بخشی از مقاله

چکیده

زمینه گرایی یکی از دیدگاههاي رایج در شهرسازي است که زمینه را به مثابه رویدادي تاریخی می پندارد .زمینه گرایی ابتدا به ابعاد صرفا "کالبدي توجه داشت ، اما بتدریج به ابعاد انسانی گرایید و حوزه مطالعات خودرا به وجوه اجتماعی فرهنگی جامعه گسترش داد. زمینه گرایان معتقدندکه اجزاي کالبدي شهر زیر پوشش نیروها یا ویژگیهاي درونی خود نمی باشند ، بلکه به محیط و مجموعه پیرامون آن وابسته هستند .

واحد تحلیل در این رویکرد ، مطالعه بناها یا فضاها در ارتباط با عوامل محیطی آن است و هرگونه تغییر و دخالت در آن ها نیز به این عوامل وابسته می باشد. ساختارهاي جدید که بیانگر تاریخ هنر و معماري هر دوره خاصی است به حکم پویایی و حیات یک شهر زنده ، در شهرها جلوه می کند و عدم احداث ساختارهاي جدید در بافتهاي شهري حیات و پویایی آنرا به ایستایی سوق خواهد داد.زندگی جدید ، چون علم فنی جدید اجازه تصویر برداري مصنوعی از شهر ها را ممکن نمی کند ، اما بازشناسی آنها با آزمون آنچه که به طور اساسی در آفرینش آنها بوده و تطبیق آن با شرایط جدید لازم است.

هر نسلی باید نمادهاي قدیمی را که از نسل قبل به او رسیده است ، مجددا "تعریف کند و مفاهیم قدیمی را با عبارات عصرخود دوباره تبیین کند ، چرا که معماري بیان فضاست به نحوي که در مشاهده کننده تجربه معینی از فضا در ارتباط با تجارب پیشین و آتی ایجاد کند - بیکن،. - 1376:21 هر زمینه و متن شهري داراي مقیاس ، حجم ، فرم فضایی و مصالح و شیوه معماري و شهرسازي ویژه خود است که به طراحان حساس در خصوص نحوه مداخلات کالبدي رهنمودهاي لازم را ارائه می کند و جوامع نیز به نحوي کنترلهایی اعمال می کنند . بنابراین مباحث نظري و فلسفی اغلب بر محور چگونگی و کیفیت وقوع این موضوع و نحوه سازگاري و پیوستگی میان بناهاي جدید با وضعیت ساختاري موجود است - قدیر، - 1385:12

.1مقدمه

پیشرفت سریع تکنولوژي و تاثیر آن بر ساخت و ساز شهرها باعث تغییر در شهر ها گردید، و طراحی شهري بیشتر به کولاژ یعنی اتصال قطعات گوناگون و تصویر تکه تکه کاري شده می ماند تا ترسیم. کولاژ ترکیب تصاویر نامتشابه یا کشف تشابهات نهفته در اشیایی است که به هم شبیه نیستندو انتقال مصالح از یک زمینه به زمینه دیگر و مونتاژ، پراکندن این وام گیري ها در سراسر مجموعه جدید است. به اعتقاد صاحب نظران کولاژ شهر، در شهر سنتی، بناها زمینه هستند و فضاها اشکال متصل به هم و الگوي در هم بافته ایی از تناوب فضایی را نمایان می کنند.

در شهر مدرن عکس این مطلب صادق است.و این ساختاري است که با تقاضاي بیش از حد ساختمان سازي به وجود آمده است و نظام شهر را برهم زده، در حالی که زیباسازي زمینه گرا، نوعی ساز و کار جامع و رویکرد کلی در موضوع زیباسازي شهري که به اصالت زمینه و بستر وقوع پدیده اعتقاد دارد .از نقطه نظر زیباسازي زمینه گرا، هر گونه تصمیم، تفکر، طراحی و مداخله در شهر با عنوان زیباسازي، مستلزم در نظر گیري جدي حواشی و جوانب انجام کار است تا بدین ترتیب، عمل زیبا کردن محیط، نه عنصري مجزا و ایزوله از زمینه، بلکه جزئی از آن باشد.

چرا که امروزه شهري ناهمگون با زمینه و سیماي شهر داریم، شهري که علاوه بر پیشرفت سریع تکنولوژي با تقاضاي سرسام آور مسکن مواجه است .با توجه به مطالب فوق وظیفه یک معمار در جهت به تعامل رساندن معماري و سایت اطراف آن و پیوند دادن این از هم گسیختگی استفاده از روشی تحت عنوان زمینه گرایی است و آنچه در این راستا در درجه اول اهمیت قرار میگیرد زمینه است و سیماي شهري.

.2 مفهوم مسکن

مسکن یکی از مسائل حاد کشورهاي در حال توسعه است، فقدان منابع کافی، ضعف مدیریت اقتصادي، نداشتن برنامه ریزي جامع مسکن و سایر نارسائیهایی که در زیر ساختهاي اقتصادي این کشورها وجود دارد از یکسو و افزایش شتابان جمعیت شهر نشین از سویی دیگر تامین سرپناه در این کشور ها را به شکلی پیچیده و چند بعدي درآورده است.

مسلماً براي پاسخ به تقاضاي فزاینده مسکن نه تنها به زمین، سرمایه، مصالح ساختمانی و نیروي انسانی زیادي نیاز است، بلکه داشتن یک نظام برنامه ریزي به منظور ایجاد هماهنگی بین بخش مسکن و سایر بخشها و بین اجزا به وجود آورنده مسکن - زمین، مصالح ساختمانی و ... - با تاسیسات زیر بنایی، تسهیلات عمومی، خدمات اجتماعی، سیستم حمل و نقل و ... از طرف دیگر ضرورتی محض است.

مقوله مسکن گسترده و پیچیده است، ابعاد متنوعی دارد، و نمی توان تعریف واحدي از آن را ارائه کرد . مسکن یک مکان فیزیکی است و به عنوان سر پناه نیاز اولیه و اساسی خانوار به حساب می آید. در آن سرپناه برخی از نیازهاي اولیه خانواده یا فرد مانند خوراك، استراحت و حفاظت در برابر شرایط جوي تامین می شود. مفهوم مسکن علاوه بر مکان فیزیکی، کل محیط مسکونی را نیز در بر می گیرد که شامل کلیه خدمات و تسهیلات ضروري مورد نیاز بزاي بهزیستن خانواده و طرحهاي اشتغال، آموزش و بهداشت افراد است. در واقع تعریف و مفهوم عام مسکن یک واحد مسکونی نیست بلکه کل محیط مسکونی را شامل می گردد. به عبارت دیگر مسکن چیزي بیش از یک سر پناه صرفاً فیزیکی است و کلیه خدمات و تسهیلات عمومی لازم براي بهزیستی انسان را شامل میشود.

در دومین اجلاس اسکان بشر - - 1996 که در استانبول برگزار شد مسکن مناسب چنین تعریف شده است: - - سر پناه مناسب تنها به معناي وجود یک سقف بالاي سر هر شخص نیست، سرپناه مناسب یعنی آستیش مناسب، فضاي مناسب، دسترسی فیزیکی و امنیت مناسب، امنیت مالکیت، پایداري و دوام سازه اي، روشنائی، تهویه و سیستم گرمائی مناسب، زیرساختهاي اولیه مناسب از قبیل آبرسانی، بهداشت و آموزش، دفع زباله، کیفیت مناسب زیست محیطی، عوامل بهداشتی مناسب، مکان مناسب و قابل دسترسی از نظر کار و تسهیلات اولیه است، که همه این موارد باید با توجه به استطاعت مردم تامین شود.

1-2 اهمیت مسکن در زندگی

نیازهاي اساسی مادي انسان را به سه دسته تقسیم کرده اند: نیازهاي زیستی، نیازهاي اقتصادي و نیازهاي اجتماعی. مسکن در برآورده کردن هر کدام از این نیازهاي اساسی نقشی ویژه دارد که به اختصار اشاره می شود:

سر پناه: در اصل سی و یک قانون اساسی جمهوري اسلامی ایران دسترسی به مکان مناسب حق هر خانواده ایرانی محسوب شده است، سر پناه مناسبی که بتواند انسان را در برابر شرایط جوي مصون نگهداشته، به ساکنانش آرامش، سلامت و شادابی عرضه کند.

از نظر اقتصادي: در گذشته مسکن یک دارائی فردي و از نظر اقتصادي غیر تولیدي تلقی می شد. امروزه مسکن به عنوان نوعی سرمایه گذاري و افزایش درآمد است و داراي مفهوم اقتصادي است. مسکن در ثبات اقتصادي و بهزیستن خانواده نقش اساسی دارد، زیرا فقر و عدم تامین اقتصادي از عوامل عمده بی ثباتی اجتماعی است.

برخلاف بعضی کالاهاي مصرفی مورد نیاز - که به دلیل عدم امکان نگهداري آن طی زمان طولانی، بین عرضه و تقاضا نوعی تعادل بوجود می آورد - ، پس از تامین نیاز ضروري اولیه، به صورت پس انداز تبدیل به سر مایه می شود و حوزه بسیار وسیعی از تقاضا را می گشاید که تامین آن ماهیتی متفاوت با بحث مسکن به عنوان سر پناه دارد.

از نظر اجتماعی : کارکرد اصلی مسکن علاوه بر نقش آن به عنوان سرپناه، فراهم آوردن شرایط مطلوب براي خانواده به منظور تحقق فعالیتهاي خانوادگی است یکی از پیامدهاي مثبت این امر ثبات و همبستگی خانواده است. خانه نزدیکترین فضاي مرتبط با انسان است و انسان اولین تجارب رابطه خود با دیگران رادر آن می آزماید و در واقع پیش زمینه اي براي ورود به اجتماع بزرگتر است. عدم دسترسی به مسکن مناسب با افزایش میزان بزهکاري، طلاق و از هم گسیختگی اجتماعی ارتباط زیادي دارد و یک عامل بازدارنده در رشد و اعتلاي پدیده هاي نا بهنجار اجتماعی دیگري از قبیل خیابان خوابی، زاغه نشینی و معضلات حادتري مانند تکدي گري می شود.

از نظر روانی: مسکن مناسب می تواند محلی براي آرامش و تجدید قوا، آرامش اعصاب و فکر در فرد باشد و خستگیهاي فکري و جسمی ناشی از کار روزانه را از وي زدوده یا او را از جنبه روانی آماده فعالیتها کند. فقدان مسکن عامل موثري در پیدایش افسردگی و اختلالات رفتاري، شخصیتی و همچنین کاهش مقاومت فرد در برابر مشکلات است.

از نظر پیشرفتهاي ارتباطی:گسترش فنآوري ارتباطات در زمینه هاي مختلف از حضور فیزیکی انسان در بخشهاي مختلف شهر خواهد کاست و بر عکس بر حضور او در مسکن خواهد افزود. در واقع این امکان وجود دارد که شهروند بر خلاف گذشته بیشترین ساعات شبانه روز را در مسکن خویش سپري نماید و حضور او را در مسکن و محیط پیرامونش اجتناب ناپذیر و به مراتب بیشتر از حضور او در سایر نقاط شهري خواهد بود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید