بخشی از مقاله
چکیده:
این پژوهش با هدف شناسایی مشکلات ارتباط حوزه و دانشگاه انجام شده است. امروزه به دلیل مواجهه با هجمههای غرب در شاخههای مختلف علمی- فرهنگی و سیاسی بیش از پیش نیازمند وحدت ناگسستنی حوزههای علمیه و دانشگاهها به عنوان مغز متفکر و قلب جامعه و بازوان فرهنگی و علمی کشور هستیم، به عبارت دیگر می توان گفت دانشگاه و مراکز علمی نقش کلیدی در سعادت و شقاوت یک ملت دارد.
این پژوهش با روش مطالعه اسنادی انجام شد. جامعه این پژوهش ، مطالعات اسنادی در این حوزه می باشد. ابزار جمع آوری داده ها فرم سندکاوی می باشد. نتایج این تحقیق نشان داد که مهم ترین مشکلات در ارتباط حوزه و دانشگاه ، نگرش منفی بین دو نهاد نسبت به دیگری، احساس عدم ضرورت برای این ارتباط، عدم اعتماد به یکدیگر و مشخص نبودن موضوعات و معیار های وحدت می باشد.
مقدمه
بحث ارتباط بین دانشگاه و حوزه دارای سابقه طولانی نیست؛ نیای مولود همبستگی این دو قشر قدرتمند و تصمیم ساز جامعه ایران را باید در نهضت مشروطیت یافت. پس از آن، گام های بلندی در این راستا برداشته شده و نقطه اصلی این پیوند در قیام پانزده خرداد است
با پیروزی انقلاب اسلامی این ارتباط و وحدت کمی گسترش یافت اما کافی و قوی نبوده است. این عدم ارتباط قوی منجر به مشکلات درونی و عدم انسجام بین گروه های دانشجویی و طلبه های حوزه علمیه شده، که نتیجه آن از بین رفتن جایگاه ایران در بین جوامع قدرتمند جهانی است . بنابراین با شناخت ارتباط بین این دو گروه تصمیم ساز و شناخت موانع و تنگناها آن، نه تنها خدمتی بزرگ محسوب می شود بلکه کمک به رشد آموزه های مردم و نوعی تلاش الزامی در آفت زدایی از محافل علمی جامعه است.
از مسائل و مباحث موجود در جامعه ایران، بحث وجود ارتباط قوی در بخشهای مختلف مجموعههای فرهنگی است؛ از جمله بخشهای قوی و کارآمد که توجه به آن میتواند پیش بینی قویترین تئورسینها را به چالش بکشد و از زایش مشکلات حاد جلوگیری نماید و با کمک ارتباط درونی بهترین نتایج را به سایر بخش ها خصوصا به بخشهای اجتماعی تزریق نماید وجود ارتباط فرهنگی بین دانشگاهیان و روحانیون است که کنشگران اصلی جامعه کنونی ما است. در جامعه ایران کمتر کسی یافت می شود که در حوزه فرهنگ حرفی برای گفتن داشته باشد ولی از هیچ یک ازاین دو نهاد، تاثیر مستقیم یا غیر مستقیم نپذیرفته باشد؛ یعنی حداقل در یکی از این دو نهاد به تحصیل نپرداخته باشد. در کنار همکاریهای این دو گروه برای اداره کشور، رقابت ها و گاه تعارض هایی به چشم میخورد
این تعارضها باعث میشود ارکان تاثیر گذار، فاقد وحدت فکری و عقیدتی باشند و از ارتباط در اصول خود بهره نبرده باشند و این، تمامی نظام-از خرده نظام تا نظام کل- را دچار مشکل خواهدکرد
بحث وحدت حوزه و دانشگاه سالها قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در جهت همراهی و همگامی حوزه و دانشگاه و برای رسیدن به افق هایی جدید و هدایت و رهبری جامعه، توسط حضرت امام - ره - مطرح شدپس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز با نگاه راهبردی به وحدت حوزه و دانشگاه، آن را بزرگترین پیروزی میدانستند ؛ بعد از ایشان هم، رهبر انقلاب بارها بر این وحدت تاکید فرموده اند
یکی از بحث های چالش برانگیز که همواره در سال های اخیر میان حوزویان و دانشگاهیان مطرح بوده و هست، بحث وحدت این دو نهاد می باشد دو نهادی که در اصل پایه های فکری و سازندگی جامعه را تشکیل می دهند دانشگاهیان از بعد علمی و حوزویان از بعد معرفتی و دینی. البته این بدین معنا نیست که در دانشگاه ها بعد مذهبی و در حوزه بعد علمی وجود ندارد، هر چند وجود این دو عنصر نسبت به نهاد اصلی خود کم رنگ تر است
منشأ و مبدأ این گفتمان، حضرت امام - ره - بود. امام به خوبی میدانست که اگر حوزویان، نتواند فهم خود از اسلام را با مقتضای زمان پیوند دهند و با کاروان عظیم دانش بشری که محمل و مجرای کنونی آن بیشتر دانشگاهیان کشور هستند ارتباط همدلانه داشته و با منطق جذب با آنان برخورد ننمایند، اعتقاد و ایمان نسل آینده را با مخاطره جدی روبرو می سازد و رسالت خود را ناتمام و عقیم خواهد گذاشت.
با این نگرش بود که از سوی دیگر با اندیشه اسلام منهای روحانیت، بشدت برخورد می کرد و عالمان و دانشگاهیان متعهد در حقیقت جوّ را برای درک درستی مبانی اندیشه دینی و انسان شناسی غیر مادی و اومانیستی، به حوزه ها و عالمان وارسته آن ارجاع می داد این انتظارها، در فضای مورد توجه حضرت امام بود - همان - . اما مقایسه شرایط حاضر با فضایی که حضرت امام ترسیم کرده اند، نیازمند یک آسیب شناسی دقیق است، تا ضعف ها و موانع روشن شود. در حال حاضر یکی از موانعی که وجود دارد موقعیت برتر حوزه نسبت به دانشگاه است
به عبارت دیگر حوزه و دانشگاه در کشور ما در یک موضع واحد قرار نداشته و همتراز با یکدیگر نیستند، این تقویت موضع دینی، بر موضع علم جدید غلبه کرده است؛ لذا این تفکر بر فضای مراکز علمی و دانشگاهی سایه انداخته است. این وضعیت خود میتواند مانعی برای تقریب و نزدیک شدن دیدگاههای بین حوزه و دانشگاه باشد چون با دو موقعیت ناهمتراز مواجه هستیم و اگر حوزه و دانشگاه بخواهند همگرا شوند باید در وهله اول خود را همعرض یکدیگر تعریف کنند
بنابراین جدایی حوزه و دانشگاه و علوم دینی از علوم جدید، آثار زیان بار زیادی برای جامعه و آینده فرهنگی آن میتواند ایجاد کند و این در شرایطی است که این دو به شدت به یکدیگر نیاز دارند . در هر صورت وحدت حوزه و دانشگاه یکی از پیچیده ترین مباحث است که نیازمند مطالعه و بررسی در کار گروه های تخصصی و علمی است تا مبانی و اصول وحدت اندیشی به روشنی تبیین و با شناخت آفت ها و آسیب ها، زمینه ها و بسترهای لازم برای عینیت بخشیدن به این هدف متعالی فراهم گردد پس در این پژوهش سعی بر آن است که مشکلات و موانع ارتباط حوزه و دانشگاه مورد بررسی قرار گیرد و در پایان راهکارهای لازم ارائه گردد.
