بخشی از مقاله
چکیده
مدیریت زنجیره تامین یک رویکرد یکپارچه سازی برای برنامه ریزی و کنترل مواد و اطلاعات می باشد که از تامین کنندگان شروع شده و تا مشتریان جریان دارد.با توجه به استراتژیک بودن برنامه ریزی شبکه های توزیع ، لذا باید تصمیمات مربوط به آن بهینه سازی شوند.از جمله موارد نیاز به بهینه سازی در شبکه توزیع می توان به تصمیمات مکانیابی تسهیلات و تصمیمات کنترل موجودی نام برد. در این مقاله یک مدل یکپارچه مکانیابی – تخصیص با تصمیمات کنترل موجودی ارائه گردید که در آن اهمیت مشتریان نزد شرکت مرکزی متفاوت است.
مقدمه
امروزه در بازار رقابتی ، با محیط عملیاتی نامشخص ومخاطره آمیز ، طراحی شبکه زنجیر تامین به شیوه ای مقرون به صرفه، کارآمد و پاسخگو بسیار مهم است .[1] در دو دهه 60 و70 میلادی، سازمانها برای افزایش توان رقابتی خود تلاش می کردند تا با استاندارد سازی و بهبود فرایندهای داخلی خود محصولی با کیفیت بهتر و هزینه کمتر تولید کنند. در آن زمان تفکر غالب این بود که مهندسی و طراحی قوی و نیز عملیات تولید منسجم و هماهنگ پیش نیاز دستیابی به خواسته های بازار و در نتیجه کسب سهم بازار بیشتری است. به همین دلیل سازمانها تلاش خود را بر افزایش کارایی معطوف می کردند .[2]
در دهه 80 میلادی با افزایش تنوع در الگوهای مورد انتظار مشتریان، سازمانها به طور فزاینده ای به افزایش انعطاف پذیری در خطوط تولید و توسعه محصولات جدید برای ارضای نیاز های مشتریان علاقمند شدند. در دهه 90 میلادی به همراه بهبود در فرایند های تولید و بکار گیری الگوهای مهندسی مجدد، مدیران بسیاری از صنایع دریافتند که برای ادامه حضور در بازار تنها بهبود فرایند های داخلی و انعطاف پذیری در توانایی های شرکت کافی نیست بلکه تامین کنندگان قطعات و مواد نیز باید موادی با بهترین کیفیت و کمترین هزینه تولید کنند.
توزیع کنندگان محصولات نیز باید ارتباط نزدیکی با سیاست های توسعه بازار تولید کننده داشته باشند .[3] زنجیره تامین، شبکه ای از تسهیلات - به عنوان مثال کارخانجات تولیدی، مراکز توزیع، انبارها و غیره - است که مجموعه عملیاتی از تهیه مواد اولیه گرفته تا تبدیل آنها به کالاهای واسطه ای یا کالای نهایی و توزیع این کالاها به مشتریان را برعهده دارند .[4] به بیان دیگر زنجیره تامین از کلیه طرفهای درگیر - به صورت مستقیم و یا غیرمستقیم در برآورده کردن تقاضای مشتریان تشکیل شده است .زنجیره تامین نه تنها در بر گیرنده فعالیتهای تولیدی و تأمینی است بلکه شامل فعالیتهای حمل و نقل کالا، انبارداری، خرده فروشان و حتی مشتریان نیز می باشد.
مدیریت زنجیره تامین نیز همانند هر فرایند تصمیم گیری دیگری بنابر تناوب و فراوانی اتخاذ تصمیم و همچنین افق زمانی مورد تأثیر از آن تصمیم، در سه مرحله استراتژیک - بلندمدت - ، طرح ریزی تاکتیکی - میان مدت - و عملیاتی - کوتاه مدت - صورت میگیرد .[4] برنامهریزی و تصمیمگیری، اساس مدیریت زنجیره تامین را تشکیل میدهد. تصمیمات مدیریت زنجیره تامین در سه سطح طبقهبندی میشوند: استراتژیک، تاکتیکی و عملیاتی .[5] مسائل مکانیابی تسهیلات در جایابی فیزیکی مجموعهایی از تسهیلات می-باشند. به نحوی که کمترین هزینه جهت برآوردن تقاضای مشتریان به سیستم وارد شود.
تصمیمات مکانیابی شامل توانایی یک سیستم خاص در برآوردن تقاضای آن به نحوی کارا میباشد. مسئله عمومی مکانیابی تسهیلات شامل مجموعهایی از مشتریان توزیع شده در یک فضا و مجموعهایی از تسهیلات جهت پاسخگویی به این نیاز مشتریان میباشد .[6] مشتریان مختلف ارزش متفاوتی نزد تامینکنندگان دارند و بر اساس همین ارزش، نیاز به سطح خدمتدهی متفاوتی دارند که به سطح اهمیت آنها بستگی دارد. بر اساس سطح خدمتدهی متفاوت مشتریان تلمپلیر - [7] - 2006 سه سناریوی زیر را معرفی کرد:
-1 خدمتدهی به تمام تقاضا با یک انباشته و ذخیره ایمنی مشترک. این گزینه خدمتدهی بیش از حد به تمام مشتریان با عملکرد پایینتر از حداکثر فراهم میکند که نشان دهنده اتلاف منابع است
-2 برای هر کلاس از مشتریان از ذخیره اطمینان مخصوص استفاده شود. این گزینه توانایی تجمیع حداکثر موجودی را ندارد و تمایل دارد تا حداکثر ذخیره اطمینان را نگهداری کند.
-3 تامین تقاضا از انباشته مشترک، اما استفاده از یک سیاست سهمیهبندی. در این سناریو به محض اینکه موجودی از یک سطح بحرانی مشخص کمتر شد، خدمتدهی به تقاضاهای با درجه اهمیت پایین متوقف میشود و تحویل این تقاضاها تا رسیدن سفارش بعدی به تعویق میافتد. در اینجا موجودی در دست و سفارش به تعویق افتاده1 برای مشتریان با اولویت پایین به طور همزمان ممکن است مثبت باشد.
در مقایسه با مقدار تحقیقات انجام شده در زمینه تئوری موجودی، تعداد کمی از تحقیقات سیستم موجودی با کلاسهای متفاوت مشتری را در نظر گرفته است .[7] شاید اولین تحقیق انتشار یافته با در نظر گرفتن کلاسبندی متفاوت مشتریان را وینوت[8] - 1965 - ارائه داده که با یک سیستم پویا با مرور دورهایی مفهوم سطح بحرانی را برای موجودی معرفی کرده است. این رویکرد به عنوان یک سیاست بهینه توسط تاپکیس [9] برای مسئله فروش از دست رفته2 مانند سفارش به تعویق افتاده اثبات شده است - همچنین کاپلان [10] نیز قابل ذکر است - .
در این تحقیق بر روی سیستم مکان یابی، موجودی متمرکز شده است. سیستم مورد توجه در برگیرنده تسهیلات ثابتی شامل انبارها و مصرف کنندگان - که معمولا کارخانجات تبدیلی هستند - است. هدف از انجام این تحقیق تعیین مقدار جریان کالا در شبکه ،مکانیابی انبارها از بین مکانهای بالقوه جهت برآورده کردن نیازهای مصرفکنندگان به کالای در یک زنجیره تامین سه سطحی است. مسئله مورد توجه در این تحقیق، شامل تصمیمات مکان یابی، تعیین سطح موجودی ها با درنظر گرفتن تمایز مشتریان در طول افق برنامهریزی در زنجیره تأمین است و فضای تصمیم گسسته است.
کالای تولید شده به صورت مستقیم در دسترس مشتری قرار نمی گیرد و پس از ذخیرهسازی در انبارهای براساس میزان تقاضای مشتریان ارسال می گردد. موجودی در محل انبارهای ذخیره می گردد .متغیرهای تصمیم علاوه بر تعیین سطوح موجودی ، معین می کند میزان ذخیره اطمینان برای هر دسته از مشتری چقدر باشد. مسئله گفته شده از نظر افق زمانی به تصمیمات تاکتیکی و استراتژیک می پردازد. در این تحقیق یک مدل یکپارچه احتمالی زنجیره تامین ارائه شده است، در این مدل تصمیمات مربوط به موجودی و مکان یابی بطور همزمان بهینه می شود.
در این تحقیق محدودیت ظرفیت برای انبار ها متفاوت است و تخصیص مشتریان به مراکز توزیع بوسیله ظرفیت مراکز توزیع محدود می شود. نوآوری اصلی این پژوهش، در نظر گرفتن سطوح بحرانی برای مشتریان متفاوت است . بدین معنی که برای هر سری از مشتریان، زمانی سطح موجودی از سطح بحرانی مربوط به آن مشتری کمتر شود آنگاه تقاضای مشتری به صورت سفارش به تعویق افتاده درآمده و جریمه-ایی برای آن در تابع هدف درنظر گرفته خواهد شد.
در این مدل هر مشتری دارای تقاضای غیر قطعی می باشد. تابع هدف این مدل انتخاب مجموعه مراکز توزیع برای خدمت به مشتریان و تخصیص مشتریان به مراکز توزیع افتتاح شده می باشد بطوریکه کل موجودی، مکان یابی و کمبود برای هر سری از مشتریان حداقل شود. فرض اساسی در پروژه حاضر، وجود مشتریان مختلف میباشد. آنچه در ادبیات مرتبط با کلاسبندی مشتریان مشهود بود در نظر گرفتن سطوح بحرانی و سهمیهبندی برای مشتریان مختلف است.
سطح بحرانی برای مشتری iام سطحی از موجودی است که در صورت افت سطح موجودی کل به زیر این مقدار، دیگر به مشتری iام پاسخ داده نمیشود و تا دوبارهپرسازی، سفارش مشتری مربوطه به صورت سفارش به تعویق افتاده لحاظ خواهد سد. برای مثال اگر سطح بحرانی مشتریان کلاس دو به ازاء محصول برابر 50 باشد - یعنی - C2=50، در این صورت تا زمانیکه موجودی انباری کمتر از 50 واحد برای محصول مورد نظر باشد مشتریانی که برای محصول مورد نظر به انبار مراجعه میکنند با کمبود روبرو خواهند شد.
مدل سازی مسئله
وانگ و همکاران [11] سیستم موجودی با دو کلاس از مشتریان به سیستم با دو سطح بحرانی یا سطوح بحرانی و غیر بحرانی نیز نامیدهاند است. یون و همکاران [12] دو کلاس از مشتری را تحت عنوان مشتریان کلاس L که الویت بالا دارند و مشتریان کلاس B که اولویت پایین دارند با درنظر گرفتن کمبود سفارش به تعویق افتاده و فروش از دست رفته به صورت همزمان در نظر گرفته است. مشتریان کلاس B در صورت عدم پاسخگویی با کمبود سفارش به تعویق افتاده - - Backorder با جریمه Pb مواجه میشوند و مشتریان کلاس L با کمبود فروش از دست رفته - Lost-sale - با جریمه Pl روبرو خواهند شد. بدیهی است که Pl>>Pb میباشد.