بخشی از مقاله
چکیده:
ابوالمجد مجدود سنایی غزنوی شاعر بلند مرتبه ، عارف فصیح زبان فارسی در سده ی ششم هجری است .تاثٌرات لفظی و معنوی سنایی از قرآن وحدیث به اندازه ای زیاد است که به راستی نشان دادن موارد آنها، تنها ،خود کتابی کلان خواهد بود .سنایی از گویندگان و استادان بی نظیر زبان پارسی است که لفظ و معنی را به درجه کمال رسانیده و دشوارترین معانی را از جهت تعبیر در استوار ترین عبارات پرورانیده و مایه حیرت بزرگان معاصر خود و متاخران گردیده و سخن شناسان و دقیقه یابان را برابر قدرت طبع و پختگی فکر خود به خضوع وشگفتی واداشته است .
او درآغاز شاعری از سبک عنصری و فرخی و مسعود سعد سلمان پیروی میکرد. شعر او به دلیل احاطهای که بر علوم رایج روزگار داشت، مانند شعر ساده و روان فرخی نبود، و از تأثیر ریاضیات و علوم رسمی آن زمان بر کنار نمانده است . اما در اثر تغییر حال شیوهی او دگرگون شد. و برخلاف رسم معمول، قصاید در زهد و عرفان و شعر در تقوا و ایمان سرود و موجد سبکی جدید شد که پس از وی پیروان زیادی یافت و سنایی با در انداختن این طرح نو، شعر را از دربار جدا کرده و در خدمت اعتقاد قرار داد. کاری بزرگ آغاز نمود که دستاوردهای درخشان به عالم ادبیات تقدیم کرده است.
مقدمه:
الف: مختصری پیرامون زندگی سنایی
در مورد نام سنایی، اتفاق نظری بین ادیبان و تذکره نویسان وجود ندارد .در تذکره لباب الالباب - که کهن ترین تذکره شاعران و نویسندگان ادبیات پارسی است .نام او به صورت "مجدالدین آدم السنایی غزنوی " آمده - لباب الاباب ،بخش دوم ،ص - 252 ، با این حال عده ای از محققین به استناد بیت :
حسن اندر حسن اندر حسنم تو حسن خلق و حسن بنده حسن - سنایی:دیوان، - 522
حکیم سنائی در سال 473 - هجری قمری - در شهر غزنه - واقع در افغانستان امروزی - دیده بهجهان گشود، و در سال 545 - هجری قمری - در همان شهر چشم از جهان فروبست. در ابتدا سنایی طبق عادت آن زمان به دربار سلاطین روی آورد و به دستگاه غزنویان راه پیدا نمود. او در ابتدا به مداحی پرداخت تا اینکه یکباره شیدا شد و دست از جهان و جهانیان شست. سنایی جند سالی از دوران جوانی را در شهرهای بلخ و سرخس و هرات و نیشابور گذراند. میگویند در زمانی که در بلخ بود به کعبه رفت. بعد از اینکه از مکه بازگشت مدتی در بلخ ماند.
در سال 518 ه.ق به غزنین برگشت. یادگار پر ارزش سفرهایش مقداری از قصاید وی میباشد. بعد از بازگشت به غزنین میگویند که خانهای نداشت و یکی از بزرگان غزنین بنام خواجه عمید احمدبن مسعود به او خانهای بخشید و سنایی تا پایان عمر در غزنین در عزلت به سر برد. و در این ایام مثنوی حدیقهالحقیقه را نوشت.سنائی دیوان مسعود سعد سلمان را، هنگامی که مسعود در اسارت بود، برای او تدوین کرد و با اهتمام سنایی، دیوان مسعود سعد همان زمان ثبت و پراکنده شد و این نیز از بزرگواری سنایی حکایت میکند.حکیم ابوالمجد مجدود بن آدم سنایی، شاعر عارف نیمه دوّم قرن پنجم و ربع اول قرن ششم از ستارگان فروزان آسمان ادب ایران و بلکه جهان اسلام است.
ب: آثار سنایی
سنایی علاوه بر دیوان قصاید و غزلیات و رباعیات و مقطعات، که شامل حدود چهارهزار بیت است، چند اثر منظوم دیگر دارد که عبارتند از: حدیقهالحقیقه سنایی، سیرالعباد الی المعادسنایی، کارنامه بلخ یا مطایبه نامه سنایی، تحریمهالقلم، مکاتیب سنایی
ج: پیشینه پژوهش:
در باب پیشینه پژوهش در اشعار و هنجار شکنی سنایی در شعر ، کتابها و مقالات مرتبطی به چشم می خورد ولی این مقاله به طور اختصاصی به این موضوع پرداخته ایم . انصاری ،محمد علی در کتاب "عروس حضرت قرآن" بیان هدایت نور ،1381، به تحلیل و نقد درونمایه های قرآنی در دیوان سنایی پرداخته است . کتاب وحدت عارفانه ی برزگر،مسیحا ،تهرا ن ، گارستان ، 1383 نیز کتابی دیگر در مورد اشعار سنایی می باشد .
زرقانی ،مهدی در مقاله ای تحت عنوان " رودر روی آینه " پاسخی به نقد حبیب االله عباسی با عنوان "روی و آینه " در کتاب ماه ادبیات و فلسفه شماره 35 چاپ کرد. دکتر شفیعی کدکنی در مقاله ی در فاصله ی سنایی تا عطار، مجله دانشکده ادبیات مشهد ،شماره 28،سال1374 ،ص3-10 در باره ی سنایی و معجزه شاعری وی بحث کرده است.
ج : سبک سنایی :
هنگام مطالعه اشعار سنایی، خواننده با دو سبک سخن و دو طرز اندیشه روبرو میشود. در مرحله نخست او را شاعری درباری، مداح و هجاگوی میبیند که از شوخی و هزل و حتی گاهگاه از آوردن کلمات رکیک پروایی ندارد. وی در این شیوه به شدت متأثر از طرز استادانی از قبیل فرخی، عنصری و مسعود است . بخش عمدهای از کلیات وی را مجموعه هجاها و مدایح تشکیل میدهد. هیچیک از قصاید مدحی سنایی به پای قصاید مدیح فرخی و منوچهری و حتی عنصری نمیرسد وی در این نوع سخن شاعری است متوسط که به راحتی میتواند در .×کنار عثمان مختاری، سید حسن غزنوی و عبدالواسع جبلی و مانند اینها قرار گیرد.
در مرحله بعد سنایی را شاعری واعظ و ناقد اجتماعی میبیند. در این قلمرو خاص که خود آن را » زهد و مثل« میخواند اگر او را بیهمتا بدانیم چندان از حقیقت دور نیفتادهایم، اما اوج هنر شاعری سنایی درمرزهای غزل آغاز میشود و نوعی غزلوار، این گونه غزل که باید آن را غزل مغانه و قلندرانه نامید میراث سنایی است. در این گونه شعر، او سرآغاز است و حتی نقطه کمال و اوج. با اطمینان میتوان گفت که غزلهای قلندری و مغانه او در رده بالای این نوع شعر در تاریخ شعر فارسی قرار دارد.
این گونه غزلها که مادر تمام غزلیات دیوان شمس و بسیاری از غزلهای پرشکوه فارسی است با سنایی آغاز میشود. این لحن قلندرانه و اسلوب بیان نقیضی که با سنایی وارد شعر فارسی میشود، همان چیزی است که پس از مختصر تغییراتی در اجزای سخن، غزلهای آسمانی حافظ را نیز شکل میدهد. سنایی در آغاز حال از سبک عنصری و فرخی دنبالهروی مینمود و بویژه متمایل به شیوهی فرخی آن شاعر بزرگ سهل و ممتنع سرا بود. شا عری استاد و دارای طبعی وقاد بود. مانند فرخی اغلب اشعارش را با وصف طبیعت شروع میکرد. سپس به تغزل استادانه میپرداخت. به علت احاطهی چشمگیری که بر علوم رایج زمانهی خود داشت.
شعرش تحت تأثیر معلوماتش واقع شده وبدین سبب گاهی کار برخواننده سخت میگردد. زمانی نیز از مسعود سعد سلمان تبعیت مینمود. بعد از دگرگونی احوال، تغییر سبک داد و طرحی نو درانداخت، سبکی که مخصوص خود وی است. و سنایی آغازگر آن میباشد. انقلاب حال و تغییر روش او باعث ایجاد اشعار عرفانی گردید. این اشعار دستمایهی عارفان و سرمایه سوخته دلان شد.
پس از این سنایی از بند تقلید رها شد و بلکه خود مقلدان نیرومندی پیدا کرد که شعر را از انحصار ارباب قدرت خارج ساخته و در خدمت توحید و وحدت قرار دادند. شاعران بزرگی مانند خاقانی و عطار و سلمان ساوجی و جمال الدین عبدالرزاق مقلّد او شدند و بزرگانی بینظیر در عالم ادبیات ظهور کردند که هدف شان از سرودن شعر نه سرگرمی شنودگان، که تکمیل ایمان و توجه به عرفان بود. این سنت شکنی بزرگی بود که دستاوردهای بزرگتری را ببار آورد و راهی بود که گشوده شد و رهپویان بیشماری را راهی راه جانان و عازم کوی یزدان و واله روی رحمان گردانید.
صوفیه با ترنم آثار سنایی و پس از وی با زمزمه اشعار خاقانی و عطار و مولانا، بر غنای ادبیات افزودند. این بار زلف و خط و خال، معانی جدیدی پیدا کرد و جانان مظهر جدیدی یافت. برخلاف روال رایج که شاعران،وابستهی دربار و گوش بفرمان قدرت مداران بودند، این بار پادشاهان و بزرگان از ارادتمندان و هواخواهان عارفان شاعر و شاعران عارف و صوفیان نامدار و مشایخ عالی مقدار گردیدند.
مضمونهای قرآنی در ادبیات شاعران به جلوهگری پرداختند و ادبا از احادیث داستانها ساختند. و این علاوه بر غنای عرصه ادبیات موجب تربیت انسانهای وارستهای شد که نه تنها در خدمت زور و زر نبودند که خود به منتقدان بزرگ مسندنشینان تبدیل شده و در لباس نصیحت و اندرز جان خود کامگان را آزار میدادند. »قصایدی که سنایی در مدح مسعود و درباریان وی سرود و از اشعار اوائل عمر شاعر محسوب است همگی در کمال جز جزالت و سلاست است و دلیلی قوی بر قدرت طبع او میباشد و بیشتر آنها بر سبک فرّخی سروده شده و مانند شعرا شعر او با وصف طبیعت شروع گردیده و در تغزل هم قدرت بینظیری از خود نشان داد.