بنابراین به نظر میرسد بین حوزه و دانشگاه آن ارتباط مطلوبی که مد نظر حضرت امام خمینی و شهید مفتح بوده، وجود ندارد لذا این تحقیق به دنبال این سوال است که مشکلات و موانع ارتباط حوزه و دانشگاه کدام است و راهکارهای مناسب برای برطرف کردن این موانع چه می باشند؟
حوزه
حوزه های علمیه از دیر باز تاکنون، منبع صدور معارف اسلام ناب محمدی، فرهنگ اصیل شیعی و میراث جهاد پاکبازانه عالمان بوده است - فربود، - 1391، اینمراکز تعلیم و تعلّم علوم اسلامی که طی قرون و اعصار در جای جای جوامع اسلامی بوجود آمده و فعالیت نمودند، ریشه در رسالت پیامبر اکرم - ص - که "تعلیم" و "تزکیه" مردم بوده، دارند. وظیفه بسیار مهمی که پس از آن حضرت توسط اوصیاء معصوم ایشان، ائمه اطهار - ع - توسعه و تعمیق پیدا کرد به گونه ای که جهان اسلام شاهد مدرسه و مکتبِ پرثمر امام باقر - ع - و امام صادق - ع - بود .
این خط هدایت و حرکت به سوی سعادت و کمال در زمان ائمه - ع - توسط اصحاب و شاگردان پرتعدادشان پیگیری میشد و پس از غیبت امام زمان - ع - توسط علمای باتقوا ادامه یافت و حلقه های تعلیم و تربیت عصر نبوی و مدرسه پر رونق عصر صادقین - ع - در ادامه حیات پر برکت خود مدرسه ها و دوره های متنوع با آثار و برکات فراوان را تجربه کرد. مدرسه بغداد و ری در دوره غیبت صغری و آغاز دوره غیبت کبری و سپس حوزه عریق و پربرگ و بار نجف اشرف که در جوار"باب مدینه علم نبی" به دست با کفایت و نیت خالص شیخ الطایفه - ره - تأسیس گردید و تا امروز همچنان برقرار است. حوزه پر برکت حلّه، حوزه جبل عامل، حوزه اصفهان، حوزه تهران و حوزه قم که در دوره اخیر آثار و برکات علمی و عینی خیرهکننده و اعجاب آوری از خود نشان داده است
حوزه علمیه اصلی ترین نهاد آموزش، تربیت و سازماندهی صاحب نظران و مبلغان اسلامی در سطوح مختلف است که با پیشینه ای دراز و به منزله یک سازمان اجتماعی، دارای اهداف، ساختار، ساز و کار و نقش و کارکرد درون اجتماعی خاصی بوده است
حوزه در لغت عرب به معنای ناحیه، مجتمع و مکان ثقل آمده است و حوزه اﻻسﻻم به معنای حدود و ثغور و نواحی اسلامی است - صدر حاج سیدجوادی، . - 1388 در تعریفی از حوزه، بر جمع آمدن گروهی از طلاب و استادان تحت مقرراتی مخصوص و با سازمانی ساده که تنها مذهب، اخلاق و عادت ضامن اجرای آن است تأکید شده است
در تعریفی دیگر، کلمه حوزه یا حوزههای علمیه اصطلاحی است رائج در جهان به ویژه نزد شیعیان به معنای مرکز تحصیل علوم دینی و به اصطﻻح دانشگاهی است برای آموزش و فراگیری علوم دینی و قدیمه، که با در اختیار داشتن گنجینه به یادگار مانده از خاندان نبوت و عترت، فرهنگ بینظیری را در تمام زمینهای علمی، اجتماعی و بعضاً سیاسی از خود به یادگار گذارده است
نقاط ضعف و کاستی های نظام آموزشی حوزه
-1 استفاده از اساتیدی که دوره تربیت مدرس را برای رشته مورد تدریس نگذرانیدهاند: برای رفع این مشکل اقداماتی برای استفاده از فارغ التحصیلان دوره های تخصصی حوزه علمیه برای تدریس دروس متناسب در حال شکل گیری است اگر چه این گونه اقدامات مفید است ولی به علت محدودیت جوابگو نیست. از طرف دیگر، مشخص نیست این افراد تا چه حد اصول و مهارت های تدریس را فرا گرفته اند تا بتوانند مدرسان موفقی باشند. این نقص موجب می شود که گاهی استاد با عدم موفقیت در تدریس روبه رو شود و نتواند شاگردان را جذب کند