بخشی از مقاله

چکیده

بعد از مرگ شاه عباس دوم در 1077 هجري قمري ؛ فرزندش صفی میرزا به تخت سلطنت نشست و به علت بروز مشکلاتی از قبیل بیماري وي ، بروز خشکسالی و آشفتگی کشور ، به پیشنهاد منجمان تغییر نام داده و براي بار دوم با عنوان » شاه سلیمان « تاجگذاري کرد . شاه سلیمان از جمله شاهزادگان پرورش یافته حرمسرا بود ، که نفوذ زنان در او به نهایت اعلی رسیده بود ، تا آن جا که وي 7 سال آخر سلطنت خود را در حرمسرا بوده و آن جا را ترك نکرد .

شاه سلیمان در حرمسرا شورایی متشکل از مادرش ، خواجه سرایان بزرگ و زنان سوگلی خود ایجاد کرد که اگر چه رسمی نبود ؛ اما تصمیماتی که در آن اتخاذ می شد ، اعتبارش بیشتر از شوراي وزیران بود و به بیان دیگر صدراعظم و سایر بزرگان کشور باید تصمیمات خود را با امیال و منافع شوراي حرمسرا هماهنگ می کردند ، در غیر این صورت کاري از پیش نمی بردند .

تشکیل حرمسرا تأثیرات و پیامدهاي زیانباري براي حکومت صفوي داشت ، که این مقاله بر آن است که به برخی از این پیامدها از جمله : افزایش نفوذ خواجه سرایان ، افزایش نفوذ ملکه مادر و کاهش اقتدار صدر اعظم و شوراي وزیران بپردازد .

مقدمه

موضوع دخالت زنان سلاطین و دیگر زنان خاندان سلطنتی در امور مملکت از مسائلی است که سابقه طولانی دارد . در مواقعی که قدرت سلطنت ضعیف بوده و سلاطین به خوش گذرانی و عیش و عشرت پرداخته اند ، کم کم زنان متنفذ درباري با استفاده از موقعیت ، زمام امور مملکت را از دست سلاطین خارج کرده اند ، به خصوص در دوره اي که تربیت ولیعهد در حرمسرا تحت نظر زنان درباري بوده است .

در دوره صفویه این مسأله در دوران جانشینان شاه عباس دوم مشهود است ، لذا سلاطین نمی توانستند از نفوذ زنان درباري که قبلاٌ مربی و راهنماي آنان بوده اند ، جلوگیري نمایند و بخصوص در دوره شاه سلیمان اقتدار این طبقه فوق العاده زیاد شد ، به طوري که شاه آلت دست آنها بود .

در زمان شاه سلیمان ، دخالت عوامل حرمسرا در امور مختلف مملکتی را به وضوح می بینیم . اگر چه در هیئت دولت درباره امور کشوري مذاکره و بحث بسیار می شد ، اما در مورد هیچ کدام تصمیمی اتخاذ نمی گردید ، زیرا در این گونه شور و مشورت ها فقط راه هاي مختلفی که براي انجام آن امور ضروري به نظر می رسید ، پیش بینی می شد و اجراي آن نظریه و تصمیمات به شوراي خاص دیگري - شوراي حرمسرا - اختصاص می یافت .

بحث

در دوره صفویه به علت مستی بیشتر اوقات شاه و افراط در امر شراب خواري ، اعضاي شوراي مملکتی بدون اخذ تصمیم جلسه شوراي وزیران را ترك می کردند - کارري/ ص - 72 و بدیهی است که در چنین کشوري حکومت واقعی در دست عده اي از ندما و ملازمان و حرمسرا و خواجه سرایان شیاد خواهد بود .

خواجگان حرم مردمانی بسیار زیرك و خویشتن دار بودند و شاه به وفاداري آنان اعتماد کامل داشت و همیشه معلمان و مربیان شاهزادگان را از خواجگان حرم انتخاب می کردند و تربیت شاهزادگان را یک خواجه حرمسرا بر عهده داشت ، چنان که خود شاه سلیمان هم دست پرورده خواجگان حرمسرا بود ،گذشته از رسیدگی به کارهاي شاهزادگان ، اداره امور مملکت را نیز یکی از خواجگان حرمسرا بر عهده داشت و این خواجه بسیار مورد احترام بود

بطور کلی اداره همه امور قصر شاه در دست خواجگان حرمسرا بود . خزانه سلطنتی نیز به یک خواجه حرمسرا سپرده می شد و صندوق خانه شاه و تمام اشیاء قیمتی و نادري که به شاه تقدیم می شد ، در دست یکی از خواجگان حرمسرا بود . شاید دلیلی که مقامات دولتی بیشتر به خواجگان حرمسرا سپرده می شد ؛ این بود که آن ها از کودکی خریداري می شدند و در حرمسرا به کار می پرداختند و نه پدر و نه مادرشان را می شناختند و نه از کشور یا ولایتی که آن ها را از آن آورده بودند ؛ خبر داشتند و لذا مورد اعتمادترین افراد بودند و علاوه بر این شاه وارث آن ها بود و هر زمان که اراده می کرد می توانست آنان را به دیار باقی بفرستد .

مصاحبین ولیعهد خواجه هاي زنگی بودند که از اطراف و اکناف مناطق جنوب عالم خریداري شده اند و در این دوره – دوره صفویه - تربیت پسر بر عهده مادر ، مادربزرگ و بعضی زنان سالخورده است که به علت حرمت و احترامی که یافته اند از سایرین ممتازند . حتی معلم ولیعهد را که غلامی است ؛اخته شده به پیشنهاد زنان انتخاب می کنند . این معلم که به هیچ وجه توانایی ندارد که شاه آینده را به رموز شایسته مقام سلطنت آشنا سازد ، یکه و تنها وي را درس دین می آموزد و از آن گذشته به انواع و اقسام رسوم و آداب خرافی تعلیم می دهد

در حرمسرا یا بهتر است گفته شود در زندان ولیعهد هیچ وسیله و امکانی وجود ندارد که به تربیت قواي جسمانی و ذهنی شاهزاده کمک کند تا او در این محیط اندیشیدن و جسارت و دلیري بیاموزد و خود را بیازماید ، اما زن بارگی شاه سلیمان و شیفتگی بیش از حد او نسبت به زنان زیباروي دو تأثیر آنی در همان آغاز سلطنت شاه سلیمان به جا نهاد ؛ اول نفوذ فوق العاده زنان در او بود ، به طوري که در 5 ماهه اول سلطنتش 62 بار اصفهان را براي حرمسرا قرق کرد - شاردن / ج/5 ص - 163 ، شاردن وفور قرق در این مدت را نشان دهنده نفوذ زنان در شخص شاه سلیمان می داند - همان/ص. - 1671 هم چنین در همین چند ماهه اول سلطنت شاه سلیمان بود که بسیاري از مجرمان دوره شاه عباس دوم به شفاعت و درخواست زنان حرمسرا ، از قید حبس رهایی یافتند و حتی بعضی مورد تفقد قرار گرفتند

دوم حشر ونشر زیاد از حد با زنان ، بر سلامتی شاه سلیمان اثر سوء نهاد . شاردن در این مورد می نویسد : » در اثر مداومت در خفت و خیز با زنان و شهوت رانی و افراط در می خواري ، روز به روز نیروي فکري و جسمی شاه سلیمان کاهیده می شد

شاه سلیمان در اواخر سلطنت یک سره به حرمسرا پناه برد و اقامت طولانی خود را در آن جا آغاز کرد . حتی اظهار شده که شاه سلیمان 7 سال آخر سلطنت خویش را پیوسته در حرمسرا بوده و آن جا را ترك نکرده است 

شاه سلیمان بعد از آن که به حرمسرایش پناه برد در آن جا شورایی متشکل از مادرش ، خواجه سرایان بزرگ و زنان سوگلی اش ایجاد کرد ، که اگر چه رسمی نبود ، اما تصمیماتی که در آن اتخاذ می شد اعتبارش بیشتر از شوراي وزیران بود . قبل از تشکیل این شورا ، تصمیمات مهم مملکتی در شورایی مرکب از صدراعظم و بزرگان دربار در کشیک خانه نزدیک حرمسرا و با حضور شاه سلیمان بود - شاردن/ ج/3 ص - 1159 ، اما با تشکیل شوراي جدید - شوراي حرمسرا - تصمیم گیري از عهده شوراي وزیران و هیأت دولت خارج شد و دیگر تنها وظیفه آنان محدود به ارائه پیشنهاداتی گردید که باید در شوراي حرمسرا به تصویب می رسید ؛ به بیان دیگر صدراعظم و سایر بزرگان کشور باید تصمیمات خود را با امیال و منافع شوراي حرمسرا هماهنگ می کردند

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید