بخشی از مقاله

چکیده:

در ظرف یک دهه گذشته متخصصین توسعه به عدم پیشرفت در تغییر شرایط روستایییان فقیر پی بردهاند. توجه از مدلهای رشد سرمایه بر که در طول دهه1980 معمول بود به روشهایی که بیشتر کاربر و در جهت تأمین نیاز های اساسی روستایییان معطوف شده است. این طرز فکر در دهه 1990 شروع و رایج شد. در جهت این روند تعدادی استراتژیهایی جدید مربوط به توسعه مورد استفاده قرار گرفته شده است که یکی از مهمترین آنها که کمتر درک شده است مشارکت مردمی است.

مطالعات زیادی در مورد چگونگی مشارکت عمومی در برنامههای توسعه انجام شده است. اما با وجود این فعالیتها، توافقی در مورد اینکه مشارکت چیست و ابعاد سیاسی آن چه هستند وجود ندارد. در این مقاله سعی میشود که مشارکت مردمی و ابعاد آن را در رابطه با برنامههای توسعه روستایی مورد توجه قرار دهد و در نهایت الگوی پیشرفتی در زمینه توسعه کشاورزی ارائه کند.

.1 مقدمه

در ظرف دو دهه اخیر توجه به مسائل مشارکت مردمی در توسعه روستایی زیاد شده است. شواهد و مدارک زیادی از مشارکت مردمی دفاع میکند در سال 1995، شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل توصیه کرد که مشارکت مردمی به عنوان یک سیاست اساسی در استراتژی توسعه ملی بکار گرفته شود و وسیعترین حد ممکن مشارکت همه افراد و مؤسسات ملی غیر دولتی در پروسه توسعه در تعیین اهداف، سیاست و اجرای طرحها به کار گرفته شود.

به تدریج با رایج شدن استراتژی توسعه تأمین نیاز های اساسی، مشارکت مردمی به عنوان یک جزء اصلی این استراتژی شناخته شده است.

بعد از جنگ جهانی دوم زمانی که توسعه نیافتگی مورد توجه قرار گرفت. این تصور وجود داشت که توسعه نیافتگی به دلیل تفاوتها در سطح تکنولوژیکی میباشد و کمکهای خارجی سعی بر پر کردن این خلأ داشت و مشارکت لازم از طرف مردم بکارگیری تکنولوژی جدید محسوب میشد بجای بررسی اینکه آیا تکنولوژی جدید مناسب و از لحاظ اقتصادی سودمند است محققین علوم اجتماعی سعی بر توضیح این موضوع داشتند که چرا مردم در کشور های در حال توسعه آن را مورد استفاده قرار ندادند و عدم مشارکت مردمی در برنامههای توسعه تحت عنوان سنت گرایی تفسیر شده با متضاد مدرن گرایی بود. عدم مشارکت مردم در این زمینه به دلیل سنت گرایی و مقاومت نسبت به مدرنیزه شدن دانسته شد. تصوراتی که هم اکنون مورد مخالفت قرار گرفته است.

دردهه 1980 تلاشهای توسعه و کمکهای خارجی کشورها توجه به منابع داشت و تئوریهای توسعه به خلأ های منابع بین عواید و هزینههای دولت، بین صادرات و واردات، بین پس انداز ها و سرمایه گذاریها تاکید داشتند. کمک و مشارکت مردم در رابطه با این سیاست از طریق پرداخت مالیات، مصرف محصولات داخلی و توسعه بیشتر برای صادرات، پس انداز ها و سرمایه گذاریها و پایین نگه داشتن مصرف ارزیابی میشد.این روش مشارکت مردم را در تصمیم گیری کنار میگذارد که به سختی برای عموم مردم قابل قبول است.

هر دو نوع تئوریهای توسعه ذکر شده متکی بر سرمایه هستند و برای عموم مردم نقش انفعالی در نظر میگیرد. و همه مشارکتهای اساسی را به تعداد معدودی واگذار میکند که از نظرکنولوژیکیت کاملاً آموزش دیده شدهاند. و در مدیریت جریانهای منابع مالی مهارت دارند. در مدت دهه 1970 و 1980 دوره یافت مهم به توسعه روستایی در تعدادی از کشورها معرفی شدند. -1توسعه جامعه روستایی، -2روستایی به جنبش درآمده که هدف به حرکت درآوردن مشارکت مردم محلی را داشت.

هر دو این روش نظرات محدودی نسبت به مشارکت مردمی داشتهاند و در انتقال جوامع روستایی اثر بخش نبودهاند. بررسی و تجربه در رابطه با برنامههایی که تغییرات تکنولوژی جدید را معرفی کردهاند نشان داده است که تنها استراتژی اثر بخشی برای انجام این عمل مشارکت مردمی است. متن و محتوای تلاشهای توسعه هم به صورتیکه برای فعالیتهای محل و مدیریت مناسب باشد تغییر کرده است.

