بخشی از مقاله

چکیده

دانش بزرگترین مزیت رقابتی کشورها درعرصه اقتصاد جهانی به شمار می رود. رقابت جهانی جوامع درحال توسعه را وا میدارد تا در پی کسب و حفظ مزیت های پایدار باشند و در پی راه حلی بنیادی تر، تجربه پذیر و حیاتی درخصوص ارتقا عملکرد خود گام بردارند. امروزه بسیاری از جوامع برای درک بهتری از آنچه می دانند، آنچه باید بدانند و اینکه در این باره چه باید بکنند، در تکاپو هستند.

در دنیایی که شاهد تغییرات سریع و روزافزون هستیم، بحران های جهانی تاثیر قابل توجهی بر بازارهای مالی جهانی و در نتیجه سازمان های تولیدی و خدماتی می گذارد، صنعت بیمه به عنوان یکی از مهم ترین بخش های سیستم های اقتصادی جهت ادامه فعالیت، باید قوانین و استراتژی های خود را بازبینی کرده و بر اساس استراتژی های روز تنظیم کند.

درک اهمیت دانش به عنوان یک سرمایه سازمانی که قادر به ایجاد و حفظ مزیت رقابتی به صورت مستمر است، بسیاری از شرکت ها را بر آن داشته است تا سیستم های مدیریت دانش ویژه ای را برای کمک به تسهیم و یکپارچگی دانش طراحی کنند. قالب های فکری سازمان های امروز، آکنده از عمق بخشیدن به اطلاعات و توجه به مشارکت نیروی انسانی خلاق و دانشگر به جای نیروی انسانی عملکردی است.

مقدمه

در عصر حاضرکه عصر تغییر و تحول سریع دانش است، دانش به عنوان یک منبع ارزشمند استراتژیک و دارایی مطرح می شود که نیازمند مدیریت است. هر پنج سال و نیم حجم دانش دو برابر می شود، درحالی که عمر متوسط آن کمتر از چهار سال است. اگر به شرایط فوق، رقابت شدید موجود در بازار را نیز اضافه نماییم، مدیریت کردن دانش موجود در سازمانها در اقتصاد دانش محور کنونی بیش از پیش مورد توجه قرار می گیرد .[1]

در اقتصاد مبتنی بر دانش، مزیت رقابتی، به طور فزاینده ای در تسهیل روندهای اطلاعاتی انجام کار یافت می شود تا در دسترسی به منابع و بازار های خاص، لذا دانش و سرمایه فکری به عنوان مبنای اولیه دستیابی به شایستگی های اصلی و راهبردی برای عملکرد برتر مطرح می شوند. در راستای رسیدن به مزیت رقابتی پایدار، توجه به دانش موجود، چگونگی استفاده موثر از آن و ایجاد ساختاری برای استفاده از اطلاعات و دانش جدید ازجمله اموری تلقی می شوند که سازمان ها باید به آن توجه ویژه ای داشته باشند .[2]

دانش در عصر فناوری اطلاعات، یکی از منابع اصلی دستیابی به مزیت رقابتی در محیط پویا و رقابتی محسوب میشود .[3] در راستای کسب مزیت رقابتی، سازمانها باید به جستجوی نیروهای خبره و باتجربه بپردازند یا مهارت مورد نیاز را به آنها آموزش دهند، اما این اقدامات به تنهایی کافی نیست و باید اهمیت انتقال تجربه و دانش از متخصصان به تازهکاران و افراد نیازمند آن در نظر گرفته شود .[4] تسهیم یا به اشتراکگذاری دانش، ابزاری بنیادین در راستای به کارگیری دانش، ایجاد نوآوری و کاربرد آن در سازمان و در نهایت دستیابی به مزیت رقابتی است .[5]

مدیریت دانش راهی است که سازمان ها دانش را ایجاد ،کسب، طبقهبندی، اصلاح، تسهیم و منتشر می کنند.[1] بسیاری از محققان معتقدند، مدیریت دانش عبارت است از تغییر داده به اطلاعات و سپس اطلاعات به دانش .[6] "گلوت" و " ترزیوسکی" مدیریت دانش را این گونه تعریف می کنند: رسمیت دسترسی به تجربه، دانش و تخصص که قابلیت ها و توانایی های جدیدی را ایجاد می کند، نوآوری را تشویق کرده و ارزش مشتری را افزایش می دهد.

[7] تعریف به عمل آمده در خصوص مدیریت دانش یکی از بهترین تعاریف در این باره محسوب می شود زیرا به شرح مقاصد مدیریت دانش پرداخته و آن را در جایگاه سازمانی مناسب قرار می دهد:" مدیریت دانش هر گونه فرآیند یا عمل تولید، کسب، ذخیره سازی، اشتراک و کاربرد دانش در کل سازمان به منظور ارتقای یادگیری و عملکرد در سازمان می باشد،عبارت "در کل سازمان" اشاره به لحاظ کردن دانش ضمنی دارد.دانشی که در اذهان وجود دارد بر خلاف دانشی که کد گذاری و مستند سازی می شود است .[8] مدیریت دانش بر تسهیل جریان دانش در سازمان کمک نموده و می تواند منجر به یکپارچه سازی سریعتر و مؤثرتر دانش مرتبط با مشتری شود .[9]

مدیریت دانش همچنین به تفاوت در فرآیند یکپارچه سازی دانش سایر گروه ها نظیر کارکنان نیز کمک می کند .[10] "هی بارد" مدیریت دانش را به عنوان فرآیند گرفتن تخصص جمعی شرکت هر و توزیع آن به هر جا که می تواند به تولید بزرگترین بازده کمک کند تعریف می کند .[11] امروزه دانش یک سرمایه تلقی می شود. در گزارش توسعه جهانی که در سال 1998 توسط بانک جهانی منتشر شد، آمده است: "

در کشورهای پیشرو اقتصاد جهانی، اهمیت دانش - به عنوان یک منبع - در مقایسه با سایر منابع چنان افزایش یافته است که به عنوان مهم ترین عامل تعیین کننده استاندارد زندگی درآمده است". بانک جهانی در سال 2002 بار دیگر بر اهمیت دارایی های دانشی ملت ها تاکید کرد و دارایی دانشی را به عنوان راهی برای مشارکت کشورهای در حال توسعه در انقلاب دانشی به شمار آورد که در کاهش فاصله بین کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته نقش تعیین کننده ای می تواند ایفا کند. دولت جمهوری اسلامی ایران نیز توسعه مبتنی بر دانایی - دانش- محور - را یکی از محورهای اساسی برنامه چهارم توسعه کشور قرار داده است.

بخش اول قانون برنامه چهارم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نیز به " رشد اقتصاد ملی دانایی محور" و بخش چهارم به " توسعه مبتنی بر دانایی " اختصاص یافته است. در همه موارد فوق " دانش" عنصر اساسی است که در هزاره سوم به عنوان ابزاری برای حذف یا حداقل کاهش فاصله بین کشورهای پیشرفته و در حال توسعه مورد توجه سازمانهای بین المللی و دولت های ملی قرار گرفته است.[12]

در سالهای اخیر، سازمانها و شرکتهای مختلف، پیوستن به روند دانش را آغاز کرده اند ومفاهیم جدیدی چون کار دانشی، دانشکار، مدیریت دانش و سازمانهای دانشی، خبر ازشدت یافتن این روند دارد. پیتر دراکر، با به کارگیری این واژگان خبر از ایجاد نوع جدیدی از سازمانها می دهد که در آنها به جای قدرت بازو، قدرت ذهن حاکمیت دارد. بر اساس این نظریه در آینده جوامعی می توانند انتظار توسعه و پیشرفت داشته باشند که از دانش بیشتری برخوردار باشند. به این ترتیب برخورداری از منابع طبیعی نمی تواند به اندازه دانش مهم باشد. سازمان دانشی به توانمندی هایی دست می یابد که قادر است از نیروی اندک قدرتی عظیم بسازد .[13]

مفهوم دانش

با گذر از انقلاب صنعتی و ورود به هزاره جدید، دیگر موتور محرک رشد سازمان ها، به سرمایه و نیروی انسانی محدود نمی شود. مهمترین متغیر رشد همه جانبه سازمان ها و بنگاه های اقتصادی در عصر حاضر، دانش است. جهانی شدن روزافزون کسب و کارها، مهندسی مجدد، کوچک سازی سازمانها، برون سپاری فعالیت ها و خدمات و توسعه عظیم فناوری همگی نشان از این دارد که به کارگیری اثربخش تر و کارآتر دارایی های دانش، به عنوان منبعی ارزشمند و راهبردی، اهمیتی بیش از هر زمان دیگر یافته است.

با ظهور اقتصاد دانش محور، اقتصاد جهانی یکپارچه شده و توسط فناوری اطلاعات، مبدل به یک اقتصاد جهانی واحد می شود و نتیجه، یک انقلاب اقتصادی عظیم خواهد بود. در این شرایط جدید، شرکت ها بایدمستمراً در فرآیند تغییر و سازگاری با واقعیت های اقتصادی جدید باشند. بدیهی است که کلید موفقیت در این اقتصاد جدید، »دانش« است. بطوری که در این اقتصاد، دانش به عنوان مهمترین عامل تولید محسوب می شود و از آن به عنوان مهمترین مزیت رقابتی و راهبردی سازمان ها نام برده می شود .[14]

فرانسیس بیکن، فیلسوف انگیلیسی در چهار قرن پیش گفت: " دانش قدرت است." شرکت ها نیز کم کم به ارزش دانایی پی برده اند. سالها است که در شرکتهای تجاری دانش از مهم ترین دارایی ها به حساب می آید.[12] تعدادی از محقیقن معتقدند که دانش ترکیب سیالی است از تجارب، ارزشها، اطلاعات زمینه ای و تفکر حرفه ای که چارچوبی را برای ارزیابی و ارائه تجربیات و اطلاعات جدید فراهم می کند.

دانش بزرگترین مزیت رقابتی کشورها در عرصه اقتصاد جهانی به شمار می رود. رقابت جهانی جوامع در حال توسعه را وا میدارد تا در پی کسب و حفظ مزیت های پایدار باشند و در پی راه حلی بنیادی تر، تجربه پذیر تر و حیاتی در خصوص ارتقا عملکرد خود گام بردارند. امروزه بسیاری از جوامع برای رسیدن به درک بهتری از آنچه می دانند، آنچه باید بدانند و این که در این باره چه باید بکنند در تکاپو هستند.[15]

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید