بخشی از مقاله
چکیده
تا پیش از اسلام اعراب با توجه به خوی بادیه نشینی توجهی به ایجاد شهر وسکونت درآن نمی کردند ، پس از گسترش اسلام در مناطق مختلف جهان ،شاهد ایجاد شهرهای اسلامی نو بنیاد هستیم که علل بسیاری در آن نقش دارند. سعی شده تا زمینه های ایجاد شهرهای اسلامی ،رونق آن ها یا حتی رکود برخی از آنان درطی قرن ها بررسی شود نظریه های مختلفی درباب اصطلاح شهراسلامی مطرح شده که به برخی ازآنان از جمله آشنایی با تمدن های روم وساسانی اشاره می شود.
این که استفاده از واژه شهر اسلامی تاچه حد صحیح می باشد ، موردی است که سعی شده با مقایسه نظریه های مختلف به آن جواب داده شود..عوامل مختلفی در ساخت شهرهای اسلامی دخالت داشته است مانند عوامل جغرافیایی،فرهنگی ،نظامی و..... با بهره گیری از متون قدیمی وجدید شهرهای مدینه،کوفه ، بغداد، قاهره معرفی و درباره شکل گیری و دوران رشد و ماهیت آنان در زمان های دور صحبت می شود.باتتوجه به تحقیقی که دراین پژوهش انجام شد تاثیر تمدن های گذشته چون ایران و روم برشهرسازی اسلامی را نمی توان نادیده گرفت و نقش و اهمیت این شهرها در دوره های مختلف تاریخی مشهود می باشد.
مقدمه
علل و اهداف پیدایش شهرهای کشورهای اسلامی متفاوتند، برخی از نظریههای مربوط ،به عوامل پیدایش شهرها به عوامل طبیعی نظیر دسترسی به آب و پیدایش کانونهای کشاورزی و برخی از نظریهها به عوامل انسانی مؤثر در پیدایش شهرها نظیر عوامل سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، مذهبی و اجتماعی اشاره دارند. برخی از این شهرها نخست به صورت اردوگاههای جنگی ظاهر شده و به مرور زمان مراحل تکامل را طی کرده و مانند بصره، کوفه، فسطاط و قیروان چهره شهر به خود گرفتند .
برخی دیگر چون شهر واسط به منظور بهرهگیری از آنها به عنوان یک مرکز اداری ساخته شدند. تعداد دیگر از همان ابتدا برای ایفای نقش پایتختی و به عنوان نشانهای از پیشرفت و تمدن ساخته شدند. مانند شهرهای قاهره، فاس و برخی دیگر ابتدا مناطقی بودند که به عنوان پشتوانهای استحکامی و برای امور دفاعی مورد استفاده قرار گرفتند، ولی به مرور زمان مغلوب شرایط و اوضاع و احوالی شدند که آنها را از آن حالت به شهر تبدیل ساخت از قبیل شهرهای رباط، مادرید ... بعضی از شهرها هم به دلیل برخوردار بودن از یک موقعیت دینی و مذهبی به صورت شهر در آمدهاند مثل نجف، کربلا، کاظمین.
هر چند انواع برنامهریزی شهرها تحت تأثیر شرایط فوق انجام میپذیرفت ولی عموماً پیدایش این شهرها به پیروی از چند محور اساسی بر میگردد که اسلام به طور واضح بدانها پرداخته و باعث شده که به رغم اختلالهای اقلیمی و دورانهای متفاوت، تمام این شهرها دارای مشخصات یکسانی باشند.
آنچه واضح و روشن است که این پدیدهای به نام شهر در جاهای مختلف جهان براساس انگیزههای گوناگون به وجود آمده است.. علت پیدایش و تکامل این شهرها رابطه تنگاتنگی با فرهنگ اسلامی که خود تا حد زیادی متأثر از تاریخ تمدن اسلام است، دارد، وجود این رابطه و تأثیرپذیری را عوامل و اسباب تکامل شهرهای کشورهای اسلامی منعکس میکند. با توجه به این تعابیر و تفاسیر نقش عمده مذهب به عنوان مبداء بسیاری از شهرهای کشورهای اسلامی غیر قابل انکار بوده و نظیر سایر عوامل ایجاد شهرها، نقش عمدهای در ایجاد و توسعه شهرنشینی ایفا مینماید.
بیان مساله
شهرهای صدر اسلام بر مبنای دین شکل گرفته و مسجد نقش اصلی و محوری را در شهر ایفا می کرد .قرون سوم تا ششم هجری دوره شکوفایی شهرها ی اسلامی است که برخی از شهرهای قدیم گسترش یافت .همچنین شهرهای جدیدی شکل گرفتند .
شهرهای اولیه اسلامی نظیر فسطاط در تونس ورباط در مغرب به منظور تعلیم و آموزه های اسلامی برپاشدند ونقش ارگ ودژایمان راایفا می کردند .آن ها معتقد به پذیرایی از تازه مسلمانان بودند همانند مدینه که پذیری مهاجران بود ،این شهرها رادارالهجره می گفتند که مکانی که مسلمانان به آن جا آمدند که زندگی اسلامی را در عمل پیاده کنند .از طریق آن ها بود که اسلام تاآفریقای شمالی و کل آفریقا واروپا گسترش یافت.این نقش مذهبی کمکم با سیاست آمیخت و امکان آن راداد که بخش های گوناگون دنیای اسلام پیوندش را باخلافت اصلی بگسلد .
در ساخت شهرهای اسلامی نکاتی مطرح است :
ساخت شهر بر مبنای عوامل جغرافیایی
ساخت فرهنگی با تاثیر الگوی شهر و مسجد پیامبر
وجود نظم ووحدت درعین کثرت با توجه به اعتقادات توحیدی
ریشه های نظم ویکپارچگی موجود در اکثر شهرهای جهان اسلام عمدتا به ارتباط بخش ها وترکیب نظام مند ناش از آن قابل استناد است که به واسطه مجموعه ای از راهبردهاواصول ساختمانی به وجود آمده وحفظ می شوند .این مجموعه محصول فقه می باشد.ساز وکار که نظام ارزشی شریعت را در چهارچوب فرآیند ساخت وساز وتوسعهشهری تفسیر نموده وبه کار می بندد.از این رو تمام شهرهای جهان عرب واسلام که عمده ساکنان آن ها مسلمان بوده اند دارای هویتی مشترک هستند که به طور مستقیم از کاربست ارزش های شریعت درفرآیند شهرسازی اصل آمده است
با ورود اسلام و سرزمینهای مفتوحه، به دلایل گوناگون نیاز به بنیان شهرهای جدید برای اسکان مسلمانان در آنها و گاه به عنوان اردوگاه نظامی احساس گردید و بدین ترتیب در قلمرو اسلامی شهرهایی پدید آمد که از آنها به "شهرهای بنیاد یافته در دوره پیش از اسلام" تعبیر میگردد، ولی علاوه بر این شهرها مسلمانان در توسعه، رشد و آبادانی شهرهای مربوط به دوره پیش از اسلام نیز از خود توجهی وافر نشان دادند که از آنها به عنوان "شهرهای توسعه یافته در دوره اسلامی" یاد گردیده است.
اعراب شمال پس از گرایش به اسلام به جهت خوی و عادات پیشینیان و نیز به منظور جلوگیری از اختلاط با نژاد ملل مغلوب، به هنگام ورود به سرزمینهای مفتوحه، از اقامت در شهرها خودداری ورزیدند، خاصه اینکه برخی از خلفا نظیر عمر نیز آنان را از این امر منع میکردند و از آنجا که عمر از اقامت مسلمانان در مکانی که میان وی و ایشان رود و دریا باشد. بیم داشت لذا همواره به فرماندهان سپاه در این موضوع توضیح موکد میکرد و همین امر سبب پیدایش نخستین شهرهای کشورهای اسلامی گردید زیرا سپاهیان اسلام ناگزیر میشدند تا خارج از شهرهای مفتوحه در بلاد عراق و مصر، اردوگاههای نظامی ترتیب دهند، اما بزودی دریافتند که مسلمانان باید در مکانی مستحکم و دائمی اقامت ورزند تا از آسایش و آرامش برخوردار باشند و بدینسان نخستین شهرهای کشورهای اسلامی به دست مسلمانان بنیان نهاده شد
بدین ترتیب در امپراتوری اسلام دو گونه شهر ایجاد شد، یکی شهرهای قدیمی که در دوره جدید رنگ و بوی اسلامی به خود گرفت و دیگر شهرهایی که در دوره اسلامی بنیانگذاری شد. پایه نخستین شهرهایی که کشور گشایان عرب بنیاد گذاردند اردوگاههای نظامی بود که در کنار شهرهای قدیمی برپا کردند. همچون فوستات، یا قاهره قدیم، که آن را در نزدیکی قلعه رومی بابل، در جنوب شهر قدیمی آن یا هلیوپولیس، بنا کردند.
گاهی نیز شهرهای تازه ساز را دور از سکونت گاههای قدیمی برپا میکردند، همچون کوفه و قیروان، در مواردی نیز کشور گشایان عرب شهر بزرگی در کنار شهری که پایدار کرده و به زور گشوده بوده، بنا میکردند تا سلطه خود را بر آن استوار کنند. گاهی نیز شهر تازه ساز محل تمرکز قدرت و مظهر وحدت سیاسی امپراتوری اسلامی بود. چنانچه شهر نوبنیاد بغداد مرکز روحانی و سیاسی خلافت عباسی بود و شهر فز مرکز قدرت ادریسیها در قرن سوم، و مراکش پایتخت جنوبی مغرب، که در قرن پنجم به دست یوسف ابنتاشفین بنا شد مرکز اداری مرویها بود. گاهی نیز خلفای عباسی ترجیح میدادند اقامتگاه خود را از پایتخت قدیمی به شهری نوساز ببرند