بخشی از مقاله
چکیده
در خصوص توزیع ضمیر مستتر و گروه اسمی آشکار در ساختهاي کنترلی براساس نظریه حاکمیت و مرجعگزینی و در نظریه حرکتی هورنشتین ضمیر مستتر فاقد حالت ساختاري فرض میشود و در برنامه کمینهگرا داراي حالت تهی تصور میگردد؛ اما در زبانهایی که ساخت کنترلی میتواند متممی از نوع خودایستا انتخاب کند وحتی در زبانهایی که کنترل به درون متمم ناخودایستا امکانپذیر شواهدي وجود دارد حاکی از آن که ضمیر مستتر داراي حالت متعارف است.
بنابراین در این مقاله دلایل مناسبی براي رد رویکرد حالت در تحلیل توزیع ضمیر مستتر ارائه می شود تا بدین وسیله ضعف سه رویکرد نحوي مطرح یعنی نظریه حاکمیت و مرجعگزینی ، برنامه کمینهگرا و همچنین نظریهحرکتی در تحلیل ساخت کنترلی مشخص گردد.
مقدمه
توزیع مقوله تهی و گروه اسمی آشکار در ساختهاي کنترلی از آغاز پیدایش دستور زایشی مد نظر زبانشناسان بوده است. برخی از زبانشناسان سعی میکنند توزیع ضمیر مستتر و گروه اسمی آشکار را با بهره-گیري از حالت نحوي تحلیل کنند
در این میان در تحلیل نظریه حاکمیت و مرجعگزینی و برنامه کمینهگرا، توزیع ضمیر مستتر و گروه اسمی ناشی از خودایستا یا ناخودایستا بودن جمله متمم فرض میشود . در قالب نظریه حاکمیت و مرجعگزینی، در عبارت خودایستا عنصر صرفی که داراي مشخصه هاي [+AGR , +T] است قادر به اعطاي حالت است بنابراین متمم در آن میتواند داراي فاعل آشکار واژگانی باشد. اما در جمله متمم ناخودایستا، عنصر صرفی قادر به اعطاي حالت نیست و در جایگاه فاعل جمله متمم عنصر غیر آشکار ضمیر مستتر را خواهیم داشت که فاقد حالت ساختاري است.
طبق نظریه کمینهگرا - چامسکی و لسنیک - 1993 نیز توزیع تکمیلی ضمیر مستتر و گروه اسمی آشکار برخاسته از خودایستا و ناخودایستا بودن جمله متمم است . عنصر صرفی جمله خودایستا حالت متعارف فاعلی را به فاعل واژگانی میدهد در صورتی که در عبارت ناخودایستا ضمیر مستتر تنها داراي حالت ساختاري خاصی به نام حالت تهی است که توسط عنصر صرفی عبارت ناخودایستا بازبینی میشود. بر اساس نظریه حرکتی هورنشتین نیز تنها دلیل حرکت گروه اسمی در ساخت کنترلی این است که جایگاه فاعل عبارت ناخودایستا جایگاه فاقد حالت است و گروه اسمی براي گرفتن حالت باید به جایگاه فاعل عبارت پایه که داراي عنصر صرفی تصریف شده است منتقل شود.
در این مقاله نشان میدهیم که در زبانهایی که کنترل به درون متمم ناخودایستا و خودایستا امکانپذیر است دادههاي زبانی بیانگر این مطلب است که ضمیر مستتر داراي حالت متعارف است و ارتباط بین ناخودایستا بودن و ساخت کنترلی مورد تردید است. بنابراین رویکردهاي نحوي که با توسل به حالت نحوي به تحلیل ساخت کنترلی می پردازند با مشکل مواجه می شوند.
2- ضمیر مستتر و حالت متعارف در زبانهاي مختلف
برخلاف نظریههاي فوق شواهد مختلفی در زبانهاي متعددي وجود دارد که نشان میدهد توزیع ضمیر مستتر و گروه اسمی آشکار به خودایستا یا ناخودایستا بودن جملهو اساساً به حالت مربوط نیست:
الف. بعضی از زبانها مانند ایسلندي، باسکی، یونانی، رومانی و ... داراي تصریف حالت هستند. مطابقه حالت بعضی از عناصر مانند مسندها ، ضمایر مؤکد، ضمایر انعکاسی،سورهاي شناور و ممیز اسم به صورت موضعی در این گونه زبانها با گروه تعریف همبندشان دلایل محکمی فراهم میکند که نشان میدهد ضمیر مستتر داراي حالت متعارف استمخصوصاً. این واقعیت هنگامی روشن تر میشود که کنترل کننده حالتی متفاوت از ضمیر مستتر داشته باشد که حاکی از عدم وجود پدیدة انتقال حالت در ساخت کنترلی است
کوموروسکی - 1986 - از زبانهاي رومانی دلایل مختلفی میآورد که به گفته سن مارتین - - 2004 نشان می-دهد در جملاتی که ضمیر مؤکد وجود دارد، ضمیر مستتر داراي حالت متعارف است. به عنوان نمونه حتی هنگامی که ضمیر مؤکد با مفعول جمله عبارت پایه هم مرجع است به جاي حالت مفعولی داراي حالت فاعلی است. این امر بیانگر آن است که ضمیر مؤکد با عنصر ضمیر مستتر در درون همان بند که داراي حالت فاعلی است همنمایه است.
با استفاده از داده هاي زبان ایسلندي در مثال - 2 - نشان میدهد از آنجایی که سورهاي شناور با فاعلشان در حالت تطابق دارند، عدم تطابق حالت آنها با حالت فاعلی گروه تعریف در جمله پایه ساخت کنترلی نشان می دهد که این سورهاي شناور با ضمیر مستتر بند خود تطابق حالتی دارند و لذا ضمیر مستتر داراي حالت است.
عدم تطابق حالت بین فاعل آشکار جمله پایه و فاعل غیرآشکار جمله پیرو نشان دهندة این است که آنها به دو زنجیرة موضوعی متمایز مربوطند. در صورتی که همانطور که در مثال زیر نشان داده شده است در ساخت ارتقایی فاعل آشکار جمله پایه و فاعل غیر آشکار عبارت پیرو یعنی رد به جا مانده از حرکت گروه اسمی داراي حالت یکسان هستند و بنابراین متعلق به یک زنجیرة موضوعی هستند. این تمایز ساخت کنترلی و ارتقایی نیز در نظریهحرکتی هورنشتین در نظر گرفته نشده است.همچنین دادههاي زبان باسکی بیانگر آن است که ضمیر مستتر داراي حالت معمولی ارگتیو است
در زبان باسکی حالت براساس تعداد موضوعها یا گروه هاي تعریف در یک عبارت مشخص می-شود. در عبارتهاي حاوي یک گروه تعریف ، موضوع به عنوان فاعل، حالت بی نشان قطعی2 را دریافت می-کند. در حالی که در جملاتی که داراي دو موضوع هستند یکی به عنوان فاعل داراي حالت ارگتیو و دیگري به عنوان مفعول داراي حالت قطعی است. در جملات حاوي سه موضوع علاوه بر این دو حالت، حالت مفعولی غیر صریح 3 هم به مفعول غیر مستقیم داده می شود. به عبارت دیگر حالت مفعولی غیر صریح تنها در حضور دو حالت دیگر به گروه تعریف داده میشود:
در مثال فوق در عبارت درونه دو موضوع Mary و bread موجود است که به ترتیب داراي حالتهاي مفعولی غیر صریح و قطعی میباشند در صورتی که انتظار میرود به علت اینکه ظاهراً دو گروه تعریف در جمله موجود است این دو داراي حالت قطعی و ارگتیو باشند. از آنجایی که حالت مفعولی غیر صریح تنها در حضور دو حالت قطعی و ارگتیو به گروه تعریف داده میشود بنابراین به این نتیجه میرسیم که در این زبان، ضمیر مستتر داراي حالت ارگتیو است.
نمونه دیگر تطابق حالت در محمولهاي اسمی 4 و وابستههاي اسمی محمولی 5 در زبانهاي یونانی مشاهده میشود که باید با مسندالیه و موصوف داراي حالت یکسان باشند - اسپایروپولس . - 2007 به عنوان نمونه در ساخت التزامی کنترلی در زبان یونانی همواره وابستههاي اسمی محمولی داراي حالت فاعلی هستند. در مثال-هاي زیر وابسته "telefteos" که فاعل تهی کنترل شده در متمم التزامی را توصیف میکند داراي حالت فاعلی است. در ساخت کنترلی زیر ظاهر شدن این وابسته در حالت فاعلی علیرغم این که کنترل کنندة مقوله تهی یعنی ‘jani’ در جمله پایه داراي حالت مفعولی است نشان دهندة آن است که مقوله تهی داراي حالت فاعلی است:
همچنین در زبان یونانی توزیع ضمیر مؤکد و ضمیر مستتر در جایگاه فاعل عبارت درونه که با عنصري در عبارت پایه هم مرجع است دلیل بر این است که جایگاه فاعلی متمم که میتواند جایگاه مقولهتهی ضمیر مستتر نیز باشد واجد حالت فاعلی است. در مثال زیر ضمیر مؤکد “aftos” که توسط فاعل “o Janis” در جمله پایه کنترل میشود داراي حالت فاعلی است و به عنوان فاعل جمله متمم التزامی ظاهر میشود: