بخشی از مقاله

چکیده

آلبرت انیشتاین براین باور است که رشتههاي گوناگون فقط نشانگرهاي محدود دانش بشر دربارة هستی بوده، باید رشتههاي متفاوت درهم تنیده تصویب شود تا توصیفی کامل از جهان ارائه شود. یکی از صاحب نظران علوم، سینرنت گیاوزگی، معتقد است وحدت دانش بزرگترین پیشرفت علم است. تلفیق برنامه درسی، یکنیاز روبه توسعهاست؛ با انفجار دانش و اطلاعات، گسیختگیو پراکندگی بخشهايگوناگون برنامه درسی موضوع محور و فقدانارتباط بازندگی فردي و اجتماعی، موجب توجه بیشتر صاحبنظران به تلفیق برنامههاي درسی شده است.

بسیاري از صاحب نظران بر این عقیده اتفاق نظر دارند که اغلب فارغ التحصیلان دانشگاهی تصور بسیار ناچیز و ابتدایی از جهان هستی و واقعیات آن دارند؛ در حالی که بسیاري از آنها دروس پیشرفتهاي را نیز در زمینههاي گوناگون با موفقیت گذراندهاند. برنامه ریزان درسی معتقدند رویکرد درون رشته اي، یادگیرندگان را به گودال عمیقی میکشاند و درآن زندانی کرده، به طوري که هرچه به عمق آن افزوده شود، جداییاززندگی بیشتر میشود و مربیان در تعلق خود به نظام رشته اي عملاً کوشش هاي تعلیم وتربیت رادرجهت رشد نادیده گرفته،این رویکرد موجب شدهاست که مربیان نظامهاي مختلف به جاي همکاري با یکدیگر به رقابت پرداخته و همچنین یادگیرندگانرابهسوي یک بعدي بودن، جزماندیشی واعتقاد بهدون دلیل و غرور غیر موجه و برخورد غیرعادلانه سوق داده است. افزون براین نظامهاي رشته اي دریک مسیر فوق تخصص کورکورانهزندانی شدهاند.

باآشکار شدن بیش از پیش بیهودگی»بخشبخش شدن علم« نیاز به رویکرد جامع اهمیت بیشتري پیدا کردهاست و هماکنون در بسیاري رشتهها از قبیل روانشناسی علومشناختی، رویکردمیانرشتهاي بتدریج ظهور کرده و منجر به پیشرفت هایی در تبیین رفتار انسانی شده است.

مقدمه

دیدگاه موضوعی که بر موضوعهاي درسی، شیوه تکوین و سازماندهی آنها تأکید میکند، از بسیاري جهتها در اغلب مدارس ویژه و دانشگاهها اولویت نخست را داراست. در این رویکرد دیسیپلینها یا موضوعها در ساختار کل برنامه نقش اساسی دارند.

برونر با بهکارگیري اصطلاحات علممرده1 و علم زنده2 تقابل اساسی میان دو رویکرد در آموزش را آشکار ساخته است. علم مرده معرف رویه آموزش سنتی و جاري دراکثر نظام هاي آموزشی است که مبتنی برانگارة علم بهعنوان معرفت ساکن و فاقد تحرك یا معرفت ایستا است که یادگیرندگان باید آنها را به عنوان حقایق مسلم یاد بگیرند؛ ولی علم زنده یا پویا معرفآن گونه آموزشی است که فهم و ادراك یادگیرندگان از اصالت ویژهاي برخوردار است.

در رویکرد موضوع محور معلم نمی داند یاد گیرندگان چه چیزي یاد گرفتهاند؛ زیرا فرصت کمتري پیشمی آیدکه به فهم عمیق مطالب بپردازند.فرآیند حل مسأله حاصل نوعی کوشش و خطا است.پاسخهایی را که فکر میکند او را به حل مسأله میرساند یکی بعدازدیگريآزمایش میکندتابالأخره منجربه حل مسأله شود. طبق رویکرد موضوع محور یاد گیرنده از طریق برنامه هاي درسی خطی قادر است مطابق با استعداد خود بیاموزند و سپس از نظام خارج شوند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید