بخشی از مقاله
چکیده
هر مقاله امروزه سازمانها نمی توانند با تعداد اندکی افراد خلاق و کارآفرین و یا اجراي چند طرح کارآفرینانه بر رقباي کوچک، چابک، منعطف، نوآور، فرصت گرا، و کم هزینه فایق آیند، آنها باید شرایطی را فراهم کنند تا همه کارکنان روحیه خلاقیت، نوآوري و کارآفرینی پیدا کرده و بتوانند به راحتی، مستمر و بطور فردي یا گروهی فعالیتهاي نوآورانه و کارآفرینانه خود را به اجرا درآورند . سازمانها براي به اجرا درآوردن و بکارگیري خلاقیت، نوآوري و کارآفرینی در سازمانهاي خود، ابتدا باید فرهنگ سازمانی خود را با فرهنگ خلاقانه،نوآورانه و کارآفرینانه منطبق کنند، بدین معنی که سازمانها باید فر ه نگی را در میان کارکنان خود رواج دهند که به خلاقیت و نوآوري ، درستی و صداقت، احترام گذاشته و آنها را تقویت کنند.
در این فرهنگ باید به کارکنان فرصت داد تا طرحهاي ابتکاري خود را به اجرا درآورند و در صورت شکست نیز از حمایت مدیران خود برخوردار شوند .سازمانهاي کارآفرین و خلاق با فرهنگ سازي خلاقیت، نوآوري و کارآفرینی سعی می کنند که در تصمیمات ، سیستم عدم تمرکز اعمال گردد، همچنین از سیستم ارتباطات باز افقی و عمودي استفاده شود تا به یک ایده جدید اجازه دهند به سرعت در سازمان منتشر شود، اساساًو مخاطره پذیري، نوآوري ، کارگروهی و رفتارهاي خلاقانه در این سیستم مورد تشویق قرار می گیرد. شناخته شود .
چراکه اگر - OD - مطمئناً ایجاد چنین فرهنگی می تواند به عنوان عاملی مؤثر درجهت توسعه سازمان یعنی - OD - خلاقیت، نوآوري و کارآفرینی در سازمان شکل گیرد درحقیقت یکی از مهمترین مبانی و اصول توسعه سازمان مشارکت کارکنان و عدم بهر هگیري از جبر به اجرا در می آید. در این مقاله پس از بیان توضیحاتی در مورد مقوله هاي خلاقیت، نوآوري و کارآفرینی به بحث در مورد فرهنگ سازي این مقوله ها پرداخته، در انتها در مورد اینکه چگونه این فرهنگ سازي می تواند عاملی جهت بهبود و توسعه سازمان باشد،توضیح خواهیم داد.
مقدمه
سازمان هاي هزاره سوم براي ادامه حیات مستمر خود نیازمند همگامی و انعطاف در برابر تغییرات محیطی هستند.امري که تنها از طریق پویایی و خلاقیت ذهن هاي سازمانی حاصل می شود .از این رو ایجاد زیرساخت هاي اساسی براي پرورش و بروز فکرهاي نوین و خلاق، امري حیاتی است که ضرورت آن غیرقابل انکار می باشد .سازمان ها باید بتوانند در مقابل محرك هاي محیطی از خود پاسخ مناسب نشان دهند تا بتوانند از این طریق مزیت هاي رقابتی خویش را حفظ کرده و در میدان رقابت باقی بمانند .
به عبارتی دیگر بکارگیري ایده هاي نوین و پذیرش و پرورش استعدادهاي خلاق و نوآور یعنی: توانائی سازگاري بیشتر با محیط، پیچیدگی ذهنی لازم براي حل مسائل، انعطاف پذیري در مقابل تغییرات محیطی ، اثربخشی بالاتر، توانایی رقابتی بیشتر و ... عواملی جهت تضمین بقاي سازمان هاي کنونی به حساب می آیند. با توجه به مطالب گفته شده می توان امروزه خلاقیت، نواوري و کارآفرینی را به عنوان یکی ازابزارهاي مهم براي توسعه درنظر گرفت، چراکه وجود انسان هاي خلاق وکارآفرین موجب ایجاد بستر موفقیت ها می شود .
همچنین با توجه - OD - سازمان به افزایش سریع رقباي جدید و ایجاد حس بی اعتمادي نسبت به شیوه هاي مدیریت سنتی در شرکت ها، ضرورت خلاقیت و کارآفرینی در سازمان ها احساس می شود .در این ارتباط وظیفه سازمان هاي پویا کشف و پرورش افراد خلاق و کارآفرین است. یک سازمان در راستاي تحقق افراد خودجوش و نوآور نیاز به ساختار مناسب و مدیران کارآفرین دارد .همچنین در این راستا باید مقوله هاي خلاقیت، نوآوري و کارآفرینی در سازمان فرهنگ سازي شود به طوریکه در این فرهنگ به خلاقیت و نوآوري،اهمیت داده و آنها را تقویت نمایند[1]
-بهره گیري از روش هاي جدید از طریق فکرهاي خلاق و نوآور
در محیط پرتلاطم و متغیر امروزي همگام شدن با تغییرات محیطی تنها راه بقاي سازمانهاست .مقوله اي که تنها از طریق خواست، انگیزش و خلاقیت نیروي انسانی محقق می شود .به بیان دیگر در محیط سیاسی، اقتصادي و اجتماعی امروز که سرعت تغییرات غیرقابل تصور و پی شبینی است، تنها سازمان هایی م ي توانند به ادامه حیات خود امیدوار باشند که از سرمایه هاي انسانی پیشرو، خلاق، مبتکر و نوآور برخوردارند .عدم انطباق لازم با تغییرات محیطی انفعال و یا مرگ زود رس سازمان را به همراه دارد به همین علت سازمان هاي نوین امروزي اهمیت فزاینده اي براي خلاقیت و نوآوري قائل می باشند تا بتوانند از طریق فکرهاي نوین و جدید، ضمن ایجاد تغییرات مناسب در راستاي تحولات محیطی به توسعه و بالندگی سازمانی دست یابند .
بدون شک نوآوري و خلاقیت، سنگ بنا و راه گشاي بهره وري اقتصادي است و سازما نهایی که توانسته اند در این راستا اقدامات لازم را انجام دهند شاهد نتایج چشمگیري در برونداد و بازده خود هستند. تغییرات سریع نیازهاي انسان ها، سازمان را مجبور به بهره گیري از روش هاي جدید و نوین نموده است، روش هایی که تنها از طریق فکرهاي نوآور و خلاق ایجاد می شود .با عنایت به مطالب فوق الذکر به نظر می رسد تداوم حیات سازمان ها به بازسازي، اصلاح و بهبود روش هاي کار و ایجاد و تولید خدمات و محصولات جدید و نو بستگی دارد .
محیط پرتلاطم سازمان ها و تنوع نیاز براي دستیابی به اثربخشی سازمانی خلاقیت و نوآوري امري غیرقابل : » انسان ها این موضوع را همواره یادآوري می کند که از این رو امروزه یکی از چالشهاي مهم مدیران بکارگیري توانائ یهاي ذهنی براي ایجاد یک مفهوم یا فکر جدید .« اجتناب است است . چالشی که ناشی از نقش حساس و مهم مدیران در پرورش استعداد و توانایی خلاقیت و نوآوري منابع انسانی می باشد .به بیان دیگر مدیران با رفتار و عملکرد خود می توانند افراد خلاق و نوآور بار بیاورند و یا موجبات فرسودگی و رکود مغزها را فراهم نمایند .نظام مشارکت جو و فرهنگ مشارکتی در کنار آموزش و راه اندازي واحد تحقیق و توسعه و توجه به ملزومات ساختاري از مهمترین وظایف مدیران براي ایجاد خلاقیت در منابع انسانی است[2]
-خلاقیت و نوآوري
به معنی پدیدار شدن و تولید یک اندیشه و فکر نو و بکارگیري توانایی هاي ذهنی براي ایجاد یک « خلاقیت » ، در لغت فکر جدید است .البته دانشمندان خلاقیت را به صورت هاي گوناگونی تعریف کرده اند .به طوري که گاهی هر تعریف، فقط بیانگر یک بعد از ابعاد مهم خلاقیت است به مفهوم بکارگیري ایده هاي نوین ناشی از خلاقیت و عملی ساختن این ایده ها است که می تواند به « نوآوري »صورت محصولی جدید یا خدمتی نو پدیدار شود.همانگونه که از تعاریف نتیجه می شود خلاقیت لازمه نوآوري است و تحقق نوجویی وابسته به خلاقیت است.
اگرچه در عمل نمی توان این دو را از هم متمایز ساخت ولی می توان تصور کرد که خلاقیت بستر رشد و پیدایی نوآور ي هاست. از خلاقیت تا نوآوري غالبا راهی طولانی در پیش است و تا اندیشه اي نو به صورت محصول ي ا خدمتی جدید در آید ، زمانی طولانی می گذرد و تلاشها و کوششهاي بسیار به عمل می آید.گاهی ایده و اندیشه اي نو از ذهن فرد می تراود و در سالهاي بعد آن اندیشه نو به وسیله فرد دیگري به صورت نوآوري در محصول یا خدمت متجلی می گردد.
-کارآفرینی
در اذهان، « اشتغالزایی از نوع کسب و پیش ه » کارآفرینی واژه ایست که ممکن است بدون توجه به مفاهیم دیگر آن تداعی کند. است . با « برعهده گرفتن و متقبل شدن » به مفهوم - Entreprendre - واژه کارآفرینی برگرفته از کلمه قدیمی فرانسوي مراجعه به لغت نامه هاي معتبر، کارآفرین شخصی است که ریسک هاي یک سازمان یا فعالیت اقتصادي را می پذیرد و آنها را سازماندهی و مدیریت می کند. بیشتر کارآفرینان باورهایی قوي در مورد فرصت ها و عزم راسخی در قبول سطوح بالاي مخاطرات دارند و از آنها براي پیگیري این فرصت ها استفاده می کنند .
با توجه به تعاریف بالا می توان نتیجه گرفت که قلمروي کارآفرینی تنها به حوزه کسب و کار محدود نمی شود، اگر چه امروزه مفهوم آن بیشتر در این حوزه و در بعد اقتصادي مطرح است. مفهوم عمیق کارآفرینی به طوري که بتواند تمامی معانی آن را در برگیرد دشوار است، اما به طور خلاصه می توان این ارزش ممکن است مادي یا معنوي باشد .، «ارزشی را در جامعه خلق کند » گفت :کارآفرین فردي است که که از او به عنوان پدر کارآفرینی نام می برند معتقد است که محور اصلی توسعه اقتص ادي، کارآفرینی « ژوزف شومپیتر» است .
این اقتصاد دان اتریشی، ایجاد شرکت هاي جدید توسط کارآفرینان نوآور را موجب خروج شرکت هاي قدیمی می داند و یاد می کند .به نظر او این تخریب خلاق در چند حالت رخ می دهد :اینکه کسی محصول یا « تخریب خلاق » از آن به عنوان خدمتی جدید ارائه دهد، در تولید یک محصول، فرایند جدیدي را به کار برد، بازار جدیدي ایجاد کند و یا منبع و تشکیلات جدیدي را در داخل یک تشکیلات قدیمی به وجود آورد. [3] -فرهنگ سازي خلاقیت، نوآوري و کارآفرینی در جوامع و سازمانهاي امروزي ازجمله اقدامات لازم براي به کارگیري ابزار خلاقیت ، نوآوري و کارآفرینی در سطح سازمانها ، بسترسازي است . ویکی از مهمترین جنبه هاي آن ، ایجاد فرهنگ خلاقیت، نوآوري وکارآفرینی است.
بستر فرهنگی ، به عنوان عاملی زیربنایی ، و یا حتی مبنا و اساس سایر بسترهاي لازم براي نوآوري وکارآفرینی ، مستلزم تحولات عمیقی در شناخت ،باورها، حقوق ، آداب و رسوم و اخلاق اعضاي یک سازمان است. انسان دانا براي یافتن پاسخ به اندیشه خود رجوع میکند . حاصل این رجوع و کنش و واکنش ، بروز و ظهور ایده هایی است که پی اولیه فرهنگ سازي است .
ایده پردازیها لزوما فرصت ظهور و بروز پیدا نمیکنند ، ولی تعدادي از "ایده هاي خلاق "که داراي عمق ، کارایی ، توان سازگاري و انعطاف پذیري است ماندگار میشود . مرحله بعد ، مرحله باور سازي است که منطقا نتیجه شناخت است . یعنی فرهنگ خلاقیت، نوآوري و کارآفرینی به صو رت یک باور براي اعضاي سازمان درآید. رسیدن از مرحله شناخت تا باور کلی به حدي طولانی است که نمیتوان آنها را در یک مرحله جاي داد . مرحله باور سازي مرحله عینی و مهم فرهنگ سازي است.
در این مرحله ، شاکله اصلی فرهنگ، سامان می یابد و تا حد زیادي داراي هویت میشود . انتقال ارزشها پس از باور سازي صورت م یگیرد و البته این مهم بسته به نظام ارزشی در سازمان دارد . ارزشها وقتی کاملا درونی شود جهت انتقال و برقراري ارتباط به عملکرد و رفتار تبدیل میشود و تجلی عینی تبدیل ایده ها به رفتار را در این فرایند خواهیم دید. نکته حائز اهمیت در فرهنگ سازي اینست که همواره ، چالش و تعارض ناشی از مقاومتهاي محافظه کارانه و کند کردن فرایند وجود داشته است .
رسیدن به نقطه تعادل فی مابین ممکن نیست مگر اینکه انسان توسعه یافت ة نوآور و خلاق با برقرارسازد و بدینسان تفکر خود را به خلاقیت « انحراف از قواعد » و « قواعد اجتماعی » تعادلی بین « نیروي خارق العاده تفکر » نزدیک کنداصولاً. ممکن است یک تحول فرهنگی مستلزم نادیده گرفتن برخی ساختارها و قواعد باشد و از اینرو نوآوران هستند [4] . « -پیشنهاداتی براي ایجاد فرهنگ خلاقیت، نوآوري و کارآفرینی ترویج فرهنگ نوآوري و کارآفرینی از طریق موسسات فرهنگی و رسانه هاي جمعی. تاسیس مراکز توسعه کار آفرینی جهت برنامه ریزي، آموزش، تحقیق و مشاوره اگر بدنبال راه حل هاي جدید هستیم، فضاي سازمان باید به گونه اي طراحی شود که نوآوران و کار آفرینان رشد کنند.
در اغلب موارد مدیریت با تصمیم گیري متمرکز، ضد روحیه خلاقیت، نوآوري و کارآفرینی است .کار آفرینی و نوآوري در جایی رشد می کند که تمرکز تمام عیار نباشد .امروزه در جهان براي جوانان، آموزش خلاقیت، نوآوري و کار آفرینی گذاشته اند .به نظر می رسد، در جهان امروز بدون داشتن دانش ومهارت کار آفرینی، صرف اینکه ایده اي داشته باشید ولی دانش لازم را ندانسته باشید، با شکست مواجه می شوید. -فرهنگ خلاقیت، نوآوري و کارآفرینی در سطح ملی فرهنگ جامعه در سطح ملی با تاثیرات قابل توجهی که بر ویژگیهاي اکتسابی فرد می گذارد، وهمچنین محدودیت ها و فرصتهایی که براي سازمانها ایجاد می کند، اثرات قابل توجهی بر فرایند خلاقیت، نوآوري و کارآفرینی می گذارد.