بخشی از مقاله

چکیده

محلات به عنوان نیازی ترین عنصر شهری نقش پر رنگی در ایجاد زمینه رشد و سلامت انسان و پرداختن به آرمان های انسانی جامعه دارد. امروزه گسست موجود درطراحی ساختارفضایی محلات ، ازبین رفتن هویت کالبدی و نادیده گرفتن نیازهای افراد ،سبب ازبین رفتن ساختاراجتماعی پیوسته میان ساکنین وارزش های انسانی جامعه شده است و بسیاری از محلات دچار اختلال درروابط اجتماعی،کمبودهایی جهت برطرف کردن نیازهای مادی ومعنوی انسان،توزیع ناعادلانه و...مواجه شده اند.

مطالعه حاضر بر اساس تحلیل اسناد، کتابها و مقالات به بررسی مفهوم محله و دو رویکرد که در طراحی شهری و معاصر تشخیص داده میشود: رویکرد نخبه گرا و قطعیت نگر و رویکرد نوعملکردی و ویژگی های آنها میپردازد. این تحقیق با هدف ایجاد زمینه ای جهت بهینه سازی و انسانی کردن روش طراحی محلات، به معرفی رویکرد انسان محور که در واقع مبتنی بر این دو نگرش است، میپردازد و در قالب رویکرد انسانی به بررسی مهمترین عوامل موثر در طراحی محله انسان محور پرداخته میشود که در نهایت راهکارهایی جهت طراحی مناسب محلات پیشنهاد میگردد.

-1 مقدمه

فضاها قادرند برخی الگوها و معیارهای رفتاری را تقویت کنند و برخی را تضعیف کنند ویا حتی نقش های اجتماعی نوینی را بر ساکنین خود تحمیل نماید و جهت و ابعاد جدیدی به رفتار ساکنین خود ببخشند. بطوریکه علاوه بر جوابگوی مناسب بر نیازهای انسانی، در جهت تقویت رفتارهای مطلوب و محدود نمودن رفتارهای غیر مطلوب عمل کنند.و از این طریق نقش مثبتی در اعتلای ارزش های فرهنگی مان، ارتقای ارزش های انسانی و رشد شخصیتی او را در جهت وصول به تعالی و رستگاری ایفا نماید.دیوید هاروی در این مورد میگوید:» مسأله دراز مدت آن نیست که چه نوع محیطی خواهانیم، بلکه آن است که چگونه انسانی را طالبیم[16]«

در میان عرصه عمومی شهر وخصوصی خانه، عرصه نیمه عمومی محله جایی است که از دید شهرسازی جدید کم اهمیت و گاهی مغفول مانده است و به نیازهای فردی و اجتماعی انسان به درستی پاسخگو نبوده است در واقع این گونه فضاها به جای آنکه مردم را به مکث و حضور، مراودات اجتماعی،تفکر و آرامش دعوت کنند، آنها را به فرار تشویق میکنند ودیگر تجربه برخورد با دیگران، حس امنیت، زیبایی شناسی، تعاملات اجتماعی ،هویت و...که از مهمترین عوامل ارتقا ارزشهای انسانی و رفع نیازهای اساسی او است، به درستی اتفاق نمی افتد.

تجزیه و تحلیل و طراحی یا شکل دهی به فضاهای شهری نیازمند شناخت انسان، انگیزه های او و توجه به چگونگی ارضا این نیازها در تعامل با محیط کالبدی است. آگاهی از قابلیت های بالقوه محیط کالبدی - شکلی، معنایی، زیست محیطی، فرهنگی و عملکردی - و چگونگی تعامل انسان با ان قابلیت ها ما را به شناخت فرایند آفرینش و طراحی فضاها و مکان های شهری هدایت مینماید.

اگرچه انسانها از نگاه جغرافیایی زیستی و محیط فرهنگی در بستر زمان در شرایط متفاوت به سر میبرند اما در بسیاری از نیازهای اساسی خویش وجه اشتراک دارند. رویکرد انسانی به طراحی شهری توجه به نیازهای مشترک مردم در بستر زمان را در جهت توسعه پایدار فضاهای شهری در فرهنگ ها و اقلیم های متفاوت سرلوحه اقدامات خویش قرار میدهد. توجه برنامه ریزان و طراحان شهری به نقش خواست های انسانی در توسعه زندگی جمعی آنها را قادر میسازند تا در جهت توسعه پایدار کالبدی، فرهنگی، زیست محیطی و اقتصادی الگوهای مناسب را راائه نمایند.

-2 مبانی نظری

-2-1 تعاریفی از محله و ابعاد آن

محله بخشی از تقسیم بندی کالبدی فرهنگی شهر با حوزه یا فضای جغرافیایی مشخص، جامعه وابستگی ها، علاقه ها، احساسات، تعلق اجتماعی، روابط همسایگی و الگوی مشترک زندگی است که در استیلای سلسله مراتب فضای شهر قرار دارد. محلات دارای همگونی بر مبنای ویژگی های قومی، نوع مسکن، ارزش های اقتصادی و یا ارزش های فرهنگی اجتماعی این واحدها میباشد، در صورتیکه با دگرگون شدن این متغیرها تمایز میان محلات آشکار میگردد . رالف تامیلسون محله را اینگونه تعریف مینماید: محله از تجمع، پیوستگی کم یا زیاد، معاشرت نزدیک، روابط محکم همسایگی و اتحاد غیر رسمی میان گروهی از مردم بوجود می آید و برای تشکیل یک محله شهری شرایط زیر را لازم میداند:

-1 دارا بودن یک حوزه جغرافیایی از شهر با وسعت کم یا زیاد.

-2 پیدایش یا تکوین یک اجتماع کوچک گروهی از مردم شهر.

-3 وابستگی اجتماعی میان گروهی از مردم. بطور کلی مفهوم محله میتواند از ابعاد مختلف اجتماعی، ذهنی، ادراکی، کالبدی و سیاسی تعریف شود. هریک از ابعاد مختلف، تعاریف خاص خود را از محله ارائه میدهند. از سوی دیگر این تعاریف در جوامع و مقاطع مختلف میتواند متفاوت باشد.[7]

نظریه لینچ

به اعتقاد لینچ محله، منطقه وسیعی است که به دلیل برخورداری از برخی خصوصیات مشترک و خاص، قابل شناسایی است. محله از نظر اداری با دیوار، راه و مرزهای مشخص، از نظر اجتماعی، با ادراک ساکنین محلی، از نظر عملکردی با حوزه های خدمات محلی، از نظر زیست محیطی با خصوصیات ترافیکی کیفیت و امنیتی و از نظر زیبایی، با داشتن ویژگی های مشخص یا عمر و سن توسعه تعریف میشود. اجزا تشکیل دهنده سیمای محلات مطابق کوین لینچ گره، مسیر، لبه، نشانه، حوزه میباشند.]3[

-2-2 مشخصه های محله:

-    محله دارای سابقه تاریخی است.

-    محله دارای فضاهای عمومی و باز برای بروز و ظهور خلاقیت های فرهنگی اجتماعی است.

-    محله دارای نمادها و زیر ساخت های خاص خود است.

-    امکان اعمال نظر و نظارت عمومی در محله وجود دارد.

-    محله دارای اجتماع قانون مدار و یا ارزش مدار است.

-    در ساکنان محله احساس مالکیت وجود دارد .

-    محله دارای ساخت اجتماعی و سیاسی است مانند شورای محله

-    تعلق اجتماعی در محله وجود دارد.

-    در محله انسجام و پیوستگی وجود دارد.

-    توانایی شناخت و حمل مسائل محله در حیطه قدرت افراد محله است.

-    در محله آرامش، امنیت و آزادی وجود دارد.

-    با نظام های اقتصادی-فرهنگی- اجتماعی و ساسی شهر پیوند دارد.[8]

-2-3 عناصر و ارکان تشکیل دهنده محله:

-    خانواده و شهروند سالم: خانواه ای که بطور بنیادین از سلامت و آرامش روانی، جسمی و معنوی هر یک از اعضا حمایت میکند.

-    نمادهای متمایز کننده

-    تشکل ها، اجتماعات محلی و پیشروان محلی

-    امکانات و منابع محله ای - زیر ساخت های محله -

-    نهاد تصمیم ساز و ناظر بر قوانین محلی[10]

-2-4 جایگاه مفهوم محله در شهرسازی:

مفهوم محله د برنامه ریزی و طراحی شهری ار آن روی جایگاهی ویژه می یابد که با القای هویت به آن میتوان حس تعلق به مکان و به نوعی حس جا و هویت شهروندان را تقویت نمود. سطح مهمی از سطح شهرها را ساختمانها و محله های مسکونی میپوشاند. از اینرو کیفیت آن ها تاثیر مهمی در سیما و منظر عمومی شهر دارد. در واقع در نگاه اول هر شهر از ویژگی های محله های مسکونی آن میتوان شناخت. روند توسعه های موجود در شهر های ما، بویژه شهرهای بزرگ نشان میدهد که مناطق مسکونی به دلیل توسعه نابسامان و مغشوش در معرض از دست دادن شخصیت و هویت دیرینه خود قرار گرفته اند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید