بخشی از مقاله

چکیده

شناخت ابعاد و جوانب ماهیت اسلامی -ایرانی سبک زندگی برخی صاحب نظران و نهادهای دست اندرکار این مباحث را در خصوص مشخصه های این الگو به چالش کشیده است.به نظر می رسد پرسش از ماهیت اسلامی-ایرانی سبک زندگی در نسبت با جهانی شدن، پرسشی موجه است. این بدان معناست که سبک زندگی می تواند تابعی از سرچشمه های وحیانی دینی و همچنین سنت های ایرانی باشد و در عین حال به مثابه امت جهانی عمل نماید. بنابراین تحلیل، دغدغه هستی شناسی، معرفت شناسی و ارزش شناسی اسلامی-ایرانی می تواند نتایجی در بر داشته باشد که سبک زندگی یکی از آنهاست.

در این مقاله سعی بر آن بوده تا ماهیت سبک زندگی را از دو منظر اسلامی-ایرانی در نسبت با جهانی شدن یا به تعبیر دقیق تر آن جهانی سازی ، پروژه مدرنیسم و پیامدهای آن یعنی پست مدرنیسم- که منجر به شکل گیری سبک زندگی یکدست همانند دیگ مذابی شده است که هر چه در آن ریخته شود را در خود ذوب می کند-بررسی نماید.

به همین دلیل، ابتداء با اتخاذ روش تحلیل مفهومی، مبانی هستی شناسی، معرفت شناسی و ارزش شناسی الگوی اسلامی ایرانی سبک زندگی مورد بررسی و سپس سبک زندگی غربی با کلیدی ترین مفاهیم جهانی شدن مورد بازشناسی گرفته است. تلاش شده است تا ادعای سبک زندگی اسلامی-ایرانی بر اساس این ادله دنبال شود که هم می توان شهروندی جهانی بود و هم به آموزه های اسلامی-ایرانی پایبند بود.

بیان مسئله

" ذهن نخبگان و سپس ذهن عموم به سمت اندیشدن در مورد الگو جهت استقلال از بیگانگان باید ریل گذاری شود..... اگر چه محصول کار زود بازده نیست و یک کار طولانی است اما فرایندی معقول جهت دستیابی به سند بالا دستی است. دغدغه نخبگان باید این باشد که الگو معنایش چیست؟ ایرانی به چه لحاظ ؟اسلامی به چه لحاظ؟ و پیشرفت در چه جهات صورت گیرد؟" - مقام معظم رهبری در نخستین نشست اندیشه های راهبردی- - 89/9/10

ایشان در بیاناتشان ایرانی بودن الگو را برحسب شرایط تاریخی، جغرافیایی، فرهنگی و اقلیمی بیان می دارند و در وجه اسلامی بودن بر غایات، اهداف، ارزش ها و شیوه های کار و محتوا با توجه به یک نقشه جامع تاکید می نمایند. البته این تاکید بدان معنی نیست که از دستاوردهای دیگران استفاده نشود بلکه منظور آنست که کورکورانه عمل نگردد.

به استناد همین بیانات می توان استنباط کرد الگوی اسلامی- ایرانی بر دو محور معنویت و پیشرفت استوار است. نتیجه چنین الگوی حرکت جامعه ایرانی به سمت معنویت بیشتر براساس سرچشمه های وحیانی است. معنویتی که با علم، سیاست،عدالت، آزادی، اقتصاد حکومت و تمام مولفه های مشروع سازگار است. محتوای آن توحیدی است و خط مشی آن سیره نبوی است. سبکی از زندگی که در آن بین دنیا و عقبی پیوستگی است. محور انسان است ولی انسان دینی که در فلسفه های مادی و پوزیتویستی قالب ریزی نمی شود.

سوال جدی که پیش می آید این است که چگونه می توان چنین الگویی را عملیاتی کرد؟ در دومین نشست اندیشه های راهبردی - - 90/2/27 ایشان بر گفتمان سازی زنده الگو تاکید دارند. به همین دلیل در گفتمان سازی گام اول، فهم درست متون اسلامی و پرهیز ازالتقاط و گام دوم محور قرار دادن آن در نهادهای اجتماعی از جمله نظام خانواده،آموزش و پرورش،دانشگاه ها و رسانه ها ست. به زعم نگارنده جهت طراحی الگواسلامی-ایرانی سبک زندگی ابتدا باید موارد زیر مطمح نظر پژوهندگان قرار گیرد:

-1 مبانی هستی شناسی الگوی اسلامی -ایرانی سبک زندگی کدامند؟

-2 مبانی معرفت شناسی الگوی اسلامی- ایرانی سبک زندگی کدامند؟

-3 مبانی ارزش شناسی الگوی اسلامی- ایرانی سبک زندگی کدامند؟

-4 بر اساس مبانی سه گانه بالا، چه اصول و روش هایی برای این الگوی متصور است؟

بنا به تعبیر مقام معظم رهبری پرداختن به تضارب و تعدد آراء در این زمینه ها بدون حد یقف تا رسیدن به یک نظریه جامع رسالت محافل حوزوی و دانشگاهی است. البته ممکن است طرح چنین دغدغه هایی موافقان و مخالفان سرسختی داشته باشد ولی نتایجی به بار خواهد آورد که در چارچوب آن نقد سره از ناسره میسر می گردد و در نگاه حداقلی امکان مفهوم سازی و مدل پردازی و نگاه حداکثری زمینه های نظریه پردازی را فراهم می آورد.

مبانی هستی شناسی، معرفت شناسی و ارزش شناسی الگوی اسلامی-ایرانی سبک زندگی: مبانی هستی شناسی سبک زندگی به دنبال پرسش از ماهیت حقیقت این امر است. در این خصوص سه پرسش اساسی مطرح می شود: الگو به چه معناست؟ ایرانی بودن به چه معناست؟ اسلامی بودن به چه معناست؟ با روشن شدن معنای حقیقی این سه مساله بعدا می توان پرسید سبک زندگی به چه معناست؟ و در نهایتا اصول و روش های الگوی اسلامی- ایرانی سبک زندگی کدامند؟

علی القاعده هر مکتب فکری بشری از یک الگوی خاص پیروی می کند. ساخت کلی الگو هم اهداف، چهت گیری و ارزش های آن را تعیین می کنند. قبل از پرداختن به مکتب فکری الگو ساز که در این مقاله منظور سرچشمه های وحیانی اسلام و به تبع آن اسلامی بودن الگوست، مساله پرداختن به این نکته است که الگو یا سبک چیست؟

الگو یا سبک به شرایط و امکانات عملیاتی شده نظریه اشاره دارد که تسهیل کننده حالات مختلف آن نظریه است. به این معنا، الگو در مرتبه اول ناظر به فراهم آوردن شرایط اولیه جهت احتمال بروز حالات مطلوب است و در مرتبه دوم ناظر به پرهیز از شرایط اولیه ای است که احتمال بروز حالات نا مطلوب را افزایش می دهد - باقری،. - 1385 بنابراین الگو هم حالت ایجابی و هم حالت سلبی دارد.

در فلسفه علم، الگو ناظر به چارچوب عملیاتی شده ای از رویکرد شناخت نسبت به پدیده های جهان هستی است که بر اساس آن امکان شناخت به روش وجود دارد. برای مثال، عقل گرایان انتقادی از جمله پوپر، شناخت پدیده های جهان هستی را بر اساس استدلال قیاسی با رویکردی از بالا به پایین و پوزیتوست ها بر اساس تجربه مشاهدتی رویکردی از پایین به بالا دارند.

برای نمونه در مبانی هستی شناسی علم از الگو با اسلاف داروینی اصالت تجربه علمی - از جمله هیوم - بر لاادریگری و یا علم و دین همچون دو حوزه جداگانه - از جمله کانت - ، طبیعت همچون جریانی متحول کننده و سازنده سبک زندگی است. در چنین مبانی هستی شناسانه، خداوند و طبیعت در معارضه با حکمت صنع قرار می گیرد و نهایتا تکامل مبنای همه چیز قرار می گیرد.

در شکلی دیگر از هستی شناسی الگوی اگزیستانسی، شهود توام با التزام درونی بر بی عملی بیرونی و یا بر شکلی از جلوه نمایی خداوند،نه کشف خداوند توسط انسان و نهایتا تقدم عین بر ذهن اشاره دارد.در شکل غیر الحادی آن نهایتا ماهیت حقیقی الگو بر تقدم محض ایمان بر عقل بر آشتی ناپذیری معرفت بخشی ایمان و نا معرفت بخشی علم تاکید می شود - باربور ،. - 1379

تا اینجا می توان استنباط کرد که هستی شناسی فلسفی از هر نوع آن با نظر به مبداء متافیزیکی یا به جهان یا به خود رجوع دارد .مبانی هستی شناسی علم و یا مکاتب فلسفی بر این اساس اصول یقینی خود به تفسیر جهان و مدل پردازی می پردازد،با قلم مفهوم به ترسیم سیما و چهره حقیقتی انسان مشغول می شود که در افق آن مفهوم برای آن ظهور کرده است.

بنا بر این مبنای هستی شناسی، معرفت شناسی سکولار، شناخت را حصولی و معرفت شناسی دینی شناخت را حضوری می داند. بنابر این استدلال می توان گفت علم غربی مدل پرداز دنیوی و علم دینی اخروی است - پارسا نیا،. - 1385 پس از طرح مسئله الگو، سئوال اینست که اسلامی بودن به چه معناست؟ اسلامی با وجه بودن یا متعلق وجودی که اسلام او را در بر گرفته است زمانی مطرح می شود که بتوان انسانی را متصف به اسلام کرد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید