بخشی از مقاله
چکیده
موضوع »صلح« به عنوان یکی از مفاهیم اساسی و بنیادین در مطالعات اجتماعی و سیاسی، مورد توجه بسیاري از اندیشمندان در این حوزه قرار گرفته و تعاریف مختلف و متعددي از آن بیان گردیده که در بیشتر تعاریف، »صلح« به معناي مفهومی در مقابل »جنگ« مطرح گردیده، که با جهتگیري منفی به »نبود جنگ« تعریف شده است.
اما در نگاه نوین، با اتخاذ رویکردي فعال و مثبت و با هدف ایجاد و استقرار صلحی پایدار، مفهوم صلح صرفاً در مقابل جنگ قرار نمیگیرد، بلکه تمامی عوامل تهدید کننده صلح، مورد اهتمام واقع میشود و با نگاهی ذهنی و درونی به صلح، زمینه براي ایجاد و استقرار صلحی دائمی و پایدار فراهم میباشد. رساترین واژهاي که در قرآن کریم معادل »صلح« قرار گرفته است، واژه »سلم« است که این مفهوم، بیانگر صلح اعتقادي و ایمانی و برونگرا میباشد.
در مقالهي حاضر، با به کار گرفتن دو شیوهي »تحلیل محتوایی« و »معناشناسی لسانی« کوشش شده به بیان مفهوم »سلم« در قرآن کریم بپردازیم. در پایان نیز این نتیجه حاصل میشود که مقارنت مفهوم سلم در قرآن با مفاهیم دیگري مانند »حق، عدالت، ایمان، عزت و «... موجب میشود که تعریف متفاوتی از صلح به دست آید. صلح از منظر قرآن کریم، داراي رویکردي درونی و مثبت نسبت به آن است که در چارچوبی عادلانه و به منظور تحقق اهداف الهی ترسیم میشود، اما به خودي خود، ارزش مطلق و هدف نهایی محسوب نمیشود.
همچنین به این موضوع میپردازیم که در روابط میان مسلمانان با غیرمسلمانان، از منظر قرآن کریم، آیا اصل بر جنگ و جهاد است و یا اینکه اصل بر صلح و دوستی و همزیستی مسالمتآمیز همراه با در نظر گرفتن و حفظ مصلحت مسلمین و جامعهي اسلامی است؟ که در این باره به بررسی هر دو دیدگاه میپردازیم و دلایل قرآنی هر یک را بیان میکنیم.
در پایان، این نتیجه به دست میآید که مفهوم صلح در قرآن کریم - معادل واژهي سلم - داراي دوبعد درونی و بیرونی است، کهبعد درونی آن، یک وظیفهي همگانی بر دوش همه مسلمانان است. اما بعد بیرونی آن در رویکرد قرآنی داراي مشابهتها و تفاوتهایی با تعریف متعارف و امروزي صلح دارد، بهویژه با رویکرد غربی در معنا و مفهوم صلح، داراي تفاوتهاي آشکاري است. از منظر قرآن کریم، اصل بر صلح و ایجاد رابطهي محبت، مودت و دوستی با غیرمسلمانان است، چرا که اسلام، آیین فطرت است و هرگز با احساسات طبیعی و انسانی بشر ضدیت ندارد.
طرح مسئله
ممانعت از جنگ و تلاش براي استقرار صلح، از ابتداي تاریخ زندگی بشر، به عنوان دغدغهي مهمی در اذهان عموم اندیشمندان اجتماعی و رهبران در طول تاریخ، مطرح بوده است. به جرأت میتوانیم ادعا کنیم که علوم انسانی مدرن و معاصر، با هدف ایجاد صلح در جامعه بشري شکل گرفته است، لذا مفهوم صلح، تاکنون موجب ایجاد وحدتها و ائتلافها و انعقاد معاهدات بسیار زیادي گردیده است. زیرا آن چیزي که مفهوم »صلح« را براي افراد بشر بسیار حیاتی و مهم جلوه میدهد، آثار فقدان صلح و در نتیجه وقوع خشونت و جنگ است.
تاریخ بشریت تاکنون حدود 8 هزار جنگ را ثبت نموده و معلوم شده که در طول 3400 سال گذشته، جهان بشریت فقط 204 سال را بدون جنگ و در صلح و آرامش گذرانده است - مسائلی و ارفعی، 1373، ص. - 171 کانت میگوید: »از آنجا که انسان، عاقل و علاقهمند به آزادي خویش است و در مقابل، جنگ دشمن آزادي است، لذا هر جنگی انسان را از جنگ بیزارتر و یک قدم به صلح و دوستی نزدیکتر میکندEuropean - «. - Political Unification
لذا وقوع هزاران جنگ و پیامدهاي وخیم آن باعث شد تا ضرورت نظریهپردازيهاي بسیار پیرامون آن احساس شود. مثلاً در سنوات پس از جنگ جهانی دوم، ادبیات صلح و آشتی در دنیا توسعه یافت و تلاش- هاي منطقهاي و بینالمللی فراوانی صورت گرفت و شکلگیري نهادهاي مرتبط بینالمللی با هدف حفظ و استقرار صلح، سرعت زیادي به خود گرفت.
پیشینهي شوم جنگ جهانی دوم موجب شد تا ادبیات صلح به سوي رویکرد »جنگستیزي« سوق داده شود و در نتیجه نظریهپردازيهاي مربوط به صلح، بیشتر رنگ و بوي سلبی به خود بگیرد و »نبود جنگ« در کانون توجه واقع شود. به همین دلیل، ادبیات صلح در چنین دورهاي، ادبیات سخت و نظامی بود و توسعه تسلیحات و معاهدات نظامی در سالهاي پس از جنگ جهانی دوم، نتیجه چنین نگرشی بود.
اما با وجود این، تجربه تلخ و ویرانگر جنگ، منجر به تجدید نظر در مطالعات مربوط به صلح گردید، زیرا با همهي کوششهاي نظري انجام شده، باز هم جهان، مملو از خشونت و جنگ بود. ادبیات مثبت در حوزه صلح و دیدگاه فعال نسبت به آن، نتیجهي ناکارآمدي نگرش سنتی به صلح است. ادبیات جدید صلح، در راستاي کنترل هر نوع درگیري و خشونتی است که صلح اجتماعی، ذهنی و درونی را از بین ببرد.
ادیان آسمانی بهعنوان اثرگذارترین مکاتب فکري در طول تاریخ در برابر این موضوع سکوت نکرده، بلکه در راستاي ایجاد و استقرار صلح راستین، الگوهاي مناسب و موفقی را در اختیار بشریت قرار دادهاند. در آموزههاي ادیان توحیدي، دیدگاههاي مثبتی پیرامون اندیشه »صلح جهانی« و شیوههاي زندگی صلحجویانه و مسالمتآمیز انسانها با یکدیگر ارائه گردیده، به طوري که با نگرشی گذرا به برخی از تعالیم مذکور، می- توانیم مفهوم کامل و جامعی از صلح به دست آوریم.
در این میان، قرآن کریم به عنوان تنها کتاب آسمانی تحریف نشده، رهنمودهاي گرانبها و ارزشمندي را در جهت دستیابی به صلح واقعی ارائه میدهد. به همین جهت، به منظور شناخت بهتر مفهوم صلح در قرآن، نخست به تعریف رایج صلح در گفتمان غرب و نیز در گفتمان اسلامی میپردازیم، و سپس واژهي »سلم« را - که معادل مفهوم رایج صلح در قرآن است - بررسی مینماییم تا بخشی از نگاه قرآن به صلح را تحلیل و آن را با تعاریف مصطلح و رایج، مقایسه کنیم.
لذا سؤالهاي اصلی مقاله، این است که: واژه »سلم« در قرآن کریم، اشاره به چه نوع صلحی دارد و قرآن چه تعریف، قواعد و چارچوبی را براي صلح ارائه مینماید و آیا مفهوم قرآنی »سلم« با مفهوم رایج صلح در علوم انسانی جدید، تطابق و همخوانی دارد؟ و آیا از منظر قرآن، اصل بر جنگ و جهاد است و یا اصل بر صلح و تسامح و همزیستی با غیرمسلمانان است؟