بخشی از مقاله
چکیده
از زمان انسان بدوی تا کنون، بشر در فکر تحول سبک پوشش خود و نیز ابتکار در به وجود آوردن تنوع در آن بوده و همواره برای بدیع سازی پوشاک خود کوشیده است.
یکی از مهم ترین مؤلفه های مرتبط با هویت، پوشاک افراد جامعه است که بی شک با دیگر عناصر، ارتباطی تنگاتنگ دارد، از آنها اثر می پذیرد و بر آنها اثر می گذارد. تمام مؤلفه های هویت خواه ناخواه با فرهنگ پیوند دارند، همچنین هنر در یک ارتباط دو سویه با فرهنگ، از آن تاثیر می پذیرد و بر آن اثر می گذارد، با تاثیر گرفتن از اسلام، جنبه لاهوتی یافت؛ و از طرف دیگر فرهنگ اسلامی با به خدمت گرفتن هنر اسلامی توانست نمادهای رایج در آن، مردمانی را که با هنر اسلامی مواجه می شدند؛ پذیرنده ی فرهنگ اسلامی سازد.
این مقاله درصدد بررسی نقش طراحی لباس ایرانی - اسلامی با بهره گیری از نقوش اسلامی در جهت هویت بخشیدن به فرهنگ و هنر ایرانی می باشد. همچنین میزان اهمیت پوشاک را در بحث هویت، بررسی و تحلیل می کند و در صدد پاسخ گویی به این سوال می باشد که آیا طراحی لباس با استفاده از الگوهای اسلامی - ایرانی در شکل بخشیدن به شخصیت، فرهنگ و هنر یک جامعه تأثیر دارد یا خیر؟ میزان اثر گذاری آن تا چه میزان است؟
.1مقدمه و بیان مسئله
هر گاه سخن از شناسایی، تفکیک یا تمایز ملتی به میان کشیده می شود، بلافاصله سوالاتی از این دست مطرح می شوند: آن ها ساکن کجا هستند؟ دین یا مذهب شان چیست ؟ زبانشان کدام است؟ از چه نژادی هستند؟ و... حال اگر این بحث به صورتی دقیق تر مورد بررسی قرار گیرد و به شناخت و تفکیک " قوم ها" کشیده شود، این پرسش به شکل جدی تر مطرح می شود.
از دیدگاه تاریخ اجتماعی، اگر با دیدی وسیع تر به قضایای فوق نگریسته شود، نقش متمایز کننده ی " پوشاک" را در شناخت قوم ها به وضوح می توان دید، به گونه ای که استفاده از لباس و پوشاک منحصر به فرد، در گذشته و حال توانسته است یکی از راه های شناخت و تمایز اقوام از یکدیگر باشد. به عنوان مثال می توان به پوشش اعراب، ترکمن ها و یا سایر نژادها اشاره کرد که وجه تمایزی است میان آن ها و سایرین. پوشاک و لباس گرچه در وهله ی نخست برای پوشیده شدن و نگهداری بدن از امور مختلف استفاده می شود، اما باید اذعان نمود که، هر قطعه از پوشاک، حامل اندیشه ای است؛ اندیشه ای که عامل اصلی تولید و طراحی آن قطعه بوده است
به عبارتی پوشاک مجموعه ای از نشانه ها و علائم که در کنار هم، نظامی واحد را بر پایه ی تعاریفی خاص - ملی، میهنی، تاریخی، اسطوره ای - به منظور القای تعریف و هویتی یگانه، شکل می دهد - گیرو،. - 19:1380 شاید آن چه امروز برای جامعه و ملَیت ایرانی در تقابل با روند جهانی شدن- از ابعاد هویت سازی- یک خلا محسوب می شود، معرفی اسلوب یا اسلوب های خاص از پوشاک، به عنوان مظهر " لباس ملی" است
با شناخت پوشاک هر ملت به خوبی می توان به هویت آن ملت نیز دست یافت و از چند و چون آن آگاه شد و با توجه به این که پوشاک یکی از بارزترین و شاخص ترین جلوه های فردی می باشد که با استفاده سودجویانه از آن حتی به خوبی می توان هویت اصلی خویش را به گونه دیگری نمایاند، ارزش و ضرورت پرداختن به این بحث اینگونه آشکار می شود و این سوال مطرح می شود که نقش و جایگاه طراحی لباس در هویت بخشیدن به فرهنگ و هنر چیست؟
امروزه عطف به هجوم فرهنگی کشور های مختلف، به ابعاد هویتی جامعه های در حال توسعه از جمله ایران، توجه به پوشاک به مثابه عامل نشان دهنده هویت جامعه های مختلف می باشد، شناخت و ارزش آن، این بستر فرهنگی را برای ما فراهم می آورد که با فرهنگ های نامناسب پوشش غربی مقابله کنیم، الگوهای مناسبی را به جامعه عرضه نمائیم و با استفاده از پوشاک، هویت خویش را به جهانیان بشناسانیم.
تحقیق و پژوهشی که در این زمینه صورت گرفته به روش توصیفی/ تحلیلی است که در آن سعی شده است تا به موضوع طراحی لباس و بهره گیری از نقوش اسلامی و تاثیر آن بر هویت، هنر و فرهنگ یک کشور از زوایای مختلف نگریسته شود و با نگاهی تازه درک بهتری از هنر اسلامی و بکارگیری آن در طراحی لباس ارائه و توجیه نمود.
.2مبانی و مفاهیم پژوهش .1,2 هنر
ساده ترین و معمول ترین تعریف هنر این است که گفته می شود، هنر کوششی برای آفرینش صور لذت بخش است. این صور، حس زیبایی ما را برآورده می سازد و به بیان دیگر ارضاء می کند و هنگامی حس زیبایی برآورده می شود که آدمی نوعی وحدت یا هماهنگی حاصل از روابط صوری را در مدرکات حسی خود دریافت کرده باشد
هنر آفرینش انسان است. به توان، اثر و کاری که از تصور و آفرینش انسان شکل یافته است، هنر می گویند. همچنین می توان هنر را وسیله ی فکر و بیان دانست که از طریق آن می توان ارتباط موثری با دیگران برقرار کرد و آن را برای ایجاد همدلی، نظم و انسجام و تربیت عاطفی، اخلاقی و اجتماعی افراد به کار برد. پس هنر می تواند وسیله ای برای پرورش گرایش های مطلوب، تقویت ارزش ها و فرهنگ های مورد نظر در بین جوامع متعدد مورد توجه قرار گیرد.
در هنر اسلامی طرح و نقش علاوه بر مضمون و زیبایی ظاهری اش، دارای یک معنای درونی است که چشم جستجوگر بیننده، از پس ظواهر زیبا به دنبال یافتن آن رمز درونی است معنایی که به عالم باطن باز می گردد.
به این ترتیب زبانی که هنر اسلامی برگزیده، تا مفاهیمش را به مخاطبانش منتقل کند، زبان نماد است، این یکی از محسنات هنر اسلامی است
.2,2 فرهنگ
فرهنگ نظام باورها، ارزش ها، رفتارها و نمادهایی است که در یک جامعه از گذشته دور تا امروز برای تعامل افراد در قالب سنن آداب، قوانین، هنر ها و مجموعه ی ارتباطات بین افراد به وجود آمده است.
حیات هر جامعه به استمرار فرهنگ آن جامعه وابسته است. فرهنگ یک جامعه در طول زمان دستخوش تحولات ناشی از جنگ ها، رفت و آمد با کشورهای دارای فرهنگ های متفاوت و خلاقیت افراد جامعه می شود. تحولات فرهنگی زندگی افراد جامعه و تمام شئون وابسته به آن را تحت تاثیر قرار می دهد . ایرانیان همواره با پیشینه ی عظیم فرهنگیشان در جهان شناخته شده اند؛ و خود در سایه چنین فرهنگی بالیده اند ؛ و به اعتلاء و گسترش آن نیز کمک کرده اند. فرهنگ ایرانی ریشه در تاریخ دارد. عوامل اصلی شکل گرفتن فرهنگ ایران را می توان در امپراتوری پارس ها - هخامنشیان - دوران ساسانیان، سلطه ی اعراب، حملات مغول و دوران صفوی جستجو کرد. فرهنگ ایرانی با داشتن سنن مخصوص خود از بسیاری از فرهنگ های دیگر مجزا می شود .
از عناصر مهم فرهنگ ایرانی، هنر است، همان طور که اندیشه و ذوق آدمی در آثار فلسفی و دینی و مدنی او ظهور می کند، به همان نحو هم در آثار هنری اش ظاهر می گردد. بطور خلاصه هنر اسلامی، هنر نقش مطلق و هنر تجریدی است. ویژگی های هنر اسلامی شامل طرح های انتزاعی - خلاصه شده - ، تزئینات غنی و کامل، ممنوعیت مصور کردن اشکال حیوانی و انسانی است. هنرمند اسلامی می کوشد، تا از جهان طبیعت به عالم هستی پلی بزند؛ و دنیای نادیدنی را از طریق دگرگون کردن منطق مادی طبیعت متجلی کند - سایت آفتاب - .
.3,2 عوامل گسترش و توسعه فرهنگ
هر یک از ما از فرهنگ جامعه خود تاثیر می پذیریم؛ و در تغییرات فرهنگی جامعه مداخله می کنیم. تاثیر پذیری فرهنگی ما از چهار راه صورت می گیرد:
.1,3,2فرهنگ پذیری از طریق اعتقادات اساسی؛ در یک جامعه دینی، اعتقاد به توحید از مبانی فرهنگ آن جامعه به شمار می رود. با تبیین این اصل، مردم دارای فرهنگ دینی می شوند.
.2,3,2فرهنگ پذیری از طریق ارزش ها؛ انسان در جریان جامعه پذیری ارزش های رایج در فرهنگ آن جامعه را از رهگذر تکرار و تبیین آن ها می پذیرد.
.3,3,2فرهنگ پذیری از طریق رفتار ها؛ عمل افراد یک جامعه به رفتارهای پذیرفته شده، در فرهنگ به رواج آن رفتار کمک می کند.