بخشی از مقاله
چکیده
تداوم پایداری در یک مکان و به عبارتی تاب آوری یک سیستم نیازمند قابلیت هایی همچون انعطاف پذیری، انطباق پذیری، تغییرپذیری و کلیه اصولی که منجر به فرصت آفرینی و ایجاد ظرفیت متناسب با نیاز کاربر در بنا می باشد. در شهرسازی ایرانی، چه در تک بناها و حتی اجزای آن و چه در آنچه اصطلاحاً معماری شهری می-نامیم به طور اعم با پدیدهای به نام تعادل روبرو هستیم. تعادلی که ناشی از برابر شدن کلیه نیروها و متغیرهای مادی و معنوی تأثیرگذار در معماری است، عامل دستیابی به یک معماری معنایی و ماندگار در شرایط زمان و مکان خود است و منجر به طرح ریزی الگویی برای مدلی یک مکان پایدار میشود.
در تحقیق پیشرو سعی شده است با بیان مفاهیمی چون مکان پایدار شهرسازی ایرانی اسلامی،انعطاف پذیری به مدل جدید از مکان پایدار دست یافت و چگونگی انعکاس جهان بینی اسلامی را در ابعاد مکان پایدار نمایان ساخت در تحلیل های صورت گرفته به بعد کالبد در پایداری و چگونگی مواجه با خاطرات جمعی در شهر اشاره شده است و در نهایت به عنوان خروجی تحلیل ها مدل جدید از مکان پایدار با در نظر گرفتن تمام ابعاد ومولفه ارائه گردیده است.
مقدمه
انعطاف پذیری، انطباق پذیری، تغییرپذیری و کلیه اصولی که منجر به فرصت آفرینی و ایجاد ظرفیت متناسب با نیاز کاربر در بنا هستند؛ از ضروریات تداوم پایداری در یک مکان و به عبارتی تاب آوری یک سیستم محسوب میشود . انعطاف پذیری در شهر ایرانی در عملکرد، ساختار، فضا، جزییات فضایی و روابط آنها و ... وجود داشته است.[1]
طراحی پایدار از تعامل عوامل اجتماعی، شرایط محیطی و ابداعات و فن آوری حاصل میشود، آن چه که اغلب در حوزههای شهری نادیده گرفته میشود، مسیر توسعهی پایدار به عنوان یک پل مفهومی بین دو موضوع فنآوری و قوانین اجتماعی است . بسیاری از جنبشهای اخیر فقط یک طرف معادله را بیان میکنند اما پایداری آن دو را با هم برآورده میسازد و ارزشهای اخلاقی را برای ایجاد سکونتگاههای انسانی مهم دانسته و چشم انداز فرهنگی - زیبایی شناسی را بهبود میبخشد [2].
تعامل میان واحدهای فضایی منفک معماری - از قبیل فضاهای مسکونی و ... - با فضای شهری در یک انسجام فضایی - مکانی شکل میگیرد که به نوعی تداومفضایی و نهایتاً پیوستگی فضایی منجر میشود. لذا در چنین بینش فکری ای معماری و شهرسازی دو مقوله جدا از هم نبوده بلکه کاملا مکمل یکدیگر هستند به نحوی که کلیه اجزاء در قالب سیستمی انعطاف پذیر و پایدار به هماهنگی، تعادلی و نهایتاً وحدت میرسند.
بنابراین شیوه اسکان را در قالب یک سیستم پایدار، در بطن شهرسازی معرفی مینماید و به ارائه یک مدل مکان پایدار میپردازد براساس جهتدهی نگرش معنا گرایانه حاکم، مفهوم پایداری فراتر از بعد کالبدی در جهت تعالی روح انسانی در بستر جامعه محقق میشود و بدین ترتیب انعطاف پذیری و تعامل گرایی معماری و شهرسازی ایرانی - اسلامی در تمامی سطوح از جمله طراحی فضاهای عمومی شهری سیلان داشته و ماحصل تفکر پایداری است که در بطن شهرسازی حاصل میشود. لذا در شهر ایرانی بصورت عام و طراحی فضاهای عمومی شهری بطور خاص، انعطافپذیری از نتایج دستیابی به مکانی پایدار در عرصه محیط، معماری و اجتماع است.
از آنجا که یکی از نمادهای هر تمدنی، وجود مدینهی شکل گرفته بر مبنای اصول و ارز شهای منبعث از جها نبینی حاکم بر آن تمدن میباشد؛ یکی از نمادها و نشانههای هویت دهنده و تعریف کنندهی تمدن اسلامی؛وجود شهر اسلامی به عنوان مکان زندگی شهرنشینان و ظرف فعالیتهایشان می باشد. کالبد و فضای شهری هر تمدنی باید با تجلی کالبدی ارزشها و معارف جهانبینی حاکم، معرف هویت تمدن مورد نظر باشد و بتواند اهل آن سرزمین را در نیل به آرمانهای تمدنشان یاری رساند.[3]
این در حالی است که در شهرهای کنونی ایران، که متاثر از دیدگاهها و تحولات پس از دههی آخر قرن نوزدهم میلادی است ساختار و ترکیب مجتمعهای زیستی همسو با محیط و نیازهای اجتماعی و روحی انسان مختل شده و نوعی از هم گسستگی و رشد ناهمگون و توسعهی گسسته شهری دیده میشود که بدلیل تضعیف در تعامل سه جانبه اصول و مبادی معماری ایرانی - روح، نفس و جسم - و کمرنگ شدن رابطه درون و برون، میباشد که بیهویتی، فقدان پیوستگی فضایی و نوعی از هم گسیختگی درآن مشهود می-باشد.
الگوهای شهرگرایی جدید غرب هرچند به تفکرات معماری ایرانی - اسلامی نزدیک شده است اما بطور کلی معیارهای شهرسازی مدرن غرب تحت تاثیر نگرش دنیای پست مدرن کنونی است و فضای انسانی در آن به فراموشی سپرده شده و انسجام فضایی - مکانی آن کمرنگ است، دنیای پست مدرنیسم کثرت در کثرت است که در آن چند گانگی در معنا، قرائتهای مختلف، رد سلسله مراتب و عدم طبقه بندی موج میزند بنابراین قرابت چندانی با مبانی فکری معماری ایرانی- اسلامی ندارد و میبایست در کاربرد اصول و معیارهای معماری و شهرسازی آن در جامعه ایرانی با تفکر وحدت در کثرت، دقت بیش تری لحاظ گردد.
-1 مدل مکان پایدار
در شهرسازی ایرانی، چه در تک بناها و حتی اجزای آن و چه در آنچه اصطلاحاً معماری شهری مینامیم به طور اعم با پدیدهای به نام تعادل روبرو هستیم. این خاصیت متعلق به کلیه نظامهای پویا و ارگانیک محیط است که میخواهند پایدار بمانند . [4] تعادلی که ناشی از برابر شدن کلیه نیروها و متغیرهای مادی و معنوی تأثیرگذار در معماری است، عامل دستیابی به یک معماری معنایی و ماندگار در شرایط زمان و مکان خود است و منجر به طرح ریزی الگویی برای
مدلی یک مکان پایدار میشود.
بدین ترتیب تفکر پایداری به عنوان یک وسیله سیستماتیک مادی، مفهوم معماری را نه تنها به سوی هنر سکونت بلکه به طرف هنر سکونت در طبیعت به ترتیبی که بدون شناخت طبیعت تعریفش دشوار باشد سوق می-دهد.[5]در این رویکرد اصول طراحی آگاهانهی محیطی توصیف می- شود، آن چه امروزه تحت عنوان عدم کاهش توانایی نسلهای آینده در دستیابی به نیازهایشان به عنوان اصلی در توسعهی پایدار مطرح میشود ریشهای به استحکام تجلی وحدت در جامعه اسلامی در معماری و شهرسازی مبتنی بر سنت ایرانی دارد.
1؛-1 بعد کالبد
از نظر فریتز استیل، مهمترین عوامل کالبدی مؤثر در ادراک و حس مکان، اندازه مکان، درجه محصوریت، تضاد، مقیاس، تناسب، مقیاس انسانی، فاصله، بافت، رنگ، بو، صدا و تنوع بصری است . [7] از نظر سالواسن، حس مکان از تعامل سه عنصر موقعیت، منظر و درهم تنیدگی فردی به وجود می آید که هر کدام از آنها به تنهایی برای خلق حس مکان کافی نیست.
عوامل مختلفی چون بی حوصلگی، یکنواختی ساختما نها و ظهور عصر دیجیتالی، تهدیدی برای حس مکان به حساب می آیند.[8] ازنظر او شخصیت کالبدی، مالکیت، اصالت، ساکنان و وسایل رفاهی، طبیعت مانند آب، گیاهان، آسمان، خورشید و فضاهای خصوصی و جمعی؛ اجزای تشکیل دهنده مکان هستند، که در خلق حس مکان مؤثرند. زمینه و بستر، وجود خدمات و تسهیلات، موقعیت قرارگیری مکان در زمینه شهری و نحوه ارتباط با پیرامون و بسیاری مشخصات دیگر، از جمله مواردی هستند که در مطالعات کالبدی به آنها اشاره شده است.[9]
کلیت فضا با توجه به شکل آن تقسیم میگردد که فضاهای شهری بخشی از این کلیت هستند[11] فضاهای شهری در واقع مکان هایی هستند که به عموم شهروندان تعلق داشته، منحصر به جنبه کالبدی و فیزیکی نبوده و درحقیقت با حضور انسان و فعالیت است که معنا می یابند [12] از آنجایی که مکان بخشی از فضاست مکان ها نیز به سه گروه خصوصی ، نیمه خصوصی و عمومی تقسیم میشوند.
مکان عمومی به فضاهایی گفته میشود که در دسترس عموم قرار داشته باشد و همه حق دارند در آنها حضور فیزیکی داشته باشند [13] و به فعالیت بپردازند. کاربران فضا از لحاظ سن، جنس، فرهنگ، توانایی یا معلولیت و روحیات دارای تفاوتهایی از نیاز به" قلمرو"هستند. و امروزه نقش و اهمیت فضاهای عمومی شهری با تاکید بر طراحی فارغ از محدودیت های جنسی، سنی و توانایی استفاده کنندگان به عنوان مکانی مطلوب برای تمام گروهها اجتماعی، به خوبی احساس می شود [14] و طراحی بر اساس الگوهای روانشناختی این امکان را به طراحان می دهد که محیط-هایی انعطافپذیر بوجود آورند که پاسخگوی گرایشهای متغیر افراد باشد . [15]
یعنی انعطافپذیری، به عنوان ترتیبات مختلف فیزیکی، معتبر است که نه تنها برای فضاهای داخلی بلکه برای تنظیم های بیرونی فضا از واحد تعریف شده است. فضای انعطافپذیر به کاربران این امکان را میدهد تا قلمروی خویش را متناسب ، با فرهنگ، شیوه زندگی، الگوهای رفتاری، نیازهای فضایی و غیره... خود ساماندهی کنند. [13] و اگر معنای لایه های گوناگون فضای شخصی و قلمرو فراموش شود، افراد ناگزیر میشوند با محیط کلنجار بروند تا به مرز دلخواه تعامل از دید خود دست یابند[15]
2؛1؛-1 .قلمرو گرایی و انعطاف پذیری و فضای بینابین
از نظر مک اندرو قلمروسازی انسان را میتوان به صورت زیر تعریف نمود: تلاش انسان چه به صورت فردی و یا جمعی برای اعمال نظارت انحصاری بر بخش مشخصی از فضا یا سرزمین، قلمرو گرایی تلاش برای تاثیرگذاری یا اعمال کنترل بر رفتار فرد و دیگران از طریق تنظیم محیط جغرافیایی و اشیاء موجود در آن است. [16] قلمروگرایی عبارت است از مجموعهای از رفتارها و ادراکاتی که یک فرد یا گروه بر اساس حس مالکیتی که نسبت به فضای کالبدی دارد، ابراز میدارد.
[17] به طور خلاصه میتوان نظر صاحبنظران در ارتباط با انواع قلمروهای تعیین شده در فضاها و عرصههای عمومی به شکل زیر جمعبندی نمود: بر این اساس قلمرو وابسته به چهار عامل است: مدت سکونت در مکان ، تاثیرات ادراکی بر ساکنین و دیگران در ایجاد حس مالکیت، میزان شخصی سازی مکان ، میزان قابل دفاع بودن آن مکان در زمان تجاوز به قلمرو. [19] فضاهای عمومی جز قلمروهای عمومی بشمار می آیند و ویژگی آنان غیر قابل دفاع بودنشان است.