بخشی از مقاله
چكيده
خليلاالله خليلي، از مشهورترين شاعران معاصر افغانستان و از زمرة سرايندگانِ متعهّدِ اين سرزمين است. با رويكردِ اسلامي و انقلابيِ خود، نقشِ مهمي در نهضت بيداري اسلامي در اين كشور ايفا نمود و فريادِ ظلمستيزي، آزاديخواهي و مبارزه با استعمارگران را در اشعار خود بازتاب داد. او در زمانِ حملة شوروي سابق به افغانستان در سال 1979م و اشغال اين كشور، انواع ستمها و وحشيگريهاي اشغالگران را در شعر خويش به تصوير كشيد.
در اين مقاله، به شيوهي تحليلي- توصيفي، مهم ترين مضامين پايداري در شعرِ خليلاالله خليلي مورد تحليل و بررسي قرار خواهد گرفت.حرارت عشق به ميهن در وجودش سبب شد تا زيباترين اشعار را در آزادي و استقلالِ وطنِ خويش بسرايد. فجايع جنگ، ستايش شهيدان راه وطن و تشويق مردم به جهاد و مبارزه بر عليه استعمارگران، مهم ترين مضمونهاي شعر مقاومتِ خليلي را تشكيل ميدهد. خليلي به عنوان شاعري پيشگام در خيزشِ بيداري اسلاميِ معاصر در افغانستان، از سكوت و بيتفاوتيِ برخي مجامع جهاني به ويژه سازمان ملل و جامع الأزهر قاهره، در محكوميتِ تجاوز به افغانستان انتقاد مينمايد.
1-مقدّمه
بدون شك ميان ادبيّات هر كشوري با پيشينة تاريخي و اوضاع سياسي آن سرزمين، رابطهاي دو سويه برقرار است. ادبيّات معاصر كشور افغانستان نيز از اين قاعده مستثنا نيست و در حوزة شعرِ مقاومت، وضعيت نابسامانِ سياسي و اجتماعي اين كشور را به ميزان گستردهاي بازتاب ميدهد. كودتاي ماركسيستي در افغانستان و در پيِ آن، يورش نيروهاي ارتشِ سرخ شوروي به اين كشور و اشغال آن به مدت ده سال، تحوّلات عميقي در همة شئون سياسي، اجتماعي و فرهنگيِ افغانستان به جاي نهاد. ادبيّات افغان در نتيجةچنين دگرگونيهاي سياسي در كشور، تغييراتِ مضموني و محتواييِ قابل تأمّلي پيدا نمود.
در اين ميان، شعرِ پايداري و متعهّد افغانستان، »با آغاز قيام مردم بر ضدّ دولت كمونيستي و اشغالگران روس، به عنوانِ تنها جريانِ شعري افغانستان، يكهتازِ ميدان شد؛ به گونهاي كه همة فعّاليتهاي ادبي خارج از اين جريان را يا در خود هضم كرد و يا به حاشيه راند
به همين علّت، برخي آغازِ شعر مقاومت افغانستان را سال 1357ش، مقارن با روي كار آمدن دولت دستنشاندة شوروي ذكر كردهاند.
خليلاالله خليلي، شاعرِ نامآشناي افغانستاني را »آغازگرِ شعرِ مقاومت، در دوران پس از كودتا«ميدانند؛ به گونهاي كه »نخستين شعرهاي جهادي كه به نام شعرِ مقاومت به افغانستان رسيد، از استاد خليلي بود؛ مانند مستزادِ اي اي وطن، واي وطن واي وطن واي و چند قصيدة ديگر كه در آمريكا سروده شده بودند
در اين پژوهش، در صدد دستيابي به اهداف زير خواهيم بود:
- شناسايي و بررسي مهمترين درونمايههاي شعر پايداري افغانستان، از خلالِ اشعار خليلاالله خليلي.
- آشنايي با شعرِ مقاومت خليلي، به عنوان يكي از حماسيترين اشعار پايداري در شعرِ معاصر افغانستان.
-1-1 پرسشهاي پژوهش
اين پژوهش، پاسخگوي دو پرسش زير خواهد بود:
- مهمترين مضامين پايداري در اشعار خليل االله خليلي، كدام موضوعات هستند؟
- اين سراينده معاصر افغان، چه نگاهي به استعمار و دشمنان خارجي دارد؟
1--2اهميّت و پيشينة تحقيق
دو كشورِ ايران و افغانستان داراي مشتركات فرهنگي و ادبيِ ريشهداري هستند؛ به گونهاي كه بسياري از شاعران بزرگ همچون مولوي، سنائي، جامي، عنصري و ... در افغانستان پرورش يافتهاند كه امروزه چون مشعلي فروزان، در سينة تاريخِ ادبيّات فارسي ميدرخشند. اين وابستگيهاي ادبي ميان دو ملّت، ميطلبد كةكي از زاويههاي مهم شعر امروز افغانستان، كه همان ادبيّات پايداري است، از خلال اشعار يكي از سرايندگان اين ديار، مورد واكاوي و مطالعه قرار گيرد.
از همين رو، هدف محوري اين پژوهش، استخراج و شناسايي مهم ترين بنمايههاي شعر مقاومت در ديوان خليلاالله خليلي است؛ تا از گذر آن، باورها، انديشهها و آرمانهاي نهفتة يك ملّت در حوزة ادب پايداري، بررسي گردد. از سويي ديگر، اين شاعر افغاني، سالهاي زيادي از وطن خويش دور بود و در زمرة شاعران » مهاجر« اين كشور قلمداد ميشود، و » شعر مهاجرتِ افغانستان، به لحاظ محتوا و مضمون، به شدّت تحت تأثيرِ شعر پس از انقلاب ايران، به خصوص شعرِ پايداري و دفاع مقدّس قرار دارد«
-1-3 پيشينة تحقيق
در رابطه با پيشينة اين پژوهش نيز بايد گفت، با مراجعه به مركز اطلاعات علمي جهاد دانشگاهي1 و ديگر سايتهاي علمي، و بررسي شمارههاي متعدّد مجلات علمي، مقاله و پژوهشي در رابطه با مضامين مقاومت در شعر خليلي مشاهده نشد. البتّه در رابطه با شعر پايداري افغانستان، مقالههاي »شعر پايداري افغانستان از كودتاي ماركسيستي تا جمهوري اسلامي« و نيز - صورت و مضمونِ شعرِ مهاجرت افغانستان هر دو از ناصر نيكوبخت و رضا چهرقاني، به چشم ميخورد كه در اين دو پژوهش، تنها اشارهاي گذرا به شعرِ خليلي شده است. هم چنين در مقالة »تحليل و بررسي عناصر ادبيّات مقاومت در شعر معاصر افغانستان« از عبدالرحيم نيكخواه ، تنها به بيانِ عناصر و درونمايههاي مقاومت در شعرِ معاصر اين كشور پرداخته شده است. از اين رو، پژوهش حاضر ميتواند، زمينهسازِ ديگر مطالعات علمي دربارة شعر مقاومتِ افغانستان باشد.
-2 بحث
1-2 نگاهي به زندگي و آثار خليلاالله خليلي - از كاخِ شاهان، تا كوخِ بيپناهان -
خليلاالله خليلي در سال 1286ش در كابل به دنيا آمد. در هفت سالگي از نعمتِ مادر محروم شد و در يازده سالگي نيز، پدرش ميرزا محمد حسينخان مستوفيالممالك كه از بزرگان عصر خويش بود، به اتّهام توطئه عليه دولتِ وقت، توسّط اماناللهخان غازي، كشته شد؛ چنان كه خودِ شاعر در اين باره ميگويد:
به سال يازدهم شُد مرا شهيد پدر // پدر كه بود، به صد افتخار تاجِ سَرم
يتيم كرد مرا اين سپهرِ مردم كش // اسير و بيكس و بيخانمان و دربدرم