بخشی از مقاله
چکیده
از دیدگاه سازاییگری، برنامههای آموزشی باید آموزنده را یاری کنند تا تمام تواناییهای خود را رشد بدهد. یکی از تواناییهای کودک توانایی زبانی است که در نظریههای پیاژه و ویگوتسکی جایگاه ویژهای دارد. در پی پدیدآیی این توانایی و برای کمک به رشد بهتر آن بهویژه در سالهای پیشدبستانی میتوان از فعالیتهایی که بر زبان استوار هستند، بهره برد.
یکی از این فعالیتها داستانگویی است که کارکردهای بسیاری را برای آن برشمردهاند . با توجه به کارکردهای داستانگویی و از آنجا که نظریههای سازاییگر آموزنده را سازندهی دانش خود میدانند، این پژوهش در پی آن است که برنامهی آموزشی را طراحی کند تا از راه آن کودکان را یاری دهد که در کنار شنیدن داستان به ساختن داستان نیز بپردازند.
این برنامه دربرگیرندهی 12 نشست آموزشی است که در دو گروه آزمایشی و گواه از کودکان پیشدبستانی آزموده شد. برای ارزیابی سودمندی برنامه از ابزار پژوهشگر ساختهای استفاده شد که کیفیت داستانهای کودکساخته را میسنجد. یافتههای پژوهش نشان دادند که برنامهی آموزشی به بهبود توانایی داستانسازی کودکان یاری میرساند.
.1 مقدمه
.1-1 بیان مساله
از دیدگاه سازاییگری3، برنامههای آموزشی باید به هر سه جنبهی شناختی، عاطفی، و رفتاری آموزنده توجه کنند و او را یاری برسانند که تمام تواناییهای خود را رشد بدهد. در این میان رشد شناختی از برجستگی بیشتری برخوردار است. بهگونهای که پیاژه4 در نظریهی سازاییگر خود رشد شناختی را زمینهساز پدیدآیی توانمندیهای دیگر فرد میداند. او رشد شناختی را از تولد تا بزرگسالی به چهار مرحله تقسیم کرده، که هر کدام با بهبود توانمندیهای مرحلهی پیشین و همچنین پدیدآیی توانمندیهای تازهای همراه اس
یکی از توانمندیهای شناختی که در مرحلهی دوم - سالهای پیش از دبستان - پدید میآید، توان بازنمایی و بازنمایی نمادین است. از نمودهای این توانایی - نمادپردازی - میتوان به پدیدآیی بازیهای نمادین، نقاشی، و زبان اشاره کرد. به سخنی دیگر، پدیدآیی مهارتهای زبانی در نظریهی پیاژه وابسته به رشد شناختی است و در نتیجهی تعامل دنیای بیرون و درون فرد رخ میدهد؛ بنابراین تجربههای کودک در رشد و شکلگیری آن موثر است.
همچنین ویگوتسکی سازاییگر دیگری است که برای زبان اهمیت ویژهای قایل است. او پدیدآیی زبان را مهمترین جنبهی بالندگی کودک میداند که در رشد مهارتها و پدیدآیی دانش تازه نقش مهمی دارد، بنابراین او رشد زبان را دارای نقشی اساسی در بالندگی شناختی میداند
در ابتدای کودکی رشد سریع زبان، توانایی کودکان پیشدبستانی را برای مشارکت در گفتگوی گروهی - اجتماعی - ، افزایش میدهد. پس از آن کودکان گفتار درونی را آغاز میکنند که پیچیدگی تفکر و توانایی کنترل کردن رفتارشان را بیشتر میکند - برک، . - 1389 ویگوتسکی زبان را زمینهساز همهی فرایندهای شناختی والا از جمله برهانپردازی بخردانه، توجه انتخابی، حافظهی سنجیده، برنامهریزی، و گرهگشایی میداند
اریکسون6 روانشناسی است که در مورد بالندگی عاطفی و اجتماعی سخن رانده است. او هشت مرحله را در بالندگی روانی مطرح میکند که فرد در هر مرحله با یک دوگانگی روبهروست و چگونگی مواجهه با آن میتواند پیامدهای سازنده یا نابودکننده در پی داشته باشد
اریکسون سومین مرحله را که همزمان با سالهای پیشدبستانی است، زمینهساز نوآوری میداند که در صورت شکست به احساس گناه و ناتوانی در نوآوری میانجامد. او این مرحله را سن بازی نامیده و بازی را وسیلهای میداند که کودک از راه آن، خود و دنیای اجتماعیاش را میشناسد
در این دوره کودکان آمادهی شرکت در فعالیتهای گروهی هستند، چگونگی پرداختن به کارهای نو، اثربخشی بر دنیای خود و رسیدن به هدفهایشان را میآموزند، و از پیشرفتهای خویش لذت میبرند - همان - . در میان فعالیتهای مورد علاقهی کودک در این دوره، میتوان به داستانپردازی اشاره کرد. از آنجا که سازاییگری آموزشگاه را جایی برای رشد شناختی، عاطفی و رفتاری میداند، پس پیشدبستانیها میتوانند از علاقهی کودک به داستانسازی، برای کمک به رشد او بهره ببرند.
با توجه به آنچه گفته شد میتوان به اهمیت پدیدآیی زبان و مهارتهای زبانی در سالهای پیشدبستانی در نظریهی سازاییگر پیاژه و ویگوتسکی، و همچنین اهمیت آموزشهای پیشدبستانی در نظریهی اریکسون پی برد. در پی پدیدآیی این توانایی و برای کمک به رشد بهتر آن بهویژه در سالهای پیشدبستانی میتوان از فعالیتهایی که بر زبان استوار هستند، بهره برد. یکی از این فعالیتها داستانگویی است. چنانچه فروبل برپاکنندهی نخستین کودکستان نیز، اساس تربیت کودکان را در کودکستان بر داستان و داستانگویی7 میداند
امروزه داستانگویی یکی از روشهای مورد استفاده در مهدهای کودک و مراکز پیشدبستانی است که میتوان در پرورش و آموزش کودکان از آن استفاده کرد همچنین، داستانگویی بهعنوان راهی برای کمک به رشد زبان، از راه تماس متقابل کودک با داستان و داستانگو بهشمار میآید
هر چند داستانگویی فعالیتی است که بزرگترها برای کودکان انجام میدهند ولی وقتی کودکان داستانی را میشنود در رابطه-ای دوسویه اجزای داستان را در ذهن خود میآفرینند و رویدادها و افراد داستان را با تجربههای واقعی و خاطرههای خود پیوند میدهند ، بنابراین نقش شنوندهی داستان شرکت فعال در آفرینش تصویرهای زنده، احساسهای چندگانه، کارهای افراد، و رویدادهای داستان در ذهن بر اساس داستان شنیده شده است
میتوان گفت که داستانگویی نوع ویژهای از ارتباط زنده است که از حسهای گوناگون شنونده، به ویژه حس دیداری و شنیداری برای برقراری ارتباط بهره میگیرد، و میتواند به فرآیندی مشارکتی تبدیل شود. چنانکه داستانگویی را ایجاد ارتباطی نزدیک میدانند که امکان پرسش و پاسخ فوری بین گوینده و شنونده را فراهم میکند - احمدی، . - 1382 به بیان دیگر داستانگویی نباید تنها بهعنوان فعالیتی سرگرمکننده محسوب شود که بهگونهای یکطرفه، اطلاعاتی را از داستانگو به شنونده منتقل نماید، بلکه باید فعالیتی دوجانبه باشد که در تعامل بین داستانگو و شنونده شکل بگیرد.
هدفهای برنامهی ادبیات کودکان و بهویژه داستان را در آموزش و پرورش پیشدبستان و دبستان اینگونه دانستهاند:
- کمک به رشد زبان و توانایی گفتار
- افزایش مهارت گوش دادن
- رشد تفکر و عاطفهی کودکان
- تقویت و پرورش توانایی تخیل در کودکان
- رشد توانایی ابتکار و ابداع در کودکان
- ایجاد تمایل و علاقه به ادبیات در کودکان
- کمک به رشد مهارتهای اجتماعی و اعتماد به نفس در کودک.
برای داستانگویی کارکردهای دیگری هم برشمردهاند، از جمله پرورش توانایی خواندن، گسترش گنجینهی واژگان، و برقراری ارتباط سازنده با داستانگو و دیگر شنونده ها.