بخشی از مقاله

چکیده

در گذشته ورودي شهر، مفصل اتصال دهنده فضاي مصنوع داخل و فضاي طبیعی خارج شهر بود. برهم خوردن سلسله مراتب فضایی در نظام کالبدي شهرها به دلیل مدرنیزه شدن، فضاهاي ورودي شهر را دچار بی هویتی و نابسامانی کرد . این نابسامانیها مبادي ورودي را از حداقل مؤلفه هاي سازنده یک فضاي مطلوب شهري بی بهره می کنند.

نخستین فضاي برخورد مسافر با شهر ورودي آن است و نخستین تصویر ذهنی و پیش داوري هاي وي بر این اساس صورت می گیرد. فضاي ورودي ویترین نمایش هویت و معرف شهر است، بنابراین بایستی به گونه اي طراحی و تعریف شود که ارتباطی قوي و عمیق با مخاطبین داشته باشد و درشکل گیري خاطرات جمعی و تصورات ذهنی آنها موثر باشد.

متأسفانه الگوي بی مأخذ فلکه و بلوار که درتمام شهرهاي ایران تقلید می گردد جوابگوي نیاز شهر امروز نیستاز. آنجایی که اساساً توسعه به سمت بیرون در شهرهاي ما مقدم بر توسعه درونی است. بدیهی است که در آینده اي نه چندان دور این فلکه و بلوارها که اکنون ورودي شهر محسوب می گردند، در درون شهر جاي می گیرند. در این صورت این فضاها به واسطه ابعاد غیر انسانی و بار ترافیکی که به خود جذب می نمایند به جاي یک فضاي شهري تبدیل به یک معضل شهري می شوند.

درنهایت توسعه شهرها اجتناب ناپذیر است، بنابراین نوعی آینده نگري به منظور به حداقل رساندن دغدغه هاي بافت آتی پایدار لازم است. این مقاله درصدد است که حوزه هاي ورودي شهرها را باتوجه به اصول پایداري مورد بررسی و کنکاش قراردهد. نتایج پژوهش بصورت مولفه هاي تقویت کننده ابعاد توسعه پایدار براي طراحی مبادي ورودي شهرها ارائه می شود. پژوهش از نوع بنیادي و روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است.

1 مقدمه

کالبد شهرها پیکره شکل یافته از برآیند نیروهایی است که در رابطه اي چند سویه بر هم اثر می کنند. در گرانیگاه تاثیر این نیروها برهم،کالبدي به نام شهر عینیت می یابد. این نیروها شامل فرهنگ مردم، نیازهاي آنان و شرایط طبیعی محیط است. به همین دلیل شهر یک کالبد همواره در تغییر و رو به رشد است. روند تدریجی تکامل شهرهاي قدیم ایران نیز سبب پدید آمدن زیستگاههاي منظم و پویا شده بود. اما دگرگونی هاي پر شتاب ناشی از مدرنیزه شدن سال هاي اخیر ، تحولات غافلگیرانه اي را ایجاد کرد.

سرعت این تغییرات تا جایی بود که جوامع فرصت شناخت و درك و تحلیل پدیده هایی تازه را پیدا نکردند و نیازهاي تازه اي پیدا کردند که چهره زندگی را دگرگون کرد و چنان شد که فرهنگ جامعه از رشد بازماند و اجتماع دچار گسیختگی و ناهماهنگی آشکاري در همه زمینه ها شد. نبود شناخت کافی از نیازهاي تازه سبب شد تا این نیازها پاسخ مناسب خود را در کالبدهایی نارسا و نابهنجار تجسم کنند.

در این میان تقریبا همه فعالیت هاي شهر با سرعتی کنترل نشده کالبدهایی خود به خود و نابسامان یافتند و بسیاري، حتی مفهوم شناخته شده دیرین خود را از دست دادند. شهرها به شکل نسنجیده گسترش یافتند و در این میان مفهوم ورود به شهر در شهرهایی پدید آمده مفهومی فراموش شده یافت. فضاي ورودي شهرها در گذشته بهترین نمونه هاي پایداري را در خود متجلی ساخته اند.

توجه به محدودیت هاي اکولوژیک محل، توسعه متناسب و سازگار با طبیعت، استفاده هنرمندانه از آب و گیاه به هدف تلطیف هوا و ایجاد مناظر مطبوع، فضاهاي عمومی، همه نمونه هایی از عوامل موثر در این پایداري بوده اند. اما متاسفانه بافت ورودي شهر امروز را ساختمان هاي زشت و فرسوده، تعمیرکاریها، کاربرهاي نظامی، انبار مصالح، اسقاطی اتومبیل، فضاهاي متروکه و... می سازند که نه تنها پاسخ گوي نیاز کارکردي نیستند، بلکه مفهوم گشودگی و متغیر بودن شهر را به اشتباه ترین شکل مجسم کرده اند و لبه هاي ناآشکاري به شهر بخشیده اند که هیچ جاي آن تفاوتی را که نشان دهنده ورود به محیط تازه اي باشد، درخود ندارد.

شهرسازي امروزبا تبعیت از الگوي کلاسیک توسعه و پیروي کورکورانه از الگوهاي کلیشه اي توسعه شهري که نسبت به وضعیت خصوصیات بومی بی اعتناست، نه تنها وضع ناپایداري را در شهرها پدید آورده بلکه ناپایداري مناطق اطراف را نیز به دنبال داشته است. دیگر زمان آن فرا رسیده که مفهوم ورودي را دوباره بشناسیم و با پذیرفتن این که شهر کالبدي یکپارچه و دربردارنده روابط چند سویه میان نیروهاست، تاثیر ورودي را در شهر پایدار بیابیم.

-2 تعریف فضاي ورودي شهر

براي تعریف ورودي شهرها تعاریف متعددي ارائه شده است که هرکدام ازآنها بریکی ازجنبه هاي ورودي تاکید می کند. در برخی موارد ورود از یک فضا به فضایی دیگر روشن و مشخص است و به ساده ترین شکل از طریق رسوخ از یک سطح عمودي می تواند صورت گیرد. از سوي دیگر در یک مقیاس بزرگتر شهري، غالبا ورود از یک فضا به فضایی دیگر همراه با بروز تمایزات بین دو فضاي مختلف، اغلب به صورت تدریجی و مستلزم ورود از یک یا چند فضاي واسطه است.

در محیط هاي طبیعی نیز به دلیل تغییر تدریجی ساختار محیط طبیعی، مرحله خروج از یک فضا و ورود به فضاي دیگر اغلب تدریجی است.

از آنجایی که شهر را موجودیتی می دانیم که همچون دیگر کل ها رشد می کند براي ورود به مجموعه منظم و زنده شهر باید مفصلی که میان پیکر شهر و بافت حومه اي قرار دارد را طی کرد. این عضو میانی نه حومه است و نه شهر بلکه مرحله انتقالی میان این دو است. اندازه این عضو بستگی تنگاتنگ با گستردگی حدود شهر و حجم آن دارد.

3 مفاهیم فضاي ورودي شهر

حوزه هاي ورود و خروج، بر اساس برداشت و تصویر ذهنی مخاطبان از موقعیت هاي مکانی متفاوتی برخوردار می باشد. از آنجا که پیدایش حس ورود به یک شهر طی مراحل مفهومی - مفاهیم سه گانه ورود روانی، بصري و فیزیکی - می باشد، از این رو انتها و ابتداي قطعی براي ورودي نمی توان تصور نمود. با وجود برداشت هاي متنوع، فصل مشترك آنها تا حد زیادي دامنه مبادي ورودي را مشخص می کند. بر این مبنا در تعریف حدود مبادي ورودي، بیش از تعریف ابتدا و انتهاي ورودي، توجه به پیکره و بدنه اصلی ورودي که فصل مشترك برداشت هاي متفاوت است مهم می باشد.

مفاهیم درونی پدیده ورود

مفهوم ورود به یک حوزه شهري تعامل میان سه مفهوم ورود روانی، ورود بصري و ورود فیزیکی می باشد. ورود روانی بدان مقطع از عرصه ورودي اشراف دارد که در مخاطب، انتظار ورود به مکانی ایجاد می شود. در تداوم حرکت و با تقویت حضور نشانه هاي تصویري، مخاطب به نحو محسوس تري خود را جهت مواجه با مکان و فضاي جدید حاضر می کند. این مقطع از ورود، ورود بصري نامیده می شود.

با تقویت نشانه هاي ورود بصري و با درگیر شدن مخاطب با شهر ورود فیزیکی حادث می شود. این سیر، سیر طبیعی و مترادف ورود به یک شهر می باشد. در برخی از مبادي ورودي و خروجی شهرها، پاره اي از این حوزه هاي مفهومی ورود، نقشی پررنگ تر نسبت به بقیه پیدا می کنند. هم چنین در برخی از مبادي ورودي و خروجی، برخی از این مفاهیم معنا ندارد. لازم به ذکر است که این حوزه هاي معرف ورود، سیال و منعطف بوده و بر روي یکدیگر می لغزند و مرز قاطعی بر آنها متصور نمی باشد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید