بخشی از مقاله
چکیده:
با در نظر گرفتن الزامات تغییر در دانشگاههای کشور برای ورود به نسل چهارم که دانشگاه تعالی گراست و دارای ابعاد رقابتپذیری، اخلاقگرایی، تحولآفرینی و مشارکت گرایی است، لازم است نحوه حکمرانی و مدیریت دانشگاهها نیز جهت تحقق دانشگاه تعالی گرا متحول شود، حکمرانی در دانشگاه به ساختارها، رویهها و نحوه مدیریت و اداره دانشگاه و متولیان اصلی اداره دانشگاه اشاره دارد، در این پژوهش نسلهای مختلف دانشگاه و انواع حکمرانی در دانشگاهها با کمک روش مطالعه کتابخانهای مرور شد که نتایج حاصل از این پژوهش به خلق مفهوم »حکمرانی مشارکتی ایدئال«، بهعنوان بهترین شیوه مدیریت و حکمرانی در دانشگاه انجامید که ویژگیهای آن مناسب برای تحقق دانشگاه تعالی گرا در کشور ایران است.
واژگان کلیدی: حکمرانی مشارکتی ایدئال، نسل چهارم دانشگاه، حکمرانی در دانشگاه، دانشگاه تعالی گرا
.1 مقدمه
دانشگاههای مدرن از بدو پیدایش، سه نسل متفاوت را تجربه کردهاند. دانشگاههای مدرن نسل اول کهعموماً آموزشی و مبتنی بر فعالیتهای تعلیمی بودهاند؛ دانشگاههای نسل دوم کهعموماً پژوهشی و مبتنی بر فعالیتهای پژوهشی بودهاند؛ دانشگاههای نسل سوم کهعموماً کارآفرین هستند و مبتنی بر کارآفرینی و حل مسائل جامعه با رویکرد علمی و سامانمند و در مراوده با محیط پیرامونی فعالیت میکنند. در دانشگاه نسل سوم، محور و مأموریت کانونی نظام دانشگاهی، کارآفرینی است - مهدی، . - 103 :1394 دگردیسی سامانمند نهاد دانشگاه از نسل اول به نسلهای بالاتر، طی فرا گردی حلزونی بوده و برخورداری از قابلیتهای جدید، علاوه بر اینکه موجب بروز کاستی در تأکید کمی و کیفی در سلسلهمراتب آموزش و پژوهش نمیشود، بلکه بهمنزله یک ضرورت نیز در روندی پویا و هدفمند، ترغیب و تقویت میشود - عنایتی و عالی پور،. - 20 :1393
بامطالعه سیر توسعه دانشگاهها، میتوان عناوین "دانشگاههای تعالی گرا"3 و "دانشگاههای تعالی مدار" 4 را بهمثابه اسمهای مناسب برای دانشگاههای آینده معرفی نمود. دانشگاههایی که قرار است برمدار تعالی مستمر، در خدمت توسعه و پیشرفت و تعالی جوامع خود باشند.اکنون باگذشت 39 سال از پیروزی انقلاب اسلامی شاهد پیشرفتهایی هستیم که در حوزه دانشگاهی کشور رخداده است اما علیرغم همه این پیشرفتها به دلیل ناکارآمدی در حکمرانی دانشگاهها نتوانستهایم به اهداف و برنامههایی که در حوزه علمی و دانشگاهی خود که در اسناد بالادستی کشور برنامهریزیشده است دستیابیم و شاهد این مدعا نیز ناکارآمدی در تحقق نسل سوم دانشگاه - دانشگاه کارآفرین - است، با توجه به ورود دانشگاهها به نسل چهارم لازم است در حکمرانی و اداره دانشگاه فکری شود؛ و مدل حکمرانی دانشگاههای کشور متناسب با ورود به نسل چهارم دانشگاه تغییر یابد.
مدلهای حکمرانی قرن بیستم و یکم که در دانشگاههای عمومی جهان استفاده میشوند دارای تنوع بسیار گسترده هستند،. دولتها معمولاً درصدد هستند تا دانشگاههای دولتی را بهطور مؤثر اداره کنند، با کاهش بودجه عمومی برای تحصیلات عالی، افزایش رقابت بینالمللی بین مؤسسات آموزش عالی در عصر اطلاعات نگرانیهای گستردهای از ناکارآمدی حکمرانی در دانشگاهها به وجود آمده است در این میان مهمترین سؤال این است که آیا ساختارهای حکومتی فعلی حاکم بر دانشگاههای کشور قادر به پاسخگویی به چالشهایموجود و تحقق نسل چهارم دانشگاه است؟. در این زمینه برخی اصرار دارند که اعضای هیئتعلمی برای اداره دانشگاههای دولتی مناسب هستند زیرا معتقدند آنها از دیدگاه و مأموریتهای علمی دانشگاه حمایت میکنند.
برخی بر حاکمیت هیئتمدیره - هیئت امنا - به دلیل توانمندی در امور مالی و حضورنسبتاً پایدارتر آنان در نقش مدیریتی حمایت میکنند و اداره دانشگاهها را به شکل یک شرکت بزرگ مناسبترین روش اداری میدانند و از استقلال دانشگاهها و اداره کردن آنها به شکل سازمان خصوصی حمایت میکنند. برخی دیگر بر حکمرانی بر اساس اعتماد و اطمینان بین مدیران اصلی دانشگاه و کسانی که در دانشگاه کار میکنند تأکید میکنند بدون اینکه مشخص کنند که حکمرانان دانشگاهی از کجا و توسط چه کسی مشخص میشود، برخی نیز بر اداره دانشگاهها توسط مشارکت همه ذینفعان - دولت، نهادهای تأمینکننده مالی، کارمندان، اعضای هیئتعلمی و دانشجویان - در اداره دانشگاهها تأکید میکنند. سوال این پژوهش با توجه به موارد مذبور و ویژگی های هر کدام از این حکمرانی ها این ایست که؛ مناسب ترین نحوه حکمرانی در دانشگاه برای دانشگاه تعالی گرا کدام است؟
.2 ادبیات نظری -1-2 دانشگاه نسل چهارم - دانشگاه تعالی گرا -
در 'دانشگاه نسل چهارم ' سه عنصر آموزش، پژوهش و ارتباط با محیط، به یک اندازه اهمیت دارد و دانشگاه، از طریق انتقال دانش، فناوری و ایده به محیط، بهعنوان یک خالق محیط دور و نزدیک خود را تغییر میدهد. ویژگی اصلی دانشگاه کارآفرینی و همچنین دانشگاه نسل چهارم، روش مدیریت آن است - . - 3DZ RZVNL' 2009 دانشگاه تعالی گرا دارای ابعاد چهارگانه ذیل است:
الف - دانشگاههای رقابت گرا: در حال حاضر، شیوههای آموزش در سراسر جهان بهطور قابلتوجهی در حال تغییر است. بهویژه آموزش عالی، موضوعی است که بهطور فزایندهای بر نیروهای بازار تأثیر میگذاردهازِلکُرُن،. - - 2013 بر آن است که رقابت، همواره آموزش عالی را به سمت جهانیسازی سوق میدهد. با تشدید رقابتهای ملی و بینالمللی میان دانشگاهها، ردهبندهای جهانی، نقشی کلیدی بر خطمشی گذاری و دیگر افراد داشته، در مسیر جهانیسازی، امروزه چشم-اندار آموزش عالی، با فشارهای رقابتی و رشد بینالمللی، توصیف میشود. بدینجهت، بسیاری از دانشگاههای سراسر جهان، درصدد اتخاذ راهبردهای بینالمللی شدن، برآمدهاند - فلیپو،. - 185 :2015
ب - دانشگاههای مشارکتجو: در مدیریت معاصر، مسئله مشارکت کارکنان در تصمیمگیری-ها از دیدگاه رویکردهای گوناگون به رهبری و انگیزش موردبررسی قرارگرفته است و هرکدام، بهگونهای خاص به این مسئله پرداختهاند. از یک دیدگاه، دانشگاه بهمثابه مرکزی برای پاسداری از دانش موجود و محیطی برای اجرای فعالیتهای پژوهشی، بهمنظور کشف حقایق جدیدی که راهگشای حل مسائل انسانها و جوامع بشری است، تعریفشدهاند؛ در این امتداد، تکلیف نحوه استقرار الگوی سازمانی و اداره کردن چنین مؤسساتیکاملاً روشن است. این کار مهم، زمانی تحقق مییابد که دانشگاهها با ایجاد تحولاتی در رویکرد مشارکتی، از آزادی کافی برای اجرای فعالیتهای علمی و آموزشی برخوردار باشند و با تکیه بر الگوی نوین تصمیمگیری، زمینه مشارکت برای همگان ازجمله اعضای هیئتعلمی را فراهم کنند.
نتایج پژوهشها نشان داده است که اعضای هیئتعلمی برخوردار از تخصص بالا،عمدتاً برای انجام دادن کارهای موردعلاقهشان برانگیخته میشوند و موفقیت آنها در گرو میزان استقلال و تفویض اختیار در پرتو مشارکت آنهاست. به دلیل اینکه اعضای هیئتعلمی از سطح بالای دانش، بلوغ فکری، درک نیازهای اجتماعی، مسئولیتپذیری و خودیابی بهتر در میان قشرهای جامعه برخوردارند، شایسته است که در تصمیمگیریها مشارکت کنند؛ ضمن آنکه تأثیر آنها بر نحوه ارائه خدمات عمومی، تربیت نیروی انسانی و متخصص برای تأمین نیازهای جامعه و کشاندن افراد بهسوی مقاصد مشترک، از نقش کلیدی و محوری آنها در برنامههای دانشگاهی حکایت دارد - مهر علیزاده و همکاران،. - 3-2 :1384
ج - دانشگاههای اخلاقمداری: با بهبود سطح رفتار اخلاقی و مدیریت اخلاقمداری و نهادینه کردن آن در سازمان میتوان به جو اخلاقی آرمانی دستیافت. منظور از مدیریت اخلاقی، عبارت است از شناسایی و اولویتبندی ارزشها برای هدایت رفتار در سازمانها. سازمانها با ایجاد برنامههای مدیریت اخلاق، میتوانند امور اخلاقی را در محیط کار مدیریت کنند. برنامههای ترویج اخلاق، به سازمانها کمک میکنند تا بتوانند در شرایط آشفته، عملکرد اخلاقی خود را حفظ کنند. امروزه، برای مدیریت اخلاق از رویکردی برنامهای و ابزارهایی عملی استفاده میشود. این ابزارها کدهای اخلاقی، کدهای رفتاری، خطمشیها و رویهها، قوانین و نرمهای سازمانی، روشهای حل معضلات اخلاقی و آموزشی را در برمیگیرند - خزنی و همکاران،. 107 :1392 - دانشگاههای تعالی گرا، دانشگاههایی اخلاقمدار و ارزشگرا بوده، به توسعه کرامتهای انسانی پایبندند.
د - دانشگاههای تحولآفرین: قرن جدید، امواج تازهای از تغییر را با خود به همراه آورده است. محیط پیرامون سازمانها، پویاتر از قبل شده و این امر باعث گردیده تا سازمانها در پی یافتن پاسخهایی مناسب برای مواجهه با این پویاییها باشند. برای موفقیت و حتی بقا در چنین محیطی، ضروری است سازمانها به سمت انعطافپذیری، پویایی و تحول حرکت نموده و از سکون پرهیز کنند. سازمانهای امروزی نمیتوانند روند و سرعت تغییرات را متوقف سازند، بلکه فقط میتوانند تردیدها، نوسانات و بیثباتیها را به فرصتهایی برای آموختن، تطابق و همخوانی مطلوب تبدیل کنند - ضیائی و نرگسیان،. - 14 :1389 دانشگاههایی موفقتر خواهند بود که در این زمینهها پیشرو باشند.