بخشی از مقاله
چکیده
امروزه هر سازمانی نیازمند کسب، خلق، ذخیره و کاربرد دانش، به مثابه یکی از مهم ترین عوامل تعیین کننده رشد و بالندگی، است. قرن بیست و یکم قرن اقتصاد دانش محور است. در عصر جدید فرایند تولید محصولات و ارائه خدمات دگرگون شده و دانش بعنوان یک عامل اساسی در تولید محصولات و ارائه خدمات بشمار میآید .
گذر اقتصاد از مرحله ای که مبتنی بر پیش فرضهایی چون محدودیت بود به دنیایی جدید که در آن منابع با محدودیت روبرو نیستند ادبیات مدیریت، حسابداری و اقتصاد را با واژگانی جدید و تعاریفی جدید در مورد اکثر مفاهیم چون منابع روبرو کرده است. در این مقاله با توجه به اهمیت مدیریت دانش در سازمان ها، استراتژیهای مدیریت دانش از منابع مختلف استخراج شده و مورد بررسی قرار گرفته اند. نتایج این تحقیق میتواند مورد استفاده مدیران عالی سازمانهای دولتی و خصوصی برای پیاده سازی مدیریت دانش قرار گیرد.
.1 مقدمه
در زمینه شناسایی استراتژیهای موثر و مفید در جهت پیاده سازی مدیریت دانش در سازمانها مطالعات مختلفی انجام پذیرفته است و به نتایج کمابیش مشابهی نیز دست یافته اند.به عنوان مثال اسکریم و آمیدون - 1997 - 1 هفت عامل الزام کسب و کار، وجود چشم انداز و نقشه دانش، فرهنگ و ایجاد تشریک دانش، یادگیری مستمر، زیرساخت تکنولوژیک مناسب و فرایندهای نظام مند دانش را به عنوان عوامل کلیدی موفقیت در پیاده سازی استراتژیهای مدیریت دانش شناسایی نموده اند. آنچه مسلم است آنست که استراتژیهایی که برای هر سازمان برای پیادهس ازی مدیریت دانش انتخاب میشود، باید متناسب با شرایط داخلی و محیطی آن سازمان و متناسب با چشم انداز و ماموریت ان سازمان انتخاب گردد تا در نهایت بتواند کارایی فرایندهای مدیریت دانش را سبب شود
استراتژیهای سازمانها در مدیریت دانش باید سازمان را در دستیابی، به روز رسانی و بکارگیری دانش کدگزاری شده داخلی خودیاری نمایند، اشتراک گذاری دانش را تسهیل نموده و سازمان را در دستیابی به اقتصاد حاصل از کاهش هزینههای سازگار سازی دانش برای شرایط جدید کمک نمایند. همچنین باید بتوانند از طریق الگوسازی شرکتهای موفق و انتقال دانش آنها به کارکنان، قابلیت رقابتی سازمان را افزایش بخشند.
علاوه بر این باید توانایی سازمان در برای دستیابی، تملک و استفاده از دانش نیروی انسانی داخلی خود را افزایش داده و به سازمان در تجمع تجربیات خود از حل مسائل گروهی ناشی از ارتباطات قوی بین فردی کارکنان و تشویق آنها به تشکیل جامعه ای با تمایلات مشترک به دست میآورد، کمک نماید. همچنین باید بتواند به سازمان کمک که دست به توسعه محصولات با همکاری کاربران بیرونی بزند و نیازهای دانشی که سازمان بتواند به کمک آنها فعالیتهای خود را به نحو متفاوتی سازماندهی نمیاد، بهبود بخشد
در این میان نقش تحقیقات و پژوهشهایی که بتوانند در جهت تشخیص و شناخت موثرترین و کاراترین استراتژی برای هر سازمان به صورت موردی به بررسی پرداخته و در این میان راهکاهایی عملی و اجرایی برای تحقق آن ارائه نمایند، بسیار مهم است.
همچنین از انجا که شرکتهای امروزی در محیطی رقابتی در حال فعالیت هستند، قدرمسلم سازمانها و شرکتهایی میتوانند در این محیط دوام بیاورند که از دانش سازمانی خود به بهترین شکل استفاده و آن را مدیریت نمایند. زیرا در این محیطها عواملی بیشمار فرهنگی و زبانی و قوانین و مقرارت وجود دارد که بر عملکرد شرکتها تاثیر گذار است. اگر شرکتی در مورد این عوامل اطلاعات کاملی نداشته باشد محکوم بر فنا است. پس نیاز است که از طریق استراتژیهای مدیریت دانش شرکتها اقدام به جمع آوری اطلاعات در مورد بازار داشته باشند که بتوانند عملکرد بهتری در این حوزه داشته باشند.
هدف این مقاله شناسایی و بررسی استراتژیهای مدیریت دانش به منظور آشنایی مدیران ارشد سازمان با استراتژیهای موجود در مدیریت دانش است. روش تحقیق مورد استفاده توصیفی و روش جمع آوری دادهها و اطلاعات کتابخانه ای می باشد. بدین معنی که با استفاده از مقالات و مطالعات صورت گرفته در سرتاسر دنیا، استراتژیهای مدیریت دانش شناسایی و استخراج شدند.
.2 مدیریت دانش
مدیریت دانش هرگونه فرایند یا عمل تولید، کسب، تسخیر، ترویج و جامعهپذیری و کاربرد آن است، در هرجایی که دانش استقرار یابد، یادگیری و عملکرد سازمان را افزایش میدهد.کویتز مدیریت دانش را چنین تعریف مینماید:فرایندی که از آن طریق سازمان به ایجاد سرمایه حاصل از فکر و اندیشه اعضاء و دارایی مبتنی بر دانش می پردازد.
اسمیت - 2004 - 3 نیز معتقد است مدیریت دانش ساز و کاری جهت ایجاد محیط کاری که در آن دانش و تخصص به آسانی توزیع شود و ایجاد شرایطی که دانش و اطلاعات بتواند در زمان مناسب در اختیار افراد قرار گیرد به گونه ای که آنها بتوانند بصورت موثرتر و با کارایی بیشتر فعالیت کنند. درباره مدیریت دانش تعاریف متعدد و متنوعی ارائه شده است که با توجه به زاویه دید صاحبنظران و میزان توجه هر یک به عاملی خاص، نوع تعریف آنها از یکدیگر متمایز میشود. این تعاریف در جدول 1 خلاصه شده اند:
جدول .1 تعاریف مدیریت دانش
تعریف ساز و کاری جهت ایجاد محیط کاری که در آن دانش و تخصص به آسانی توزیع شود و ایجاد شرایطی که دانش و اطلاعات بتواند در زمان مناسب در اختیار افراد قرار گیرد به گونه ای که آنها بتوانند بصورت موثرتر و با کارایی بیشتر فعالیت کنند.
رویکردی یکپارچه و نظام مند در جهت تشخیص، مدیریت و تسهیم کلیه داراییهای فکری شامل پایگاههای داده،
مستندات، رویهها و سیاستها و تجارب موجود در ذهن افراد کاربرد نظام مند و هدفمند معیارهایی جهت هدایت و کنترل داراییهای دانش ملموس و ناملموس سازمان با هدف استفاده از دانش موجود در داخل و خارج سازمان جهت خلق دانش جدید، ایجاد ارزش، ابداع و بهبود.
چارچوبی برای اعمال ساختارها و فرآیندهایی در سطوح فردی، گروهی، سازمانی در جهت اینکه سازمان بتواند از آنچه میداند یاد بگیرد و در صورت نیاز دانش جدید را کسب کند تا برای مشتریان و ذینفعانش ارزش خلق کند. چنین چارچوب مدیریتی افراد، فرآیندها و فناوری را در جهت توسعه پایدار عملکرد یکپارچه میکند.
.1-2 سوابق تحقیقاتی مرتبط
شمس مورکان و صادقی - 1391 - در تحقیقی با عنوان " بررسی تأثیر استراتژی مدیریت دانش بر عملکرد سازمانی "، در ابتدا عنوان کرده اند که روند اوج گیری نقش دانش، نوآوری و فناوریهای نوین در ایجاد مزیت های راهبردی و اهمیت یافتن ارزش منابع دانش در اداره سازمانها موجب شده است تا مقوله مدیریت دانش در قلب و مرکز سیاستهای راهبردی سازمانها جای گیرد.
اعرابی و موسوی - 1391 - در تحقیقی با عنوان " الگوی استراتژیک مدیریت دانش برای ارتقای عملکرد پژوهشگاهها "به منظور تعریف الگویی برای مدیریت دانش در پژوهشگاهها برای ارتقای عملکرد آنها، پس از مطالعه ادبیات موجود در این حوزه مشخص کرده اند که سه دیدگاه اصلی در خصوص مدیریت دانش و جایگاه آن در سازمانها وجود دارد. یک دیدگاه به مفهوم مدیریت دانش همچون مفاهیمی نظیر مدیریت تحول و مدیریت تغییر در سازمانها می نگرد.
دیدگاه دوم معتقد است که در هر حوزه ای از سازمانها که بر اساس مدلهای مختلف از جمله مدل زنجیره ارزش پورتر مفهوم و جایگاه مدیریت اطلاعات تعریف شده است، میتوان آن را با مدیریت دانش جایگزین کرد. دیدگاه سوم به مفهوم مدیریت دانش از دیدگاه سیستمی و استراتژیک نگریسته است. بر اساس دیدگاه سوم استراتژی مدیریت دانش به عنوان یک استراتژی وظیفهای تلقی میشود و در کنار سایر استراتژیهای وظیفهای قرار میگیرد.
نظافتی و همکاران - 1391 - در تحقیقی با عنوان "استراتژی مدیریت دانش کسب و کار" در ابتدا عنوان کرده اند که در جوامع امروزی با توجه به سرعت تغییرات و پیچیدگی محیط کسب و کار، دانش به یک منبع کلیدی تبدیل شده و به عنوان دارایی حیاتی جهت کسب مزیتهای رقابتی درآمده است. در این فضا بانکها نیازمند استفاده از دانش بوده و مستعد پیاده سازی برنامههای مرتبط با مدیریت دانش میباشند. این مقاله هدف خود را رتبه بندی استراتژیهای مدیریت دانش با رویکرد تصمیم گیری چند شاخصه جهت کاهش هزینه و زمان پیاده سازی یک سیستم موفق مدیریت دانش برشمرده است.
سالاری و همکاران - 1390 - در تحقیقی با عنوان " رویکردهای استراتژیک مدیریت دانش "، در ابتدا عنوان کرده اند که اجزای اصلی موفقیت مدیریت دانش، استراتژی، فرهنگ، تکنولوژی، سازمان و افراد هستند. دانش و استراتژی هر دو مفاهیمی پویا و چندجانبه هستند.
صفرزاده و همکاران - - 1390 در تحقیقی تحت عنوان "بررسی تاثیر استراتژیهای مدیریت دانش بر نوآوری و عملکرد سازمانی در مراکز بهداشتی و درمانی شمال فارس"، به منظور بررسی تاثیرگذاری دانش و شخصی سازی دانش بر نوآوری و عملکرد ؛ رابطه متغیرها به صورت مستقیم مورد بررسی قرار گرفته است.
نجفی کلیانی و عباس نژاد - 1390 - در تحقیقی با عنوان " چالشهای پیاده سازی استراتژیهای مدیریت دانش " در ابتدا عنوان کرده اند که امروزه تمامی نظریه پردازان سازمان اذعان دارند که جهت حضور مستمر و پایدار در عرصه رقابت، سازمانها باید حول محور علم و دانش حرکت کنند. سازمان هایی که درجه بالایی از خلاقیت و عملکرد کاری دارند دانش خود را به صورت اثر بخشی مدیریت می کنند و.بیشتر شرکتهای خصوصی به اهمیت دانش و مدیریت آن برای کسب مزیت رقابتی و بقا در صحنه رقابتی پی برده اند.
کیم و همکاران - 2014 - 8 در تحقیقی با عنوان " یک دیدگاه اقتصایی در زمینه تاثیر استراتژیهای مدیریت دانش بر عملکرد مدیریت دانش " در ابتدا عنوان کرده اند که این پژوهش به توسعه دیدگاه جهانشمول بر استفاده از استراتژیهای دانش برای مدیریت عملکرد مدیریت دانش در سازمان پرداخته اند.
لی و همکاران - 2010 - 9 در تحقیقی تحت عنوان "بررسی مدیریت دانش استراتژیک و استراتژیهای نوآورانه بازاریابی و عملکرد تجاری"، هدف اصلی این تحقیق را به زعم نویسنده پی بردن به نفوذ استراتژیهای مدیریت دانش و و استراتژیهای نوآورانه بازاریابی بر عملکرد تجاری معرفی کرده اند.
.3 نگاه استراتژیک به مدیریت دانش
سازمانهای زیادی از مدیریت دانش به عنوان یک راهبرد اساسی در راستای دستیابی به مزیت رقابتی استفاده می نمایند. از اوایل دهه 1990 مدیریت دانش در راستای افزایش بهره وری و اثربخشی به صورت یک عامل حیاتی درآمده است