هم اکنون برنامهای توسعه روستایی غالباً تکنولوژی را مورد استفاده قرار میدهند که سادهتر و مناسبتر است. همچنین حمایت از نیروی کاربر برای تولید و فعالیتهای زیر بنایی بیشتر است. تجربه نشانه داده است که اگر توزیع مناسبتری وجود داشته باشد و روستایی احساس کند که او هم در فواید و سودمندیها شریک خواهد بود مایل به سرمایه گذاری و پس انداز است

.2 مشارکت مردمی و ابعاد ان در رابطه با برنامههای توسعه روستایی

به دلیل اینکه مشارکت اساساً یک واژه توضیحی است و شامل فعالیتها و وضعیتهای مختلف میشود، برای اینکه بتوان با استفاده از شاخصهای آن را اندازه گیری کرد باید تعریفی دقیق کرد که دخالت تعداد قابل توجهی از افراد در وضعیت و اعمالی است که رفاه آنها را افزایش میدهد.

.3ابعاد مشارکت

منظور از ابعاد مشارکت، انواع مشارکت است که میتواند در تصمیم گیری اجرا بهره مندی از نتایج و ارزشیابی ها صورت گیرد. مشارکت در تصمیم گیری میتواند کمکی در خلق ایدهها، تهیه و ارزیابی راه حلهای مختلف و انتخاب راه حل بهینه باشد. شناخت نیاز های محلی و چگونگی انجام یک پروژه یک مرحله اساسی در برنامه ریزی است. در مراحل اولیه، دخالت نیروهای محلی میتواند اطلاعات حیاتی در رابطه با یک محل را فراهم آورد. در این حالت بینشی در مورد ماهیت مسئله و استراتژیهای پیشنهادی برای حل آن به وجود میآید.

اینکه پروژه در چه محلی انجام میشود و به چه صورتهایی تأمین مالی و پرسنل شود. مشارکت در امر تصمیم گیری ممکن است در مراحل اولیه پروژه و در طول انجام پروژه صورت گیرد. در رابطه با اجرای پروژه، مشارکت میتواند کمکی در تأمین منابع لازم برای پروژه از قبیل نیروی کاری، سرمایه، کالا های مختلف و اطلاعات باشد. علاوه بر این مشارکت، میتواند در رابطه با اداره پروژه ایجاد هماهنگی صورت گیرد.

در زمینه بهره مندی از نتایج افراد از نتایج یک پروژه ممکن است افزایش در مصرف، افزایش در درآمد و افزایش در داراییها باشد. ف.واید اجتماعی اساساً کالا های عمومی هستند از قبیل مدارس، درمانگاههای بهداشتی، سیستم آب، مسکن و جادههای بهتر. به دلیل اینکه پروژههای توسعه روستایی غالباً به این صورت طراحی میشوند که کیفیت زندگی را از طریق پروژههای همه جانبه یکپارچه برای بخش فقیر جامعه بهبود ببخشند باید مقدار، توزیع و کیفیت این سرویسها از طریق مشارکت تعیین شوند و بهره مندی شخصی میتواند بدست آوردن حس کفایت و عزت نفس باشد.

میزان قدرت داده شده به افراد در رابطه با برنامههای مختلف هم از اهمیت برخوردار است. در رابطه با هر پروژه مشارکت باید مشخص شود که آیا مشارکت صرفاً یک فعالیت رسمی این جلب حمایت است که صورت سمبلیک دارد یا هدف، قدرت دادن به افراد برای کنترل زندگیاش باشد. ارزشها و انتظارات مردم و سازمان دهندگان برنامههای مشارکت در موقعیتهای مختلف متفاوت است که باید با توجه به همه جوانبی که ذکر شد نوع مشارکت طراحی شود.

.4 زمینههای مشارکت

1,4 زمینههای مشارکت میتواند به دو زمینه کلی تقسیم شود. -1خصوصیات پروژه -2 خصوصیات محیطی در رابطه با پروژه، خصوصیات کلی پروژه را که بر الگوی مشارکت و پیشرفت در برنامههای توسعه روستایی تأثیر میگذارد مشخص شده است

-1 ظرفیت تکنولوژیکی، برنامهای که به صورت تعاونی در رابطه با یک برنامه کشاورزی همه جانبه یکپارچه سازمان یافته است ممکن است افرادی که آموزش زیادی ندارند از نقشهای رهبری در رابطه با پروژه کنار بگذارد.

-2 منابع مورد لزوم: یک برنامه کشت مکانیزه ممکن است فقط شامل افرادی شود که مینیمم مساحت خاصی از زمین از زمین را صاحب هستند و بنابراین تعدادی از افراد را کنار بگذارند.

-3     احتمال فایده بردن: هر قدر ریسک یک پروژه بیشتر باشد، تعداد شرکت کننده کمتری وجود دارد.

-4 محسوس بودن سودمندیها: هرچه پروژه اثرات محسوس و قابل مقایسهای داشته باشد امکان مشارکت بیشتری وجود دارد.

-5 فوریت نتایج: کشاورزان معمولاً تمایل به شرکت در پروژههایی دارند که اثرات فوری دارند. و آنها را در انجام امور روز مره خود یاری میکند.

-6 تقسیم سودمندیها: پروژههایی که محدودیت دارند در زمینه دریافت یک سهم ایجاد میکند مشارکت کمتری را ایجاد میکند.

-7 ارتباطات و برنامه ها با یکدیگر: معمولاً مشارکت در یک پروژه بیشتر است اگر در ارتباط با پروژه های دیگر قرار بگیرد. مثلا مشارکت زنان در برنامه های کنترل جمعیت بیشتر است. اگر مشارکت در برنامه با یک برنامه مراقبت از فرزندان ارائه شود. یا استفاده کشاورز از مواد حاصل خیز کننده اگر در رابطه با یک برنامه اعتباری باشد.

-8 انعطاف پذیری برنامه ها: برنامه های مشارکتی که برای مردم طراحی شده است باید به صورتی تنظیم شود که امکان دریافت نظر و عقیده و هر گونه داده ای که از طرف مردم داشته باشند برای اینکه بتواند مشارکت بیشتری جلب کند

-9 قابلیت دسترسی به مدیریت برنامه: در صورتی که امکان تماس و ملاقات با مدیریت پروژه و ارائه نظرات و پیشنهادات برای افراد محلی وجود داشته باشد، برنامه مشارکت بیشتری جلب خواهد کرد

-10 ابعاد پوشش یک برنامه: اگر تعدادی افراد که در رابطه با مدیریت یک پروژه قرار می گیرند زیاد باشند امکان کم شدن مشارکت وجود دارد. بنابراین باید نسبت مناسبی از افراد را در رابطه با یک برنامه مشارکت که توسط یک مدیریت اداره می شود، قرار داد.

2,4خصوصیت دوم محیط پروژه است. خصوصیات فیزیکی محل انجام پروژه و تاریخ منطقه و سیستم اجتماعی که یک پروژه در آن عمل میکند اثرات زیادی بر الگوی مشارکت مردم دارند، عواملی را که باید در رابطه با محیط پروژه مورد توجه قرار داد عبارتست از:

-1 عوامل فیزیکی و بیولوژیکی: در یک فصل بارندگی طولانی امکان برگزاری جلسات منظم افراد را نمیتوان داشت یا عوامل فیزیکی مختلف خاک ممکن است امکان مشارکت بعضی از کشاورزان را کمتر سازد.

-2 عوامل اقتصادی: شرایط اجرا زمین ممکن است که کشاورز را در شرایط قرار دهد که صاحبان آنها مخالف تشکیل تعاونی جدید باشند.

-3 عوامل سیاسی: واحد های محلی دولتی ممکن است بخشی از قدرت اولیا امور در مرکز باشند و فاقد قدرت محلی باشند و نتواند نمایانگر جامعه محلی باشد.

-4 عوامل اجتماعی: ممکن است کشاورزان در محلی قرار داشته باشند که از نظر فیزیکی در انزوا قرار داشته باشد و امکان مشارکت را کم کند فقر اجاره داری زمین و قومیت ممکن است مشارکت را مشکل سازد.

5.    نتیجهگیری

در نظر گرفتن مقاصد مشارکت مردمی اهمیت زیادی دارد. موافقت در مورد مقاصد مشارکت از اهمیت زیادی برخوردار است و تعیین مقاصد مشارکت بستگی به این دارد که نقطه نظرات چه گروهی در نظر گرفته شود. یکی از سوالات مهم و اساسی این است که آیا مقاصدی که مردم برای مشارکت دارند با اهدافی که برای مشارکت دادن آنها وجود دارد یکسان است.

جایی که خواسته دولت، خواسته مردم نیست موانعی در راه مشارکت ایجاد میشود سوالاتی از قبیل اینکه چه کسانی انتظار میرود از نتایج مشارکت بهره ببرند؟ مشارکت چه کسانی؟ اهمیت دارد. بر طبق نظریه هولم تجربه شوراهای روستایی در بوتسوانا نشان داد که مشارکت مردمی صرفاً ابزاری برای غلبه برای بوروکراسی دولت بر مدرنیزه کردن بود. بنابراین پاسخ به این سوال در ارزیابی مشارکت اهمیت زیادی دارد. بررسی اینکه چه کسانی باید در مشارکت دخالت کنند؟ 

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید