بخشی از مقاله

چکیده

این پژوهش با هدف شناسایی کودکان در معرض خطر اختلالات کنترل تکانه از طریق آزمون ترسیم داستان - DAS - انجام شد. به منظور اجرای پژوهش از کودکان دانش آموز مدارس ابتدایی شهر اصفهان در سال 1396 که در پایه سوم و چهارم مشغول به تحصیل بودند، 30 نفر با اختلالات کنترل تکانه به روش خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. سپس پرسشنامه ی تکانشگری هیرسچفیلد، اسمیت و رزنبرگ - 1965 - به آنان تحویل داده شد و کودکان در دو سطح بر اساس شدت اختلال تقسیم شدند.

پس از آن آزمون ترسیم داستان اجرا شد. نتایج تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که بین عملکرد کودکان با اختلالات کنترل تکانه در دو سطح خفیف و شدید در آزمون ترسیم داستان - DAS - تفاوت وجود نداشت. بر اساس نتایج به دست آمده آزمون ترسیم داستان از روایی تفکیکی لازم جهت غربالگری کودکان با اختلالات کنترل تکانه برخوردار نمی باشد.

مقدمه

دوران کودکی از مهمترین مراحل زندگی است که در آن شخصیت فرد پایه ریزی می شود و شکل می گیرد. اغلب اختلالات و ناسازگاری های رفتاری پس از دوران کودکی، ناشی از کمبود توجه به دوران حساس کودکی و عدم هدایت صحیح در روند رشد و تکامل است. این بی توجهی منجر به عدم سازش و انطباق با محیط و بروز انحرافات گوناگون در ابعاد مختلف برای کودک می شود. متأسفانه دامنه اختلالات روانی کودکان وسیع است

با در نظر گرفتن این مسائل، روان شناسان معمولاً اختلالات روانی و رفتاری کودکان را به دو گروه عمده تقسیم می کنند که بر اساس ویژگی های رفتار کودکان انجام می گیرد. اولین گروه اختلالات برونی سازی1 را در بر می گیرند که شامل رفتارهایی هستند که در جهت بیرون از وجود کودک هدایت می شوند مانند پرخاشگری، بیش فعالی، نافرمانبرداری و اختلالات کنترل تکانه

در پنجمین نسخه ی راهنمای تشخیصی و آماری [1] اختلالات کنترل تکانه، به صورت ناتوانی در تنظیم هیجانات و یا رفتارها تعریف گردیده است. بسیاری از نشانه ها رفتاری این اختلالات ممکن است نتیجه ضعف در کنترل هیجاناتی نظیر خشم صورت گیرد که با تحریک شدگی میان فردی با تحریکات دیگر یا با عوامل تنش زای روانی-اجتماعی دیگر تناسب ندارد. به عبارتی ناتوانی برای مقاومت در مقابل یک تکانه یا انگیزه که برای دیگران یا خود خطرناک بوده و با احساس لذت پس از تحقق آن همراه است

مبتلایان به این اختلال تعارض های فراوانی با والدین، معلمان، سرپرستان، همسالان و دوستان پیدا می کنند و اغلب به نقض های قابل ملاحظه ای در سازگاری هیجانی، اجتماعی، تحصیلی و شغلی فرد منجر می شود .[6] با توجه به پیامدهای منفی این اختلال، لازم است پیش از بروز مشکلات جبران ناپذیر، مورد شناسایی واقع گردد و اولین قدم برای پیشگیری از پیامد های منفی اختلالات کنترل تکانه، شناخت دقیق ابزار مناسبی است که بتواند به تشخیص زودهنگام کودکان با این اختلالات و سایر کودکان نائل آید.

تا کنون به منظور شناسایی اختلالات کنترل تکانه در کودکان پرسشنامه ای که به صورت اختصاصی این اختلالات را مورد بررسی قرار دهد، در دست نمی باشد. به علاوه اغلب ابزارها و سیاهه های رفتاری به وسیله افرادی به جز کودک تکمیل می شوند و ابزارهایی که کودک بدان پاسخ دهد، کمیاب است. بنابراین، با توجه به اهمیت کسب اطلاع از خود کودک، ابزارهای فرافکن از نوع نقاشی و بیان داستان، روش های مورد توجه متخصصان و روانشناسان در سال های اخیر بوده است. در واقع تحلیل فرافکن داستان ها و نقاشی ها بر این فرض استوار است که نقاشی کودکان منعکس کننده هیجان ها، ناسازگاری ها، نگرش ها و اعتماد به نفس آنها است که به صورت معمول بیان نمی کنند

نقاشی کشیدن و رنگ آمیزی، اطلاعات تشخیصی در زمینه توانایی دریافت و ارائه سطوح متفاوتی از مهارت های شناختی را فراهم می کند و فرصت هایی برای درمان ایجاد می کند .[12] تحقیقات اسکاچر [11] در این زمینه متمرکز بر ایجاد روش های عینی استفاده از آزمون های فرافکن است که تشخیص زود هنگام کودکانی را که رفتارهای دشوار نظیر اختلالات کنترل تکانه دارند را، میسر ساخته است و می تواند متخصصان و روانشناسان را در زمینه مداخله و درمان مناسب یاری نماید.

بر اساس پژوهش های سیلور [12] آزمون ترسیم داستان را به عنوان ابزار مؤثری جهت ارزیابی کودکان به شیوه ای غیر تهدیدآمیز و با استفاده از ترسیم پیشنهاد کرده است که می تواند پیش بینی پرخاشگری، افسردگی و گوشه گیری کودکان را بدون پرسش مستقیم میسر سازد. کوشش سیلور بر این اساس مبتنی است که هنر به عنوان یک وسیله ارتباطی مؤثر می تواند اطلاعات ارزنده ای را در پیش بینی مشکلات کودکان به دست دهد. در این راستا پژوهش های قبلی، روایی آزمون ترسیم یک داستان1 را به عنوان ابزاری جهت غربالگری کودکان ناشنوا، دارای اختلالات یادگیری، افسرده، گوشهگیر، پرخاشگر و بزهکار تایید نموده اند 

این آزمون مشتمل بر تعدادی تصویر محرک میباشد، که امکان بررسی تصور خود2 و محتوای عاطفی3 تخیلات آزمودنی را از طریق ترسیم و سپس نقل داستانی در ارتباط با ترسیم، فراهم میآورد. این آزمون بر این فرض مبتنی است که آزمودنی از طریق ترسیم، تصویری از خود را ارائه میدهد که منطبق بر شخصیت اصلی در ترسیم فرد و به طور عمد یا غیرعمد معرف ترسیم کنندهتصاویر است. کودکان در نقاشی معمولاً خودشان را با شخصیت اصلی داستان فرافکن میکنند. این ارزیابی، بیشتر از ویژگیهای هنری - مانند رنگ، کیفیت خطوط و غیره - به محتوای نقاشی توجه می کند .[14] در ایران روایی و پایایی این آزمون در گروهی از کودکان عادی و پرخاشگر تأیید گردیده است

در نتیجه با توجه به مطالب گفته شده و از آنجایی که روایی و پایایی این آزمون برای نشانههای اختلالات کنترل تکانه انجام نشده است به نظر می رسد این آزمون بتواند درمانگران را در جهت تشخیص زود هنگام نشانههای ااختلالات کنترل تکانه در کودکان یاری نماید. بنابراین با توجه به پیامدهای منفی بروز کنترل تکانه در کودکان و لزوم تشخیص به موقع کودکان در معرض این اختلالات جهت ارائه ی مداخلات بهنگام، و نظر به دستیابی اطلاعات از کودک توسط آزمون ترسیم داستان، و با در نظر گرفتن عدم بررسی ویژگی غربالگری این آزمون برای اختلالات کنترل تکانه در داخل کشور با توجه به نقش بارز فرهنگ در آزمون های فرافکن، پژوهشگر درصدد پاسخگویی به این سوال بود که آیا شناسایی کودکان در معرض خطر اختلالات کنترل تکانه از طریق آزمون ترسیم داستان - DAS - مقدور می باشد؟ در نتیجه فرضیه پژوهش به صورت زیر تدوین گردید:

آزمون ترسیم داستان - DAS - قابلیت شناسایی کودکان در معرض خطر اختلالات کنترل تکانه را دارد.

مواد و روش ها

پژوهش حاضر با هدف بررسی روایی تفکیکی آزمون ترسیم داستان - DAS - یک پژوهش روان سنجی است که توصیفی و از نوع علی-مقایسه ای می باشد. جامعه مورد مطالعه در این پژوهش را کلیه کودکان دانش آموز مدارس ابتدایی شهر اصفهان در سال 1396 تشکیل داده اند. آزمودنی های پژوهش شامل دانش آموزان پایه سوم و چهارم مدارس ابتدایی مبتلا به اختلالات کنترل تکانه بودند. اسناد مورد بررسی تحلیل محتوا شامل کلیه داستان های بیان شده توسط 30 نفر کودک با اختلالات کنترل تکانه بود.

