بخشی از مقاله

چکیده

امروزه کیفیت وجذابیت عرصه های عمومی شهری به یکی ازمهم ترین خواسته های شهروندان ومعیارهای سنجش کیفیت وسرزندگی شهرا مبدل گردیده است. دراین میان،محدوده های پیاده به دلیل ویژگی های خود در ایجاد تعاملات اجتماعی در عصر ارتباطات مجازی ونیز تحریک اقتصادی نواحی پیرامونی وبه عنوان پهنه هایی چندعملکردی که طیف متنوعی ازفعالین ها رادربرمی گیرند،ازنقش اساسی برخوردارند.

فضاهای شهری پیاده مدار، مکانهایی برای حضور شهروندان و مشارکت آنان در زندگی جمعیشان هستند که پرداختن به کیفیات آنها سرزندگیشان را به حداکثر می رساند. باتوجه به اینکه حس تعلق به مکان عامل اساسی درجهت ایجادفضاهای ماندگارشهری ،ایجادهویت و معنادارشدن محیط زندگی انسان و افزایش مشارکت و تعامل اجتماعی درفضاهای عمومی شهری می باشد انگیزه ای مضاعف درجهت توجه به این کیفیت درفضاهای شهری را باعث میگرد بنابراین نیاز به تقویت حس تعلق به مکان شهروندان به فضاهای عمومی شهری درعصرحاضر احساس میگردد دراین راستا ایجادمحورهای پیاده ازنخستین اقدامات عملی درباززنده سازی مراکز تاریخی شهرها بوده است و اثار مثبت فراوانی درابعادمختلف اجتماعی اقتصادی و زیست محیطی به دنبال داشته است.

این تحقیق یک نوع تحقیق کیفی است که دراین تحقیق براساس مبانی نظری ومتون مربوط به موضوع به جمع آوری اطلاعات به روش کتابخانه ای پرداخته شده است وبراساس مدل مفهومی به دست آمده از اطلاعات جمع آوری شده به بررسی وجمع بندی موضوع پرداخته ودر نهایت براساس تحلیل اطلاعات راهکارهایی ارائه شد.

-1مقدمه

فضاهای عمومی مهمترین بخش های شهر را تشکیل می دهند که یکی از این فضاها،پیاده روها هستند.مسیر پیاده تجلی گاه حیات مدنی شهر ومحل رخداد وقایع و فعالیتهای اجتماعی شهروندان در زندگی و حیات شهری می باشد.از این رو طراحی درست و گسترش آنها باعث غنی تر شدن زندگی اجتماعی و فرهنگی می شود.از آنجایی که امروزه در طراحی و برنامه ریزی ها سهم وسایل نقلیه موتوری از عابران پیاده و پیاده روها بیشتر است.فضاهای شهری پیاده مدار، مکانهایی برای حضور شهروندان و مشارکت آنان در زندگی جمعیشان هستند که پرداختن به کیفیات آنها سرزندگیشان را به حداکثر می رساند.

پیادهراها قسمتی از فضاهای شهری هستند که به دلایل ویژه، عمدتاً به خاطر دارا بودن برخی پتانسیلهای خاص و در تمام یا بخشی از ساعات شبانه روز کاملاً بر روی حرکت سواره بسته شده و به طور کامل به حرکت عابران پیاده اختصاص مییابند همچنین. تقریباً تمامی صاحبنظران بطور مشترک بر این نکته اتفاق نظر دارند که جنبه اجتماعی ایجاد و توسعه پیادهراهها بسیار مهم بوده، آنچنانکه میتوان فلسفه وجودی این فضاهای شهری پیادهمدار را نه صرفاً عملکردهای فیزیکی و ارتباطی، تثبیت و تقویت برخی کاربریها و مسائل اقتصادی بلکه گسترش ارتباطات و تعاملات اجتماعی فرهنگی و ایجاد مقیاس انسانی در عرصه عمومی دانست.

محدوده ها و مسیرهای پیاده به عنوان عناصری خاطره انگیز و هویت بخش در شهرهای امروز شناخته میشوند. قبلا شهرها هویت شهری خود را در بناهای بلند، گنبد و تک بناها می یافتند. اما امروزه آنها خود را با خیابانهای پیاده شان می شناسانند.

مسیرهای پیاده توام با نشانه ها و نقاط عطف و تاریخی به مثابه مکانی برای قرائت سناریوی شهری و حفظ پایداری خاطره شهر میباشند. [4] تا قبل از ورود خودرو و تحولات حاصل از آن در شهرسازی ایران راهها و فضاهای شهری در انطباق کامل با فضاهای انسانی و نیازهای اجتماعی شهروندان شکل میگرفت. چنانکه تاریخ شهرسازی ایران نشان میدهد، در شهرهای کهن ایرانی نظام کالبدی شهر به طور کلی بر اساس مقیاس انسانی یا مردم واری استوار بوده است و وسعت شهرها و فاصله میان مراکز مختلف آنچنان بود که شهروندانبا پای پیاده از نقطه ای به نقطه دیگر می رفتند . این راهها و فضاهای شهری علاوه بر نقش ارتباطی و دسترسی، مکانی امن و راحت برای تماس اجتماعی گردش و تماشا، شنیدن اخبار، برگزاری جشنها و آئینها، تفریح و سرگرمی و مذاکره و داد و ستد را فراهم می آوردند

در شهرهای اروپایی، این تفکر با هدف خارج ساختن محدوده های مرکزی و تاریخی شهرها از تسلط اتومبیل برای حفاظت از بافت های کهن و احیای اجتماعی مراکز شهری مطرح و اجرایی شد.تاریخچه ایجاد پیادهراهها به مفهوم امروزین آن به حدود 70 سال قبل بازمیگردد و شهرهای اروپایی به ویژه دو کشور آلمان و هلند در این زمینه در جهان پیشگام بوده اند. شهرهای آمریکایی با تاخیری نزدیک به دو دهه به توسعه محدوده های پیاده،روی آوردند و کشورهای در حال توسعه نیز از حدود سه دهه قبل به طور جدی این موضوع را مورد توجه قرار دادند.

در شهرهای آمریکایی، در اوایل دهه 1960 گرایش بازگشت به مراکز شهری قدیمی و سنتی قوت گرفت و خیابانهای پیاده ای با نام مال - Mall - شکل گرفتند که بیشتر، همسو با مقاصد تجاری در مرکز شهرها بودند و در عین حال، هدفشان ایجاد محیطهای مطلوب برای خرید و گردش شهروندان در شهرها بود. در خصوص تجارب جهانی موجود در ارتباط با پیاده مداری، مهمترین راهبردی که به خوبی تجربه شده، تفکیک و جداسازی محوطه مرکزی شهرها توسط یک خیابان حلقوی و تبدیل بخش مرکزی شهر به منطقه پیاده است.

آن چه امروز در شهرهای قابل توجه است این که تاریخ زدایی وزدودن خاطرات جمعی برای افزایش مسیرهای سواره رو و توجه مسئولین تنها برای رفع نیازهای سواره موجب افول ارزش های بصری شده است.ونتیجه آن که زمانی که مقیاس شهر تنها برای رفع نیازهای سواره ساخته میشود پیاده روها در فضای شهری احساس گم گشتتگی ناامنی وبی هویتی می کنند.

کاربران اصلی محیط شهری پیاده روندگان هستند وایت معتقد است که می توان عابران پیاده رو را ازارام پرسه زدن ،ترافیک کم تا شلوغ ،سریع،هدفمند ونیمه دونده ،متغییر وقابل دسته بندی دانست توجه به این نکته مهم است که عابران پیاده نمی خواهند فقط پیاده روی کنند. آنان یا می خواهند به مقصدی برسند یا کاری را انجام بدهند .این آزادی که یک فرد بتواند راه برود وبگرد و راهنمای خوب و مفیدی برای دستیابی به کیفیتی متمدن در محیط های شهری است . مسیر یک پیاده راه می تواند نیازهای گوناگون شهروندان را براورده سازد ودر عین حال هویت خاص خود را دارا باشد

به شهروندان احساس ارامش وامنیت ببخشد و در واقع بستر زندگی شهری افراد باشد ،توقع های آنان را براورده سازد واحساس تعلق به فضا را تقویت کند.

باتوجه به اینکه حس تعلق به مکان عامل اساسی درجهت ایجادفضاهای ماندگارشهری ایجادهویت و معنادارشدن محیط زندگی انسان و افزایش مشارکت و تعامل اجتماعی درفضاهای عمومی شهری می باشد انگیزه ای مضاعف درجهت توجه به این کیفیت درفضاهای شهری را باعث میگردد بنابراین نیاز به تقویت حس تعلق به مکان شهروندان به فضاهای عمومی شهری درعصرحاضر احساس میگردد دراین راستا ایجادمحورهای پیاده ازنخستین اقدامات عملی درباززنده سازی مراکز تاریخی شهرها بوده است و اثار مثبت فراوانی درابعادمختلف اجتماعی اقتصادی و زیست محیطی به دنبال داشته است.

با پیدایش حمل و نقل ماشینی بسیاری از فضاهای شهری که محل زندگی اجتماعی بود، به گذرگاه و توقفگاه وسایل ماشینی تبدیل شده و این توسعه به تدریج تمام ساختار کالبدی و اجتماعی شهر را زیر نفوذ برد. حرکت پیاده و نیازها و حقوق طبیعی انسان پیاده کمتر مورد توجه برنامه ریزان و طراحان شهری قرار گرفت و راههای پیاده نه به عنوان بخشی از فضای شهری بلکه به عنوان تابعی از حرکت سواره به حساب آمدند و آنچنان که باید به فضاها و محدوده های پیاده و اهمیت آنها به عنوان یک فضای شهری به ایجاد سرزندگی و پویایی در شهر و مکانی برای گذران اوقات فراغت شهروندان توجه نگردیده است.

ادامه روند توجه بیش از حد به نیازهای حرکت سواره ، نبود فضاهای مطلوب برای حضور عابر پیاده و فضاهای بی کیفیت موجود موجبات حذف شهروندان پیاده از فضاهای شهری را به همراه داشته است، که این به معنی عدم سرزندگی و نشاط سیمای شهری در اثر عدم حضور و حس تعلق شهروندان و به تبع کاهش مشارکت مردمی وامنیت عمومی است،بنابراین اهمیت و توجه به عابر پیاده و مناسب سازی محیط شهری جهت حضور وی در فضاهای شهری غیرقابل انکار است.ضرورت این مساله با توجه به اینکه در کشور ما و بویژه در مطالعات برنامه ریزی شهری مورد کم لطفی بوده است،وضوح بیشتری می یابد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید