بخشی از مقاله

چکیده

ازدواج و نهاد خانواده در تمام اعصار و جوامع امری مقدس بوده است. بطوری که همواره پیوند و انسجام خانواده در جامعه مورد حمایت قرار می گرفت. در تمام ادیان ازدواج بعنوان امری میمون مورد تاکید قرار گرفت. از این رو ازدواج همواره راحت گرفته شده در حالی که طلاق و جدائی زوجین از یکدیگر بسیار سخت و گاهی غیر ممکن بوده است. بطوری که هنوز طلاق در برخی ازجوامع تا سالهای اخیر غیر قانونی محسوب می شد.

در عین حال مطالعه خانواده در جوامع امروزی نشان می دهد که خانواده های امروزی با چالش های فراوانی در درون روبرو هستند؛ کودک آزاری، همسر آزاری، خشونت خانوادگی و طلاق نمونه های متدا ولی از آسیب های خانواده های امروزی است. همین مسائل است که آسیب شناسی خانواده را در عصر حاضر ضروری می سازد. این مقاله موضوع طلاق را به طور مختصر مورد بررسی قرار می دهد. تعریف طلاق ، عوامل موثر بر طلاق ، راه های مبارزه با طلاق ، پیامد های ناشی از طلاق و طلاق در ایران مطالب این مقاله را تشکیل می دهد

مقدمه

خانواده یکی از مهمترین نهادهای اجتماعی که وظیفه تعلیم وتربیت فرزندان را به عهده دارد واین نهاد در عین حال که می تواند کانون آرامش باشد ومحیطی امن وآرام برای فرزندان به وجود بیاورد درعین حال می تواند کانون تنش وناامنی را به وجود آورد وپدیده ای را به عنوان طلاق بوجود آورد

طلاق یکی از مشکلات بزرگ اجتماعی است که آثار آن در جامعه به صورت های گوناگون نمود پیدا می کند. بحران های عاطفی،اختلالات رفتاری کودکان، بی پناهی زنان مطلقه،فساد اخلاقی،جرائم و...در اثر طلاق افزایش می یابد.

طلاق را می توان شیوه ای نهادی شده وتحت نظارت سازمان های اجتماعی،در راه پایان دادن به شیوه های زناشویی دانست به عبارت دیگر،طلاق خاتمه دادن به پیوند زناشویی تحت شرایط خاص قانونی،شری وعرفی است که پس از آن زن وشوهر نسبت به یکدیگر حقوق وتکالیفی ندارند طی قرن بیستم به دنبال افزایش جمعیت وتغییر در نظام فرهنگی،ارزشی ونظام هنجاری در بسیاری از نقاط جهان به ویژه در جوامع صنعتی،میزان طلاق روندی افزایشی به خود گرفت.

پدیدهی افزایش میزان طلاقصرفاً به جوامع صنعتی محدود نشده وبه عنوان یک ارزش اجتماعی فرهنگی جدید به سایر جوامع نیز راه یافته است،تحقیق در باب طلاق می تواندبا کشف وتعمیق شناخت پدیده مورد بحث،زمینه شناخت علمی وگستره آن، تصحیح برداشته وباورهای قالبی از مسئله را فراهم کند وبه ارتقای فرهنگ جامعه در زمینه فرهنگ زناشویی وهمچنین برای تدوین برنامه اجتماعی مناسب در جهت سالم سازی محیط وجلوگیری از پیامد ها وآثار زیانبار طلاق یاری رساند. هر تحقیق علمی همانطور که اهمیت کاربردی دارد در عین حال کارکرد شناختی وکارکرد روش شناختی نیز دارد وهیچ کدام از این وظایف یا کارکردها در واقعیت تفکیک پذیر نیستند

تحولات اجتماعی دهه های گذشته در سطح جهانی،نظام های خانواده را باتغییرات،چالش ها،مسائل ونیازهای جدید ومتنوعی مواجه کرده وطی همین مدت خانواده به شکلی فزاینده به علل وعوامل متعدد وپیچیده ای در معرض تهدید قرار گرفته است. وقتی کارکرد های خانواده،از قبیل کارکردهای زیستی،اجتماعی،شناختی وعاطفی یکی پس ازدیگری آسیب می بیند،اعضای آن بتدریج احساس رضایتمندی خود را از دست می دهند. کاهش تدریجی رضایتمندی اعضای خانواده،ابتدا موجب گسستگی اجتماعی ودر نهایت واقعه حقوقی می شود که این گسستگی طلاق نامیده می شود.

طلاق با تمام کم وکاستی اش،مهم ترین تهدید علیه بنیان خانواده به شمار می رود وشناخت عوامل موثر ومتأثر از آن از اولویت های بهداشت روان به شمار می آید.طلاق اگر چه یک خانواده را از هم می پاشد. هم چون توفانی آشیانه کودکان را در هم می کوبد،قامت زن را می شکند ومرد را به زانو در می آورد. از تحقیقات انجام گرفته توسط محققان قبلی علل طلاق را ضعف در برقراری ارتباطات،مشکلات مالی،نداشتن احساس مسئولیت،بی وفایی،خیانت،برآورده نشدن انتظارات،اعتیاد وسوء مصرف مواد ونداشتن توانایی حل مشکل ذکر کرده اند. - مقدمه ای بر جامعه شناسی و آسیب شناسی ، باقر ساروخانی -

تعریف طلاق

طلاق عبارت است از انحلال عقد نکاح دائم.

در کتب لغت ، برای واژه طلاق معانی متعددی ذکر شده است ، از جمله: رهایی، ازاد کردن ، ترک کردن، واگذاشتن. اما در اصطلاح شرعی طلاق عبارت است از : زائل نمودن قید و پیوند نکاح با صیغه مخصوصی . به هر حال طلاق یعنی انحلال نکاح دائمی با صیغه مخصوص و رعایت تشریفات ویژه.

عوامل موثر بر طلاق

تحقیقات حاکی از آن است که عوامل متفاوت اجتماعی و فردی در بروز پدیده طلاق مداخله دارند. ونیز شناسایی مهم ترین عوامل تاثیرگذار طلاق می تواند در شناخت زیرساخت های طلاق بسیار گره گشا باشد بر این اساس مهم ترین عوامل تاثیرگذار بر طلاق را می توان پنج عوامل جنسی، اقتصادی،شخصیتی، ارتباطی و اجتماعی دسته بندی کرد.

الف - عوامل جنسی
 
تحقیقات نشان داده که ، دست کم 60 درصد طلاق هایی که در دادگاه های خانواده صورت می گیرد، ریشه در مسائل جنسی دارد و می توان ریشه جدایی بیش از نیمی از زوجین از یکدیگر، مسائل جنسی دانست. به تجربه ثابت شده در خانواده هایی که مسائل جنسی در زوج ها برطرف شده، احتمال فروکش کردن مشکلات در خانواده ها بیشتر است. به علت حساسیت و گستردگی مسائل جنسی و نقش اساسی آن در قوام خانواده، باید زمینه مناسب را برای نگاه مثبت به مسائل سلامت جنسی فراهم کرد، زیرا سخن از سلامت جنسی در کشور به صورت ضدارزش درآمده است. این در حالی است که آموزه های دینی با فرهنگ ما در نگرش به سلامت جنسیکاملاً متفاوت است بنابراین هر اندازه سلامت جنسی در افراد ارتقا یابد، کانون خانواده از استحکام بیشتری برخوردار خواهد بود.

ب - عوامل اقتصادی

از طرفی مشکلات اقتصادی و عدم تامین معیشت و فقر، پایین بودن سطح درآمد خانوار، بیکاری، مسکن نامناسب و بالا بودن نرخ خرید و اجاره، ضعف یا فقدان ثبات شغلی هر یک می تواند به نحوی در بروز طلاق سهم داشته باشد و نیز بالا بودن سطح توقع زوجین در ابتدای زندگی و بسنده نکردن به حداقل ها فشار مضاعفی را به خانواده ها تحمیل می کند.

پ - عوامل شخصیتی

بنا بر نظر کارشناسان، فقدان مهارت کافی برای شروع زندگی، فقدان آگاهی از اصول و بنیان های حل مساله بین زوجین، فقدان اعتماد به نفس و خودباوری در زوجین یا یکی از آنها، فقدان پایبندی فرد به اصول اخلاقی و خیانت هر یک از زوجین به یکدیگر، فقدان قدرت ارتباطی و مفاهمه بین دو طرف و تزلزل شخصیتی، تغییر در شیوه زندگی، افسردگی، فقدان صداقت هنگام شکل گیری روابط زناشویی و آشکار شدن صورت های پنهان زندگی زوجین، اختلاف سنی اساسی، اختلاف فرهنگی، تربیتی و اجتماعی بین زوجین، ارائه چهره یی غیرواقعی از خود در قبل از ازدواج، ازدواج در سن پایین و ناپخته بودن افراد، کاهش پایبندی به ارزش های مذهبی، دینی یا اخلاقی، اعتیاد، اخلاق و وضعیت بد روحی و روانی هر دو شخص، عدم رشد عقلی و بلوغ فکری، ضعف یا عدم آمادگی لازم برای پذیرش مسئولیت همسری، خست مردان در مقابل توقعات زنان، اثرپذیری بیش از حد یکی از طرفین از خانواده خود، نگرش منفی به جنس مخالف، بدبینی و وسواس رفتاری و علاقه بیش از حد به کار در مقابل بی توجهی به خانواده از جمله علل و عوامل شخصیتی موثر بر طلاق محسوب می شوند

ت - عوامل ارتباطی

سوءظن و بدبینی های کاذب، عدم انطباق بین انتظارات و مسوولیت های متقابل، بی توجهی به تامین نیازها و انتظارات متقابل، درک نامتوازن از نقش زن و مرد در زندگی مشترک، خودمحوری، فقدان گذشت، غرورهای کاذب، لجاجت های کودکانه، پرده دری متقابل و عدم تامین احترام متقابل، میل به انتقامجویی، حساسیت های بیش از حد، افزایش فاصله کلامی بین زوجین، پرخاشگری و مجادله دائمی بین زوجین، دخالت های اطرافیان، بی علاقگی به همسر و تمایل به دور بودن از وی برای مدت طولانی، وابسته کردن فرزندان به خود و افزایش فاصله آنها با همسر، ضرب و شتم همسر، ارتباط بیش از حد با دوستان و رفقا - رفیق بازی - ، اعتقاد بیش از حد به فرهنگ مردسالاری یا زن سالاری، عدم آگاهی زن و مرد نسبت به تعهدات و مسوولیتی که بر عهده دارند و عدم درک متقابل از جمله عوامل ارتباطی موثر بر بروز طلاق محسوب می شوند.

ث - عوامل اجتماعی

مواردی همچون اختلاف فرهنگی و سطح طبقاتی بین خانواده های زوجین، مهاجرت های بی رویه از روستاها به شهرها و از شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ، رشد فزاینده کلانشهرها و کاهش سیستم های کنترل اجتماعی غیررسمی در جامعه، اعتیاد به مواد مخدر و الکل از جمله متغیرهای موثر بر طلاق در حیطه اجتماعی هستند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید