بخشی از مقاله

چکیده
شاید مهم ترین تحولات در حال تکوین را باید، ظهور و رشد طبقه کاگنیتاریا یعنی طبقه کسانی که سرمایه اصلی آن ها نیروی اندیشه است در برابر پرولتاریا یا کارگران ساده با سرمایه نیروی جسمانی دانست، و جامعهای که ارتباط میان اجزای آن از طریق شبکههای کامپیوتری تسهیل گردیده و از آن بهعنوان جامعه شبکهای یاد میشود . به راستی در این برهه تاریخی است که اطلاعات کالای قرن نو ظهور و خلاقیت بستر توسعه می گردد . آنسان که به واسطه تزریق فناوریهای نوین و افزایش فرصتهای بیشمار تغییرات، ذکاوت و استعدادهای انسانی، امیال و انگیزشها، ابتکارات و خلاقیتها جایگزین منابع کانی و مکانی شده و دیگر این عواملند که مزیتهای نسبی و رقابتهای جهانی را جهت میبخشند . شهرهای پساصنعتی به دنبال احیای سایتهای صنعتی، آلوده و آبکنارها و مراکز شهری پیشین خود هستند .

این اقدامات همزمان با تلاش آنها برای تثبیت جایگاه خود در عرصه جدید بازار جهانی صورت می گیرد. اگر شهر صنعتی بر پایه ی فناوری و تکنیک های ماشینی و طبیعت مصنوع شکل می گیرد، شهر پساصنعتی بر پایه ی فن آوری فکری قرار دارد و اگر استفاده از ماشین آلات سنگین صنعتی را ویژگی بارز یک شهر صنعتی بدانیم، دانش و آموزش و پرورش مشخصه ی شهر پساصنعتی است. همان طور که شهر صنعتی از درون شهر پیشا صنعتی شکل گرفت و به تولیدات کارخانه ای دست پیدا کرد، شهر پسا صنعتی نیز از درون شهری صنعتی متولد می شود. این مقاله به شناسایی ابعاد مختلف شهر پسا صنعتی پرداخته و ابعاد مختلف آنرا استفاده ازروش توصیفی تحلیلی مورد بررسی قرارمیدهد، در نهایت شهر پسا صنعتی ، راه حلی نو برای تجدید حیات شهر معرفی می شود.

واژه های کلیدی: شهر پسا صنعتی، شهر صنعتی، شهر، اقتصاد، فرهنگ

-1 مقدمه
شهر را می توان به مثابه ارگانیسمی زنده در نظر گرفت که در حال رشد و تکامل است و در این فرایند سلولها و بافتها به تدریج فرسوده شده، از بین می روند و دوباره جایگزین می شوند .توسعه شتاب آلود شهرهای بزرگ و رشد بی رویه حومه نشینی در دهه های اخیر، سبب شده صنایع سنگینی که به دلیل کیفیات محیطی نامطلوب خود، روزگاری خارج از بافت شهری قرار داشتند، امروزه با بافتهای جدید محاصره شوند .این مسئله به تعطیلی یا انتقال آنها منجر شده است؛ در نتیجه حفره های تهی در بستر شهر پدید می آید که به تعریف جدیدی از منظر شهری دست پیدا می کند .اراضی متروکه وسیع حاصل از این جابجایی در کالبد شهر که تحت عنوان عرصه های بازیافتی نیز ش ناخته میشوند، اگرچه منشأ بروز معضلات گوناگون شهری و محیطی است، اما امروزه فرصتهایی طلایی در جهت احیای بافتهای شهری و توسعه کیفیت فضاهای شهری به شمار می آید .

لازمه بالفعل کردن این قابلیتها، درک مناظر تلف شده به عنوان پس ماند طبیعی حاصل از رشد شهر و بخشی از منظر فرهنگی بشر شهرنشین است . بازیافت انطباق پذیر چنین مناظر تلف شده، به عنوان بخش گسترده ای از منظر شهر معاصر، از اساسی ترین چالش های پیش روی طراحان در قرن حاضر به شمار می آید .به کارگیری اصطلاح رایج" پسا صنعتی" توسط معماران و برنامه ریزان شهری، طیف وسیعی از سایت های آلوده یا متروک صنعتی تا ساختمان کارخانه های قدیمی را در برمی گیرد کهمعمولاً در بخشهای رو به زوال شهر نیز دیده می شود .این اراضی بازیافتی به دلیل ویژگی های خاص خود و موانع ویژه نمی توانند در قالبهای رایج توسعه به کارکردهای شهری بازگردد و بازیافت آنها مستلزم تدابیر ویژه در حوزه طراحی منظر، بوم شناسی و برنامه ریزی شهری است .

البته، به کارگیری اصطلاح پساصنعتی برای این مناظر، نباید آنها را منزوی کرده و سبب شود به صورت پس ماند فرایندهایی بسیار ویژه به نظر آید که دیگر در آن سایت کاربردی ندارد .چنین بینشی این عرصه ها رااساساً راکد و میرا مجسم می کند و آنها را بیشتر بخشی از گذشته توصیف می داند تا اینکه بخشی از فرآیندهای جاری صنعتی بپندارد که دیگر بخش های شهر را شکل می دهند - - Berger, 2006 امروزه معماری به عنوان رشته ای که در پی آشتی انسان با بستر ساخت خود و طبیعت است، رویکردهای متنوعی را در برخورد با مناظر پساصنعتی، به عنوان پتانسیل هایی نهفته در بافت شهر، پیش گرفته است. اعمال راهکارهای معماری منجر به بازگرداندن سایت های پساصنعتی به چرخه حیات شهری، رفع معضلات گوناگون آن و نیز خلق گونه ای نوین از منظر معاصرمی شود. - فرهمند ، - 1390

-2 شهر پسا صنعتی
آن هنگام که دنیل بل و آلن تورن در ابتدای دهه 70 قرن بیستم، ورود جوامع صنعتی پیشرفته را به دوران پسا صنعتی اعلان نمودند، بر این واقعیت پای فشردند که جامعه سرمایهداری متأخر دچار دگرگونیهای اساسی شده است که آن را به شدت از دوران صنعتی پیشین متفاوت میکند . این تفاوت به باور آن ها به همان اندازه و حتی بیشتر از تفاوتی بود که جامعه صنعتی را از دوران پیشصنعتی و کشاورزی پیشین متمایز میساخت . در چنین دورهای است که آلوین تافلر آن را آغاز جنگ بر سر کنترل جهان و دانایی را ثروتی از نمادها میداند ؛ وی برآنست که این دوران عصر کمیاگری اطلاعات و زمان ایستادگی دانایی در برابر سرمایه میباشد .

شهر پساصنعتی تصویر یا نتیجهی مستقیم گرایشهای موجود نیست، بلکه یکی از اصول جدید سازمان اجتماعی و تکنولوژیک و شیوههای جدید زندگی است، درست همانگونه که روند صنعتی شدن دگرگونی بنیادین شیوهی زندگی کشاورزی را به دنبال داشت. اصول جدید تغییرات عمدهای در مفاهیمی ایجاد میکنند که برای هر تجارتی اهمیت اساسی دارند: زمان و مکان،بازار، منابع استراتژیک، معنای کار، اهمیت حمل و نقل در مقایسه با ارتباطات، طرح اجتماعی و سازمانی. اصول جدید جامعهی پساصنعتی بر همهی این عناصر حیاتی تجارت عمیقاً تأثیر گذاشته است.در میانهی راه گذار به شهر پساصنعتی بودن، نه به معنای از بین رفتن تولید صنعتی یا تولید کالا - جامعهی صنعتی - است، نه پایان تولید غذا و تحصیل روزی از زمین و دریا - جامعهی کشاورزی، جامعهی پیشصنعتی - .

در واقع امروز بیش از هر زمانی غذا تولید میشود و برای تغذیهی جمعیت فزایندهی جهان حتی به غذای بیشتری نیاز است. از شمار شاغلان بخش کشاورزی و تولید صنعتی البته به نحو چشمگیری کاسته شده است، اما توسعهی شهر پساصنعتی به طور کامل جایگزین هیچ یک نشده و جایگزین اشکال پیشین سازمان اجتماعی نیز نگردیده است. آن چه میبینیم همزیستی گونههای بیشتری از سازمان اجتماعی، به گونهای سلسله مراتبی، است که بر پیچیدگی جامعه و ماهیت ساختار اجتماعی میافزاید.میتوان چنین پنداشت که جهان به سه گونه سازمان اجتماعی تقسیم شده است. یکی جامعهی پیش صنعتی است. در جامعهی پیش صنعتی صنایع استخراجی همچون کشاورزی، ماهیگیری، تولید الوار و معدنکاوی غالب بود - بل،. - 1382

-3 تفاوت شهر پساصنعتی با صنعتی

ظهور شهر پساصنعتی ایده ای است از جامعه ای فرضی که نطفه های آن در برخی از جوامع پیشرفته ی امروزی مشاهده شده است. دانیل بل، جامعه شناس آمریکایی، مبدع نظریه ی پیدایش شهر پساصنعتی نیست ولی دیدگاه های او از تاثیر گذارترین و مهم ترین دیدگاه ها در این زمینه است .شهر پساصنعتی که بل به تصویر می کشد، در تضاد با شهر صنعتی قرار نمی گیرد. در دیدگاه وی، شهر صنعتی، شهری است که برپایه ی فن آوری و استفاده ی بهینه از تکنیک ها و ماشین آلات صنعتی شناخته می شود و خصلت تولیدی دارد. اما شهر صنعتی مواد اولیه ی تولیدات خود را یا خود تولید نمی کند و یا در حد کفاف از مواد خام اولیه بهره مند نیست و به همین دلیل وابسته به شهرهای پیشا صنعتی است که معمولا قطب های کشاورزی و منابع طبیعی هستند و از فناوری ماشینی پیشرفته بی بهره اند.

بنیان شهرهای صنعتی بر طبیعت مصنوع و بنیان شهرهای پیشا صنعتی بر طبیعت استوار است. رابطه ای که بین شهرهای صنعتی و شهرهای پیشاصنعتی وجود دارد به حذف یکی از این دو نمی انجامد بلکه رابطه ای مبتنی بر نیاز متقابل است. رابطه ی متقابلی که بین جوامع صنعتی و جوامع پیشا صنعتی برقرار است، میان جامعه ی صنعتی و جامعه ی پسا صنعتی نیز برقرار است. نقش فن آوری در جایگاه کنونی دانش غیر قابل انکار است و همان طور که تولید مواد اولیه ی بیشتر و بهتر به تولیدات صنعتی بهتر می انجامد و صنعت به روش های گوناگون به استخراج مواد اولیه از

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید