بخشی از مقاله
چکیده
در گذشته به ندرت فکر میشد که ممکن است بتوان افراد را متفکر و خلاق بارآورد. اعتقاد همگانی دربارة ماهیت تفکراین بود که این مشخصات کیفیاتی ذاتی و موروثی هستند که به هیچوجهامکانکنترل و دخل و تصرف درآنها وجود ندارد؛ اما نتایج تحقیقات نشان داد که تفکر، حل مشکل و خلاقیت پدیدههاي متافیزیکی نیستند، بلکه تفکر یک واقعیت و پدیده اي طبیعی است که تمام قوانین و نظامها و اصول حاکم بر رفتار انسان در آن نیز صادق است .تفکررفتاري یادگرفتنی است و بنابراین میتوان افراد را با فراهم کردن شرایط قابل کنترل ، متفکر و خلاق بارآورد.
تفکرانتقادي و خلاق برپایه اطلاعات به تقسیم بندي ، تجزیهو تحلیل و کاربرد اطلاعات می پردازد و برهمین اساس با کشف قوانین علمی و ارائه نظریههاي جدید به روند تولید علم شدت می بخشد؛بنابراین هدف اصلی تعلیم و تربیت امروزه باید تربیت انسان هاي متفکر وخلاق باشد و امروزه کارشناسان و پژوهشگران اتفاق نظردارند که تفکرانتقادي و خلاق نه تنها باید یکی از اهداف تعلیم و تربیت باشد بلکه باید بخش لاینفک آموزش در هر مقطعی باشد.
بنابراین آنچهاکنون ضرورت دارد،ترویج و آموزش تفکر انتقادي و خلاق در جامعه است؛ اما در توسعه هر نوع آموزشی موانع و مشکلاتی نیز وجود دارد که باید شناخته شوند و در حل آنها اقدام موثري صورت گیرد. نگارنده بر آن است تا ضرورت ترویج تفکر انتقادي و خلاق را در آموزش و تعلیم و تربیت جامعهبهسرعت در حال پیشرفت امروز بررسیکرد وبااستفاده از دیدگاهها و نظرات پژوهشگران و صاحبنظران در این زمینه به ارائه نکاتی در باب ضرورت ترویج تفکر انتقادي و خلاق بپردازد.
مقدمه
بیشتر مردم، نه فقط مردم ما که اکثر مردم دنیا، فکر نمیکنند. چرا؟ چون آموزش ندیدهاند. فکر کردن یک مهارت است و آنها که در زندگیشان به موفقیتهاي چشمگیري دست یافتهاند، سریع و حرفهاي این مهارت را آموختهاند و به کار گرفتهاند. با پیشرفت روز افزون دانش و فناوري و جریان گسترده اطلاعات ، مردم ما نیازمند آموزش خلاقیت هستند که با خلق افکار نو به سوي یک جامعه سعادتمند قدم بردارند.همچنین مردم نیازمند یادگیري تفکر انتقادي هستند که با استفاده از آن اطلاعات را سازماندهی ، طبقه بندي ، مقایسه و ارزشیابی نمایند و زمینه را براي ارتقاو پیشرفت آن فراهم کنند.
علاقه به توسعه تواناییهايتفکّر انتقادي و خلاق درمحافل آموزشی پدیدة جدیدي نیست . چت مایرز مؤلف کتاب »آموزشتفکّر انتقادي« معتقد است منشأ چنین علاقه اي به آکادمی افلاطون بر میگردد . سقراط در 2500 سال پیش اهمیت پرسش سؤالات عمیق را که موجب میشوند انسان قبل از پذیرش ایده اي بهتفکّر درآن بپردازد و نیز اهمیت جستجوي شواهد ، آزمایش دقیق ، استدلال ، فرضیه ها وتحلیل مفاهیم اساسی را نشان داد . روش او که اینک بهترین راهبرد آموزشتفکّر انتقادي می باشد. روش سقراط به وسیله افلاطون و ارسطو دنبال شد.