بخشی از مقاله
چکیده
یکی از اهداف مهم آموزش در کلاس درس، ایجاد یادگیری معنادار است که مستلزم پردازش شناختی قابل توجه توسط یادگیرنده میباشد. از آنجایی که پردازش اطلاعات زمانبَر و شامل فرآیندهای شناختی چندگانه است و ظرفیت حافظهی کاری نیز محدود میباشد، تنها میزان محدودی از اطلاعات در هر زمان میتواند در حافظهی کاری نگهداری شود و به حافظهی بلندمدت انتقال یابد.
گاهی تقاضاهای پردازشی فراخوانده شده توسط تکلیف، ممکن است از ظرفیت پردازشی سیستم شناختی تجاوز کند، که به آن اضافهبار شناختی گفته میشود. طبق نظریهی بار شناختی، اضافه بار شناختی از طریق تصرف منابع پردازشی حافظهی کاری مانع یادگیری میشود. پژوهشهای متعددی نشان دادهاند بار شناختی که در جریان یادگیری به حافظه تحمیل میشود، با توجه به سطح دانش و تخصصی که فرد دارد متفاوت است.
در یادگیری مطالب، از آنجایی که یادگیرندهی مبتدی طرحوارهای جهت پردازش مواد پیچیده در حافظهی کاری ندارد، مواد جدید، سریعاً در مقابل بار شناختی سنگین تسلیم شده و یادگیری به صورت ناکارآمد صورت میگیرد. بنابراین هدایتهای آموزشی میتواند جایگزین نبودِ طرحوارهها شده و ساختن طرحوارهها را تقویت کند. اما برای افراد خبره در آن حیطه که آشنایی قبلی با این مطالب داشتهاند، ارائهی مطالب اضافی میتواند بار شناختی غیرضروری ایجاد کند و نه تنها اثر مثبتی ندارد، بلکه یکی از منابع ایجاد بار شناختی برونزاد محسوب میشود.
بنابراین تکنیکهای آموزشی که برای مبتدیان اثربخشتر هستند، هنگامیکه توسط مجربها استفاده میشوند ممکن است اثربخشیشان را از دست داده و حتی پیامدهای منفی برای یادگیری داشته باشند. بنابراین طبق نظریهی بار شناختی نحوهی آموزش دانشآموزان باید متناسب با سطح آشنایی آنها با مطالب ارائه شده متفاوت باشد.
مقدمه
یکی از اهداف مهم آموزش در کلاس درس، ایجاد یادگیری معنادار1 در فراگیران است. از عوامل مهمی که در وصول به این هدف مؤثر میباشد، انتخاب شیوهی تدریس مناسب است. بدین منظور در سالهای اخیر پژوهشهای متعددی جهت تعیین مطلوبترین شیوهی تدریس صورت گرفته و اغلب آنها سبکهای فعال و مشارکتی را در ایجاد یادگیری، برتر از شیوههای معلم- محور مانند سخنرانی دانستهاند - زرشناس، مؤمنیدانایی، عشاق و امیدخدا، 1390؛ هالر، گالاقر، ولدون و فلدر2، . - 2000 اما آیا به راستی میتوان یک شیوهی ثابت تدریس را برای همهی دانشآموزان تجویز کرد؟
به اعتقاد آزوبل1968 - 3؛ به نقل از سیف - 1386 از جمله عواملی که در تعیین نوع تدریس اثربخش باید لحاظ شود درنظر داشتن ساخت شناختی4 و سطح دانش پیشین فراگیر در حیطهی موردنظر میباشد. ساخت شناختی عبارت است از مجموعهای از اطلاعات، مفاهیم، اصول و تعمیمهای سازمانیافتهای که فرد قبلاً در یکی از رشتههای دانش آموخته است. به طور کلی ساخت شناختی بر دانشهای کلی و عمدهی فرد در یک زمینهی بخصوص علمی و تحصیلی دلالت میکند.
سوئلر5 نیز 1998 - ؛ به نقل از آرتینو6، - 2008 در نظریهی خود پیشنهاد میکند یادگیری زمانی بهتر صورت میگیرد که مواد آموزشی متناسب با ساختار شناختی بشر ارائه گردد. در واقع نحوهی یادگیری آدمی توسط سیستم حافظهاش به وی تحمیل شده است. ما ظرفیت پردازشگر فعال محدودی داریم که حافظهی کاری نامیده میشود.
با توجه به سه اصل اساسی کنترلکنندهی یادگیری در سامانهی پردازش اطلاعات - فرض کانال دوگانه، ظرفیت محدود و پردازش فعال - ، اطلاعات بر حسب نوعشان از طریق دو مجرای دیداری و شنیداری وارد حافظهی فعال میشوند و هرکدام از این مجراها تنها میتوانند مقدار محدودی از اطلاعات را در آنِ واحد در خود پردازش کنند. از طرف دیگر یادگیری معنادار نیازمند درگیری یادگیرنده در پردازش شناختی قابل توجه در طول یادگیری است، درحالیکه ظرفیت یادگیرنده برای پردازش شناختی محدود است
در واقع، ظرفیت و مدت نگهداری محدود حافظهی کاری کمتر از مقدار مورد نیاز برای بیشتر زمینههای فعالیت ذهنی بشر است
مطابق با اصل دوم، ظرفیت برای نگهداری و دستکاری ذهنی اطلاعات در حافظهی کاری محدود است
شاید بارزترین مشخصهی حافظهی فعال، همین گنجایش بسیار محدود آن باشد که به طور متوسط برابر با هفت ماده به اضافه یا منهای دو ماده است که با پردازش کوتاهمدت و قوی اطلاعات به طور همزمان و در آنِ واحد سروکار دارد
در این راستا، اصطلاح بار شناختی6 توسط سوئلر 1988 - ؛ به نقل از اسپیبروک7، - 2008 برای اشاره به ظرفیت محدود حافظهی کاری مطرح شد. به این صورت که حافظهی کاری قادر است حدود 7 عنصر را ذخیره کند اما بر 2 تا 4 عنصر عمل میکند.
اصطلاح بار شناختی، به میزان باری که در هنگام پردازش اطلاعات بر روی حافظهی فعال یا کوتاهمدت وارد میآید تا بتواند آن اطلاعات را برای جایدهی در حافظهی درازمدت رمزگذاری کند اشاره دارد. این تلاش ذهنی برای
پردازش اطلاعات را بار شناختی مینامیم
به اعتقاد سوئلر 1988 - ؛ به نقل از اسپیبروک9، - 2008 سه نوع بار شناختی وجود دارد که بر حافظهی کاری اثر میگذارد: بار درونزاد، بار برونزاد، بار مربوط. بار درونزاد10 کار ذهنی است که از تقابل سطح تجربهی یادگیرنده به همراه پیچیدگی محتوای مطالبی که باید یاد گرفته شود تعیین میشود و نتیجهی مقدار عناصر متقابل محتوای تکلیف یادگیری است. بار برونزاد یا نامربوط11 به استفاده از ظرفیت حافظهی کاری در جهتی غیر از یادگیری اطلاق میشود.