بخشی از مقاله

-1مقدمه

مطالعه تاریخ تمدن نشان میدهد که صنعت و فناوری از بدو زندگی تمدنی بشر با وی همراه بوده است و حتی سابقهای دیرینه تر از دانش داردبه. عبارت دیگر مهارت و فنون ساختِ ابزار همپای تکامل انسانی رشد کرده و همواره بر دانش سامان یافته تقدم داشته است. صنعت از مهمترین مؤلفههای تمدنی محسوب میشود. در عصر کنونی، صنعت و فناوری چنان به تار و پود زندگی بشر رسوخ نموده که توسعه و پدید آوردن آن به یکی از مهمترین برنامه های رشد و توسعه جوامع بشری تبدیل شده است.

به عبارت دیگر، از جامعه فعلی جهانی نمیتوان صنعت و فناوری را برکند و آن را مستقل از مصنوع وی تعریف نمود. ارتباط بین بشر فعلی و فناوریهای نوین ارتباطی هویتی است و تعریف بشر جدید با فناوری گره خورده است. علاوه براین، اینک مشخص شده است که کنترل و تسخیر طبیعت فقط به مدد صنعت و فناوری ممکن است.

یکی از پرسش های اساسی در ارتباط با میراث تمدن اسلامی آن است که آیا دانشمندان و فناوران دوره اسلامی در باره صنعت اندیشیده اند؟ و آیا آثار صنعتیِ در خور توجه پدید آورده اند؟ مطالعه آرای علمی و میراث فنی دانشمندان و مهندسان دوره اسلامی نشان می دهد که آثار ارزشمندی از دوران شکوفایی تمدن اسلامی در حوزه طرحها و محصولات صنعتی بر جای مانده است.

علاوه بر این، تعدادی از حکمای مسلمان در خصوص موضوع »صنعت « اندیشیده اند و آرای قابل ملاحظهای بر جای نهاده اند. نمونههای اول در قلمرو صنعت و مهندسی قرار میگیرند و نمونههای دوم به حوزه »فلسفه صنعت« تعلق دارند. ناصر خسرو ار جمله حکمایی است که به برخی از وجوه صنعت از منظر فلسفی توجه کرده است. بخشی از آرای ناصر خسرو در باره صنعت، کانون بحث این مقاله است. در ابتدا، برای روشن تر شدن موضوع و تطبیق مفاهیم جدید صنعت و فناوری با نظرات ناصر خسرو، برخی از تعاریف و توضیحات عمومی مطرح میشود.

-2 اشاراتی به تعاریف صنعت و فناوری

 ابومعین ناصر بن خسرو بن حارث قبادیانی بلخی، معروف به ناصر خسرو، در سال 394 قمری 1004 - میلادی - در روستای قبادیان در بلخ چشم به جهان گشود. در طول زندگی وی در پی دستیابی به حقیقت میگشت و با پیروان ادیان مختلف از جمله مسلمانان، زرتشتیان، مسیحیان، یهودیان و مانویان به بحث و گفتگو پرداخت و از رهبران دینی آنها در مورد حقیقت هستی پرس و جو کرد.

ناصر خسرو به مدت هفت سال سرزمینهای گوناگون از قبیل آذربایجان، ارمنستان، آسیای صغیر، حلب، طرابلس، شام، سوریه، فلسطین، جزیره العرب، قیروان، تونس و سودان را سیاحت کرد و سه یا شش سال در پایتخت فاطمیان یعنی مصر اقامت کرد و در آنجا در دوران المستنصر باﷲ به مذهب اسماعیلی گروید و از مصر سه بار به زیارت کعبه رفت.سرانجام پس از مدتی آوارگی به دعوت امیر علی بن اسد یکی از امیران محلی بدخشان که اسماعیلی بود به بدخشان سفر نمود و بقیه 20 تا 25 سال عمر خود را در یمگان بدخشان سپری کرد. ناصر خسرو تمام آثار خود را در بدخشان نوشت.

حکیم ناصرخسرو دربین اهالی بدخشان دارای شأن، مقام و منزلت خاصی است تا حدی که مردم او را بهنام »حجت«، »سید شاه ناصر ولی«، »پیر شاه ناصر«، »پیر کامل«، و غیره یاد میکنند. او در سال 481 قمری 1088 - میلادی - درگذشت. مزار وی در یمگان زیارتگاه است.برخی از آثار ناصر خسرو عبارتنداز: دیوان اشعار فارسی؛ جامع الحکمتین که رساله ایست به نثر دری - فارسی - در بیان عقاید اسماعیلیان؛ خوان الاخوان، کتابیست به نثر در اخلاق و حکمت و موعظه؛ زادالمسافرین، کتابی است در بیان حکمت الهی به نثر روان؛ سفرنامه ،این کتاب مشتمل بر مشاهدات سفر هفت ساله وی بوده و یکی از منابع مهم جغرافیای تاریخی به حساب میآید .در زیر، مهمترین مفاهیم مرتبط با صنعت و فناوری به اختصار تعریف میشود.

الف- در فرهنگ معین واژه " صنعت" - ع. صنعه - بدینگونه تعریف میشود:" وسیله ایست که بشر بدان عقیده خود را راجع به کمال بیان میکند، "هنر"، "کار، پیشه، حرفه"، "حیله، چاره"، "کلیه تغییراتی که بشر در مواد طبیعی میدهد، تا بهتر و بیشتر از آنها استفاده کند . " - معین، ص 1 . - 2167 تعریف اول بیشتر ناظر به توصیف قدما و دومی معطوف به تعاریف جدید از صنعت می باشد.

با توجه به تعاریف فرهنگ معین و بویژه تعریف آخر از صنعت -که برگرفته از تعاریف جدید آن است- "صنعت" را به عنوان تغییراتی که بشر در مواد طبیعی میدهد تا آن را برای خود قابل استفاده سازد همراه با محصول ساخته شده تعریف می کنیم و به کار می بریم. 2 این تعریف وارد ماهیت صنعت نمیشود بلکه از فرایندی خبر میدهد که مواد طبیعی را تبدیل به محصول قابل استفاده برای بشر میسازد. واژه "فن" مترادف و هم معنای "صنعت" و "هنر" نیز به کار میررود. 3 فن که معادل "تکنیک"4 است، مجموعهای از روشها و مهارتهایی است که برای دستیابی به هدفی و یا تولید محصولی به کار گرفته میشود.

ب- در منابع تمدن اسلامی بیش از صنعت، واژه صناعت به کار برده شده است. صِناعت«»از ریشه صُنع به معنای ساختن استصِناعت. به معنی پیشه صانع است و عمل صانع »صنعت« گفته میشود. »مصنوع« شیئ ساخته شده است. 5 در لغت نامه دهخدا و معین، صناعت معادل پیشه وکار و حرفه و صنعت آمده است و جمع آن صناعات میباشد. بنابراین، در این مقاله صنعت و صناعت مترادف تلقی می شوند.

پ- واژههایمتعددی است که با مفهوم مورد بحث مقاله مترادفاً و یا همراه با آن به کار میروند. از آن جمله کلمه »حرفه6« است. دهخدا حرفه را از منظر کاربردی معنی میکند و آن را به معنای پیشه، کار، شغل، و کسب کار میگیرد. 7 حرفهها در ارتباط با نیازهای انسانی و در اثر هم نشینی با بشر شکل میگیرند و لذا تقاضامحور هستند. 8 تمایز کار از حرفه، پیشه یا صناعت در سه عنصر دانش9، مهارت10 و توانایی 11 است. در این صورت حرفه به معنای صناعت، به تعبیر قدما، نزدیک میشود. حرفه را میتوان نوعی کار اختیاری توأم با مهارت بر اساس تقاضا و با هدف کسب درآمد دانست. 12

ت- مطابق با نظر فرهنگستان زبان و ادب فارسی واژه "فناوری" از چهار جزء »فن+میانوند الف+پسوند ور+ی مصدر ی« تشکیل شده و به قیاس با ترکیباتی مانند دلاوری و تناوری و جنگاوری ساخته شده و معنی آن " فنوری" است. این فرهنگستان واژه فناوری را معادل واژه تکنولوژی قرار داده و به معنای داشتن و به کار گرفتن فن و روشهای علمی در یک حیطه خاص و ورزیدگی در آن حیطه تلقی کرده است. و این معانی را با استفاده ازپسوند اتصاف "ور"که معانی دارندگی و ورزندگی را القاء میکند، به واژه فناوری منتقل ساخته است. البته، اینک فناوری به معنای گسترده تری به کار میرود. در ایران قدیم "فوت کوزه گری" دلالت بر فناوری یا شناخت فن و مهارت در حوزه مشخصی می کرد.

ث- واژه نامه وبستر چنین تعریفی از فناوری به دست میدهد:" کاربرد دانش در یک حیطه خاص" و یا نوعی قابلیت ناشی از به کارگیری عملی دانش. همین معنا را فرهنگ آکسفورد از فناوری به دست میدهد: به کارگیری دانش علمی برای مقاصد عملی. انجمن بین المللی آموزش فناوری1، فناوری را نوعی نوآوری عملی بشر تعریف میکند که با پدید آوردن دانش و فرایند هایی، باعث راه اندازی نظاماتی میشود که موجب حل مشکلات و گسترش قابلیتهای انسان می شود. 2

ج- دوسک3 در کتاب خود با عنوان "مقدمهای بر فلسفه تکنولوژی"، تعاریفی که دیگران از فناوری به دست داده اند را به سه دسته تقسیم میکند: -1فناوری به مثابه سخت افزار4، -2 فناوری به معنای قواعد، -3 فناوری به مثابه نظام یا سیستم. 5 پیت6 در کتاب خود با عنوان " اندیشدن در باره تکنولوژی، مبانی فلسفه تکنولوژی" می نویسد که امانوئل مستن7 فناوری را بدینصورت تعریف میکند: " سازماندهی دانش برای نیل به اهداف عملی".8 اما پیت خود فناوری را بدینصورت تعریف میکند : " فناوری عبارتست از بشریت در کار - ." 9 پیت- ص - 25 وی بر بیش از حد عام بودن این تعریف واقف است و آن را مورد تحلیل قرار داده و فصلی مستقل را به آن اختصاص میدهد.

آرگیری امانوئل به برخی از تعاریف فناوری توجه میکند. به عنوان مثال فناوری عبارت است از " سازماندهی دانش برای نیل به اهداف عملی" ؛و نیز "کاربرد منظم معلومات علمی در موارد عملی".10 علاوه بر این وی به تمایز صنعت - تکنیک - و فناوری - تکنولوژی - اشاره میکند: " تکنیک را می توان به معنای ترکیبی از عملیات قابل استفاده در تولید یک کالای معین در نظر گرفت، و تکنولوژی را به معنای توانایی ایجاد - یا انتخاب - تکنیکهای مختلف و کاربرد و تکمیل احتمالی آنها. 11" در مجموع فناوری را با مشخصههای زیر میتوان شناسایی کرد:

الف- فناوری کاربرد دانش است برای پاسخ به نیازی، حل مشکلی، توسعه قابلیتی؛

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید