود:

-1 تیپ کمالگرا:

این افراد به دنبال کامل بودن در همه چیز هستند و از ناکامل بودن خود سر خورده اند.ا یده آلیست هستند و هر قدر هم پیشرفت کنند باز راضی نمیشوند و یک ندای درونی به آنهامیگوید که خوب کار نمی کنی. این افراد به احتمال خیلی زیاد، دارای والد یا والدین ایراد گیری بوده اند که به راحتی راضی نمی شدند. این اشخاص هم، ایرادگیر و کنترل کننده و معمولا دارای اضطراب هستند و زمینه شخصیت وسواسی در آنان زیاد است، زیرا این ویژگیها را حداقل از یکی از والدین یاد گرفتند.

-2 تیپ مهرطلب یا کمک کننده:

این افراد دائم به فکر دیگرانند. خود را به آب و آتش می زنند تابه دیگران کمک کنند.به قول قدیمیها حسن هلاک هستند. نیاز به محبت و توجه دارند. قادر به "نه" گفتن، نیستند، چون از طرد شدن واهمه دارند. افرادی وابسته و متکی به دیگرانند. حرمت ذات پایینی دارند و همواره به دنبال تایید و تحسین دیگرانند.

-3 تیپ پیشرفتگرا یا موفقیت جو:

این افراد برای پیشرفت سخت کار میکنند و جویای نام و مقام هستند.افرادی پر کار و رقابت جو هستند و برای پیشرفت کردن دست به هر اقدامی که لازم باشد میزنند. در حالت افراطی به تیپ "آ" تبدیل میشوند و ورکالیست هستند و بیشترین لذت را در کار کردن میبرند .این خطر در آنها وجود دارد که توجه به کار و موفقیت و رقابت با دیگران بیش از توجه به خود و خانواده اش اهمیت پیدا کند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید