بخشی از مقاله
چکیده
دهه 1990 آغاز صادرات نفت برای توسعه اقتصادی کشورهای استقلالیافته در آسیایی مرکزی است که به دلیل دسترسی نداشتن آنها به آبراههای آزاد بینالمللی و صرفه اقتصادی نداشتن صادرات نفت خام با هواپیما یا ترانزیت آن از راههای زمینیو متقابلاً، مقرون به صرفه بودن مسیر انتقال نفت از ایران بهلحاظ ارتباط دریایی از راه دریای عمان و خلیج فارس به اقیانوسها، به انتقال نفت از این طریق متمایل میباشند؛ ازاینرو، سوآپ نفت در این برهه مطرح شده است.
سال 1375 شروع آزمایش این عملیات نفتی در ایران بوده که با استمرار آن بهعنوان قراردادی نفتی، نقش مؤثری در روابط اقتصادی بین ایران و کشورهای آسیای میانه ایفا کرده است. سوآپ یک ابزار تجارت متقابل برای تعویض کالاست که در عملیات نفتی، موجب صرفهجویی در هزینه انتقال نفت و فرآورده در داخل کشور و کاهش هزینههای حملونقل و تردد جادهای و ریلی میگردد.
با واردات نفت یا فرآورده نفتی تولیدی کشورهای حاشیه دریای خزر در یکی از نقاط مرزی ایران و مصرف آن در داخل و در قبال آن صدور نفت یا فرآورده با همان مشخصات از مرز خروجی دیگر در شرایط غیر تحریمی تجارت نفت ایران، سبب بسط روابط تجاری و تقویت مناسبات اقتصادی و سیاسی و ارتقای امنتی ملّی این کشورها میشود.
مقدمه
وضعیت جغرافیای سیاسی و راهبردی ممتاز، وسعت خاک و امکان ارتباط زمینی، دریایی و هوای به همه نقاط عالم، وضعیت ویژهای برای ایران ایجاد کرده تا با ارتقای روابط اقتصادی و سیاسی با کشورهای جهان، در عرصه روابط بینالمللی بر تصمیمهای گرفته شده تأثیرگذار باشد. وجود منابع عظیم انرژی نفت و گاز در کشورهای حاشیه دریای خزر موقعیتی راهبردی برای توسعه اقتصاد آنان فراهم کرد، لیکن دسترسی نداشتن به آبراههای بینالمللی برای عرضه و صادرات محصولات تولیدی، چالشی فراروی آنهاست که مقتضی استفاده از ویژگی جغرافیایی ایران میباشند.
ازاینرو، موقعیت یادشده بستر ضورح مدبّرانه در بازارهای این کشورها را فراهم کرده، بهگونهای که در نخستین گام، انتقال نفت و گاز تولیدی آنها از راه ایران، ضمن آنکه انتقال این محصولات از این مسیر در مقایسه با راههای موجود دیگر ارزانتر و هزینه مربوط نیز بهواسطه امکان حمل آنها به وسیله کشتی نازلترو متضمّن تحصیل منافع بیشتری برای آنان استمتقابلاً، سبب وابستگی این بازار نفت به ایران و سرانجام، ارتقای سطح روابط فیمابین و تقویت صلح و امنیت منطقهای میباشد.
با آغاز سوآپ نفت خام کشورهای حوزه دریای خزر از نیمه دهه هفتاد شمسی از طریق ایران، حضور و افزایش توانایی در بازارهای نفتی این کشورها، افزون بر تقویت همکاریهای اقتصادی فیمابین و تحصیل منفعت مالی از این رهگذر، سبب ارتقای سطح روابط سیاسی نیز شده است، لیکن بهدلیل وضعیت تحریمی که بر اقتصاد ایران، بهویژه تجارت نفت، تحمیل شد، استمرار عملیات سوآپ هم تحتالشّعاع قرار گرفته و بهنظر میرسید ایران را، با وجود آنکه خودش یکی از بزرگترین تولیدکنندگان نفت در جهان است، به کشور واردکننده نفت کشورهای همسایمبدّل کرده و از طرفی، سبب تحمیل هزینههای بسیاری از رهگذر انباشت نفت در کشتیها و بنادر گردید.
در این پژوهش، ابتدا با نگاهی به وضعیت ذخایر نفتی کشورهای حاشیه دریای خزر و درپی آن تحلیل سوآپ بهعنوان یک ابزار تجارت بینالمللی نفتی، به تأثیر آن بر صلح و امنیت منطقهای پرداخته میشود. در باب ضرورت انجام دادن این پژوهش همین بس که با وجود اختلاف نظرها راجع به استمرارا یتوقّف آن، نظر به نبود پژوهشهای دانشگاهی راجع به ماهیت این ساختار حقوقی، ضرورت کالبد شکافی موضوع در حوزه تحقیقات دانشگاهی با لحاظ فواید احتمالی نظری و عملی انکارناپذیر آن، سبب خواهد شد تا ضمن تبیین موضوع در ساحت ساختاری و هنجاری، با درک و شناخت درست، بتوان با لحاظ جوانب امر بر مأخذ صحیح حقوقی و اقتصادی تأثیرگذار بر حوزه سیاست و روابط بینالملل و با تئوریپردازیهای مناسب، بستر اتخاذ تصممی مناسب و همراه با منافع ملّی، که مورد حمایت همگان باشد، را فراهم نمود.
پرسشها و فرضیههای پژوهش
ویژگی راهبردی منابع هیدروکربوری و تولید و صادرات آنها در یک فرآیند سرمایهگذاری و تجاری، واجد آثاری شگرف در توسعه کشورهای تولیدکننده این محصولات و از نقطهنظر اقتصادی، امر صادرات آنها واجد اهمیت است. استفاده از ظرفیتی که در ایران برای مبادلات تجاری نفت تولیدی کشورهای حاشیه دریای خزر وجود دارد، ضمن آنکه ملازمه با تحقق درآمد برای ایران دارد، مقتضی ارتقای سطح روابط سیاسی و اقتصادی و درنتیجه، تقویت امنیت و صلح منطقهای نیز میباشد؛ ازاینرو، ضرورت هدایت و مدیریت عملیات سوآپ نفت، از مبدأ دریای خزر به مقصد خلیج فارس و آبهای آزاد بینالمللی انکارناپذیر است.
برایناساس، ازآنجاکه تحلیل حقوقی سوآپ - swap - نفت، مستلزم شناخت بسترهای ایجاد آن و منشأ رغبت کشورها در مبادرت به این عملیات نفتی است؛ بنابراین، در مسیر این پژوهش پرسشهای اساسی مطرح میباشد که پاسخ به آنها ماهیت قراردادهای نفتی سوآپ - - swap و دلایل رغبت کشورهای حوزه دریای خزر به سوآپ نفت را روشن میکند.
بنابراین، اینکه انجام دادن عملیات سوآپ نفت چه تأثیری در حوزه اقتصادی، سیاسی و امنیتی دارد، وضعیت کنونی عملیات سوآپ نفتچگونه است و اساساً سوآپ در مقایسه با نهادهای حقوقی موجود در نظام حقوقی ایران چه موقعیتی دارد و ماهیت حقوقی این قرارداد نفتی چیست؛ و اینکه ذخایر نفتی کشورهای حاشیه دریای خزر چه میزان است تا ایران بخواهد برای انتقال محصولات تولیدی این کشورها در درازمدت برنامهریزی کندا یاساساً سوآپ واجد چه منفعتی برای ایران است و کاستیها و بایستهها و آثار حقوقی ناشی از بهکارگیری قراردادهای سوآپ در تجارت نفت، در روابط سیاسی و اقتصادی بین کشورهای حاشیه دریای خزر و ایران چه میباشد؟ در زمره پرسشهای اساسی است که در این پژوهش به آن پرداخته خواهد شد.
ناگزیر، در مسیر انجام دادن این پژوهش این فرضیه مطرح میشود که بهنظر میرسد قراردادهای نفتی سوآپ بهعنوان وسیله ایجاد ارتباط حقوقی، واجد ماهیتی منحصربهفرد در تجارت بینالمللی و نوعی قرارداد تعویض است که با دیگر نهادهای حقوقی متفاوت و درعینحال، در شرایط عادی کشور ابزار مناسبی برای کاهش هزینههای حمل نفت و فرآوردههای نفتی در داخل بوده و ضمن تحصیل درآمد و با وابسته شدن راه انتقال محصولات نفتی کشورهای آسیای میانه به ایران، موجب توسعه و ارتقای سطح روابط تجاری، اقتصادی و سیاسی این کشورها با ایران و تقویت صلح و امنیت منطقهای میشود.
بدینترتیب، نظر به موقعیت جغرافیایی، وضعیت راهبردی، امتیازها و امکانات ایران، انجام دادن عملیات سوآپ نفت به منظور کاهش هزینههای انتقال نفت و فرآورده در داخل کشور و کسب درآمد از رهگذر انتقال نفت تولیدی کشورهای آسیای میانه، ارتقای سطح روابط با کشورهای همسایه و حفظ موقعیت سیاسی ایران، هدف مشخص و مطرحی میباشدکه اتّخاذ تدبیر دراینباره ضروری است.