روش نمونه گیری در پژوهش حاضر به صورت دو مرحله ای بود؛ در مرحله اول به صورت خوشه ای تصادفی کلاس ها و مدارس انتخاب شدند و در مرحله دوم به شیوه هدفمند نمونه پژوهش انتخاب شد، به این صورت که از نواحی مختلف شهر اصفهان با توجه به ویژگی نواحی، 5 مدرسه انتخاب شد و در هر مدرسه تمام کلاس های سوم و چهارم انتخاب و از معلمان خواسته شد تا حداکثر ده نفر از دانش آموزانی را که شناخت کافی از آنها دارند، بدون در نظر گرفتن وضعیت تحصیلی - موفق یا غیرموفق - ، معرفی نمایند. سپس پرسشنامه ی تکانشگری هیرسچفیلد، اسمیت و رزنبرگ[8] به آنان تحویل داده شد

و    کودکان در دو سطح بر اساس شدت اختلال تقسیم شدند. به عبارتی 15 کودک دارای اختلالات تکانه خفیف و 15 نفر دارای اختلالات تکانه شدید قرار گرفتند. پس از آن آزمون ترسیم داستان اجرا شد و نتایج در دو قسمت توصیفی و استنباطی مورد بررسی قرار گرفت. در بخش آمار توصیفی از فراوانی، درصد فراوانی، میانگین و انحراف استاندارد و در بخش آمار استنباطی از تحلیل واریانس چند متغیره - مانووا - با استفاده از نرم افزار SPSS 23 به منظور تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. پرسشنامه های مورد استفاده به شرح زیر بود:

پرسشنامه ی تکانشگری هیرسچفیلد، اسمیت و رزنبرگ: مقیاس تکانش گری - IS - توسط هیرسچفیلد، اسمیت و رزنبرگ[8] ساخته شده است که از 19 گویه تشکیل شده است که به منظور سنجش رفتار تکانش گری در کودکان به کار می رود. هر گزینه به یک شکل جمله بندی شده تا با گزینه ای که بطور معکوس جمله بندی شده، موازی باشد. فقط باید یکی از مجموعه های 19 گزینه ای مورد استفاده قرار گیرد و آن دیگری ممکن است حکم فرم موازی آن را داشته باشد. وقتی جواب فرد با گزینه های کلید هماهنگ باشد، نمره یک می گیرد.

گزینه هایی که داخل پرانتز نیستند، صحیح و آنهایی که داخل پرانتز هستند، غلط نمره گذاری می شوند. نمره کل دامنه ای بین 0 تا 19 را در بر می گیرد. با استفاده از روش بازآزمایی با ضریب همبستگی 0/85 ثبات ابزار خوب بوده است. این ابزار روایی همزمان ملاک - مرجع خوبی دارد، به طوری که همبستگی معناداری با ارزیابی معلم از بچه های سنین مدرسه دارد. نمرات همچنین با مشاهدات رفتاری معلمین و محققان در کلاس درس نیز همبستگی دارد

آزمون ترسیم داستان :DAS آزمون ترسیم داستان - DAS - توسط سیلور [15] ساخته شده است و مشتمل بر تعدادی تصویر محرک که امکان بررسی تصویر خود و محتوای عاطفی تخیلات آزمودنی را از طریق ترسیم و سپس نقل داستانی در ارتباط با ترسیم، فراهم می آورد. آزمون DAS بر این فرض مبتنی است که آزمودنی از طریق ترسیم، تصویری از خود را ارائه می دهد که منطبق بر شخصیت اصلی در ترسیم فرد است و به طور عمد یا غیرعمد معرف ترسیم کننده تصاویر است.

کودکان در نقاشی معمولا خودشان را با شخصیت اصلی داستان فرافکن میکنند .[15] در آزمون ترسیم یک داستان، بعد از ترسیم نقاشی، از فرد خواسته می شود داستانی را در ارتباط با نقاشی که معرف محتوای عاطفی است، بیان کند. این ارزیابی، بیشتر از ویژگی های هنری - مانند رنگ، کیفیت خطوط و غیره - به محتوای نقاشی توجه می کند. روایی تفکیکی DAS در گروه های مختلف کودکان ناشنوا، دارای اختلالات یادگیری، افسرده، گوشه گیر، پرخاشگر و بزهکار تأیید شده است

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید