بخشی از مقاله

چکیده

ادبیات پایداری آیینه ی تمام نمای وقایع متعددی است که حیات مادی و معنوی یک ملت را تهدید و یا آن را دستخوش تحولات عمده ی سیاسی، فرهنگی و ... کرده است به گونه ای که از میان آن ادبیات می توان به تاریخ واقعی هر ملتی پی برد، ملتی که برای حفظ حریم شخصی و جمعی خود از هیچ تلاشی دریغ نکرده و جان فشانی ها و دلاورمردی های خود را جاودانه کرده است، بی تردید رمان های جنگ و پایداری در این جاودانگی نقشی پررنگ داشته اند، چرا که رمان به واسطه ی حجم زیادش و این که امکان شخصیت پردازی را برای یک نویسنده فراهم می سازد در بازسازی شخصیت های واقعی نقش به سزایی دارد.

از آن جا که شخصیت و شخصیت پردازی از عناصر مهم یک داستان محسوب می شود، لذا در این پژوهش، با استناد به منابع کتاب خانه ای و به روش توصیفی تحلیلی به بررسی و تحلیل این عنصر مهم به لحاظ اصلی و فرعی بودن شخصیت ها نیز ایستا و پویا بودن آن ها، در رمان زارهای زنی به نام بیروت اثر حنان الشیخ پرداخته شده است. در این بررسی روش های مختلف شخصیت پردازی نظیر شخصیت پردازی مستقیم و غیر مستقیم نیز مشخص شده است و نتایج حاصل نشان می دهد که نویسنده از اکثر شیوه های فوق برای پرداخت داستانی شخصیت هایش به ویژه از روش شخصیت پردازی غیرمستقیم بهره برده است.

مقدمه

ادبیات پایداری بستری را فراهم می کند تا نویسنده از طریق آن، دغدغه ها و وقایعی ناخوش آیندی که بر او و مردمش گذشته است، بازگو کند به عبارت دیگر» ادبیات مقاومت به مجموعه آثاری اطلاق می شود که از زشتی ها و پلشتی های بیداد داخلی یا تجاوزگر بیرونی، در همه ی، حوزه های سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، بازبانی هنری - ادیبانه - سخن می گوید.

برخی از این آثار، پیش از رخ نمودن فاجعه، برخی در میان جنگ یا پس از گذشت زمان به نگارش " تاریخ " آن می پردازند. - « شکری، - 10:1366 در تعریفی دیگر می توان ادعا کرد » ادبیات مقاومت، نوعی از ادبیات متعهد و ملتزم است که از طرف مردم و پیشروان فکری جامعه در برابر آن چه حیات مادی و معنوی آن ها را تهدید می کند به وجود می آید و هدفش جلوگیری از انحراف در ادبیات، شکوفایی و تکامل تدریجی آن است. -

« بصیری، - 26:1388 بشر پیوسته در حال جدال با دو نیروی متضاد درونی و بیرونی بوده است، نیرویی که در حال تهاجم بوده و نیرویی که مدام دفاع کرده است، نتیجه ی چنین جدالی با پیدایش شاخه ای به نام ادبیات جنگ، که زیر مجموعه ی ادبیات پایداری قرار می گیرد، نمود بیشتری پیدا کرد و امروزه تبدیل به یکی از مهم ترین ژانرهای ادبی شده است چرا که » نوشتن در مورد جنگ عرصه ی گسترده ای را پیش روی داستان نویس قرار می دهد که می تواند از طریق ثبت هنرمندانه ی وقایع، تصویرگر دلاوری ها، پیکارها، شکست ها، پیروزی ها و نگارگر عوارض و تبلیغات آن باشد.

با بررسی اندکی در سیر داستان نویسی دو قرن اخیر جهان، این نکته روشن می شود که رمان ها و داستان های کوتاه بسیاری با بهره گیری از زمینه ی رویدادهای جنگی و مخاصمه های قومی که گاه بین دو یا چند کشور، بین اقوام گوناگون از یک ملیت و یا طرفداران دو نحله ی فکری و عقیدتی صورت گرفته، نوشته شده است. -

« کافی، - 190:1389 رمان زارهای زنی به نام بیروت اثر احساس برانگیز نویسنده ی لبنانی خانم حنان الشیخ از جمله ی این رمان های جنگ است که جدال و ستیز درونی قهرمان قصه " آسماهان" را در رابطه با ماندن و یا ترک وطن در اوج جنگ داخلی لبنان به نمایش [Type text] می گذارد، جدالی که در نهایت منجر به ماندن و انتخاب مام وطن می شود. » ما آن چنان در جنگ خودمان علیه خودمان مشغول شده ایم که از وجود سرزمین های دیگر و فرهنگ های دیگر به کلی غافل مانده ایم. در حالی که این مجسمه های آفریقایی یا مهره های شطرنج چینی یک دفعه متوجه مان می کند جهان هنوز خیلی بزرگ تر از تصورات و محسوسات ماست. - « الشیخ، - 177 : 1390

نویسنده در این رمان تردیدها و امیدهای قهرمان برای بخشیدن معنایی دیگر بار به زندگی ای که دچار روزمرگی مفرط شده است، نیز وقایع داستان و جهان بینی قهرمان را در قالب نامه هایی که به اشخاص و اماکن مختلف می نویسد به نمایش می گذارد. قهرمان در یکی از نامه های خود که صراحتا خطاب به جنگ است با جنگ احساس غریبگی می کند و آن را عامل اصلی سردرگمی ها و زایل شدن امیدها برای ساختن ساختمانی متناسب با روح و جسم می داند. » نه! نمی توانم تو را جنگ عزیزم بنامم چون اصلا تو را نمی شناسم ... .

من جنگ را برای این عدم ثبات و این دگرگونی ها سرزنش می کنم. تو را برای رها شدنم در سرزمین تباه شده، بی هیچ کورسویی از روشنایی آینده دشنام می دهم. تو برنامه ی مرا برای بنای ساختمانی متناسب با یک زندگی آدم وار در سازگاری روح و جسم برهم زدی، خراب کردی. - « الشیخ، 191 : 1390 و »    نگاهی به سرتاپای کوه های برهنه، مرا برای ننامیدن تو به جنگ عزیز راسخ تر کرد ؛ چون تو واقعیت تخریب و انهدام هستی؛ قضای تیره و تارت را بر شانه های زندگی من فرود آوردی. تو مرا فریب می دهی باور کنم از وجود تو چیزی ترشح می گردد که باعث نزدیک شدن، گرمی و صمیمیت بین انسان ها می شود.

« - همان : - 205 در جملات فوق در عین حال که با عزم راسخ قهرمان برای ننامیدن جنگ به جنگ عزیز رو به رو هستیم، تردید او را برای این که جنگ باعث نزدیک شدن انسان ها به هم می شود نیز می بینیم. در این پژوهش با استفاده از منابع کتاب خانه ای، سعی شده است تا به روش توصیفی تحلیلی عنصر شخصیت و شخصیت پردازی و روش های آن، در رمان زارهای زنی به نام بیروت مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید