بخشی از مقاله
چکیده
امید به آینده و استقرار صلح و عدل جاویدان، امری فطری و طبیعی است که با وجود آدمی سروکار داشته و با آفرینش هر انسانی همراه است؛ زمان و مکان نمیشناسد و به هیچ قوم و ملتی اختصاص ندارد اما با این وجود تمام ادیان و مذاهب در عقیده به مصلح کل و موعود منجی کل ملل، مشترکند. پیروان تمام ادیان معتقدند که در یک بحرانی که جهان را فساد و بیدادگری و بیدینی فرا گرفته، نجاتدهندهای بزرگ طلوع میکند و به واسطه نیروی فوقالعاده، اوضاع آشفته جهان را اصلاح میکند و خداپرستیحاکمیّت،حقّ و علم و عدالت اجتماعی را در جهان گسترش می دهد.
پیشینه موعودباوری، منجی و ظهور در آیین اسلام،یهودیّت ومسیحیّت و برخی ادیان دیگر مانند هندوئیسم و آیین زرتشت، به تعالیماوّلیّه آنها بر میگردد؛ یعنی امری ساختگی و دروغین نیست. بر این اساس، بین موعود این ادیان اشتراکات فراوانی وجود دارد که زمینه مناسبی را برای مقایسه و بررسی وجوه اشتراک و افتراق بین آنها فراهم میآورد. بنابراین در این مقاله تلاش شده است مساله ظهور و اعتقاد به منجی از دیدگاه ادیان مختلف مورد تحقیق و بررسی قرار گیرد.
مقدمه
هدف از مقایسه موعودگرایی و ظهور در ادیان و پرداختن به نقاط اشتراک و افتراق بیان این نکته نیست که دینی از دین دیگر در این مسأله خاصمتأثّر گردیده یا بر آن تأثیر گذاشته است. آنچه در این مقاله مورد نظر میباشد، این است که اشتراکات اسلام، یهودیّت ومسیحیّت و حتی ادیان غیر الهی کنار هم قرار گیرند و این نتیجهکلّی به دست آید که اندیشه منجی و موعودی که در پایان جهان خواهد آمد، در همه ادیان وجود دارد.
-1 موعود در اسلام
اسلام به عنوان آخرین و کامل ترین دین از ادیان آسمانی ، به مسئله مهدی موعود بیش از سایر ادیان اهمیت داده و در تبیین مسائل مربوط به آن اهتمام خاصی ورزیده است. بر اساس جایگاه مهم مهدی موعود در اسلام است که همه مسلمانان از هر گروه و فرقه ای بر این مسئله اتفاق دارند که درآخرالزّمان حضرت مهدی - عج - خروج می کند و همچنین آن حضرت از نسل حضرت علی - ع - و فاطمه زهرا - س - است و نامش نام پیامبر - ص - است.
مضاف بر آیات فراوانی که بر مسئله مهدویت در اسلام و ظهور حضرت مهدی - ع - دلالت می کند، روایات شیعه وسنّی در این زمینه، بسیار زیاد و به حد تواتر رسیده است، به طوری که کسی نمی تواند درباره درستی آنها تردید به خود راه دهد. در اینجا مسئله » مهدی موعود « در نگاه اسلام را در دو مذهب مهم و محوری آن یعنیسنّی و شیعه پی می گیریم و دیدگاه این دو مذهب اسلامی درباره این مسئله را بیان می کنیم .
1-1 مهدی موعود از دیدگاه اهل سنت:
در کتابهای اهلسنّت آن قدر روایات درباره مهدی موعود - ع - وجود دارد که عقیده به آن حضرت از ضروریات دینی مذهبی آنان به شمار آمده است . به عنوان مثال ، درباره اصل موضوع ظهور مصلح جهانی و حضرت مهدی - ع - ، 657 حدیث در کتب آنان از قبیل : صحیح بخاری، سنن ابن ماجه، سنن ابن داود، سنن ترمذی، منتخب کنزالعمّال، مسند احمد بن حنبل، ینابیع الموده، الصواعق المحرقه و غیر آن نقل شده است.
کتابهایی که درباره حضرت مهدی - ع - نوشته اند و یا روایات مربوط به او را جمع آوری کرده اند، فزون از شمار است . همین کتاب منتخب الاثر، بیش از 60 کتاب معتبر اهلسنّت را، که به این موضوع پرداخته اند نام می برد، که برخی از عالمان مشهور و بلند آوازه و نیز اکابر اهلسنّت،مؤلّفان آنان اند، نظیر: احمد بن داود، ابن ماجه، ترمذی، بخاری، مسلم، نسائی، بیهقی، ماوردی، طبرانی، سمعانی، ابن عساکر، کسائی، ابن اثیر، حاکم، ابن جوزی، شارح معتزلی، ابن صباغ مالکی، ابن مغازلی، شافعی، محب الدین طبری، شبلنجی و... .
از این رو، همان طور که اشاره شد، به رغم این که اهلسنّت به اصل امامت مانند شیعه اعتقاد ندارند، ولی به خاطر زیادی روایات معتبر مربوط به ظهور حضرت مهدی - عج - و تواتر آنها، اعتقاد به ظهور مهدی نامی از نسل فاطمه - س - از اعتقادات ضروری اهلسنّت به شمار آمده است و لذا انکار مهدی موعود را موجب خروج از دین می دانند.
❖ کمال الدین محمد بن طلحه شافعی - متوفی قرن هفتم ه.ق - ایشان در کتاب » مطالب السئول فی مناقب آل رسول « ضمن بیان دیدگاه های خود درباره امامان معصوم - ع - ، باب آخر کتاب را به امام مهدی - عج - اختصاص داده است و معتقد است که ایشان از عترت پیامبر اکرم - ص - و از فرزندان حضرت فاطمه - س - و اکنون در قید حیات است.
ایشان برای اثبات ظهور امام زمان - عج - احادیث متعددی را از منابع روایی اهل سنت ذکر کرده است از جمله روایتی از ابو داوود از علی - ع - از رسول خدا که رسول خدا فرموده است: » لو لم یبق من الدهر الا یوم لبعث االلهرجلاً من اهل بیتی، یملاءها کما ملئت جورا « ولو یک روز هم از عمر دنیا باقی باشد، خداوند مردی را از اهل بیت من برمیانگیزد که زمین را پر از عدل و داد میکند، بعد از آنکه از ظلم و ستم پر شده باشد.[1] و نیز در روایت دیگر ازابو داوود از ام سلمه از پیامبر اکرم روایت کرده است که پیامبر - ص - پیوسته می فرمود: » المهدی من عترتی من ولد فاطمه [2]« مهدی از خاندان من است و او از فرزندان دخترم فاطمه خواهد بود. لازم به ذکر است که دیگر علمای اهل سنت مسلم، ابن ماجه و طبرانی نیز این حدیث را نقل کرده اند.
❖ گنجی شافعی - متوفی قرن هفتم ه.ق - ایشان در کتاب » البیان فی اخبار صاحب الزمان « احادیث و مباحث مربوط به امام مهدی - عج - را - با ترتیبی خاص و با ابواب و موضوعاتی منسجم - ذکر کرده است. وی در مقدمه کتابش برایردّ اتهام شیعی بودن عقیدهمهدویّت و اثبات آن به عنوان یک موضوع اسلامی اذعان میکند که در این کتاب، تنها احادیثی را آورده که از طریق اهلسنّت، روایت شده و از ذکر روایات شیعی پرهیز کرده است.[3]
نکته قابل توجه اینکه وی به رغم انکار ولادت حضرت مهدی - عجل االله تعالی فرجه الشریف - از طرف بیشتر علمای اهلسنّت آخرین باب را چنین نامیده است: » فی الدلاله علی جواز بقاء المهدیحیاً.« بر این اساس وی نه تنها ولادت حضرت مهدی - عجل االله تعالی فرجه الشریف - را پذیرفته؛ بلکه هرگونه استبعاد در مورد طول عمر آن حضرت را منتفی دانسته است.
گنجی شافعی در آغاز این باب مینویسد: »هیچ امتناعی در بقای مهدی - عجل االله تعالی فرجه الشریف - وجود ندارد؛ به دلیل اینکه عیسی، الیاس و خضر که از اولیای خداوند میباشند زنده هستند و دجال و ابلیس که از دشمنان خداوند میباشند نیز زنده هستند و زنده بودن اینها، به وسیله قرآن وسنّت اثبات شده است. آن گاه اینان که بر این موضوع اتفاق کرده اند، چگونه زنده بودن مهدی را انکار نموده اند؟ پس بعد از این به سخن هیچ عاقلی توجه نمی شود، که اگر بخواهد زنده بودن مهدی را انکار کند. و بعد در پایان نتیجه می گیرد که زنده بودن امام مهدی - ع - در مدت طولانی هیچ استبعادی ندارد.[4]
❖ اسماعیل بن کثیر - متوفی 774 ه.ق - وی در کتاب - النهایه فی الفتن و الملاحم - فصل ویژه ای را برای امام مهدی با عنوان - فصل فی ذکر المهدی الذی یکون فی آخر الزمان - گشوده است و می نویسد: » مهدی علیه السلام یکی از خلفای راشدین و از امامان هدایتگر می باشد که روایات منقول از رسول خدا - ص - در مورد او نقل شده و گویای این است که حضرت در آخر الزمان خواهد آمد و به گمانم ظهورش پیش از آمدن عیسی علیه السلام باشد.« ایشان تصریح می کند که مهدی موعود علیه السلام از ذریه رسول خدا صلی االله علیه و آله و از فرزندان فاطمه علیهاالسلام می باشد.[5]
❖ جلال الدین سیوطی - متوفی 911 ه.ق - ایشان که از نویسندگان برجسته اهل سنت در زمینه های گوناگون حدیثی، تفسیری و علوم قرآنی است، تألیف مستقلی درباره امام مهدی علیه السلام دارد با نام » العرف الوری فی اخبار المهدی« و در آن صدها حدیث را از منابع متعدد و مختلف اهل سنت جمع آوری کرده است و این کار، نشان از اهتمام و توجه جدی وی به این موضوع دارد. نویسنده که بیشتر به نقل احادیث اکتفا کرده و به ندرت توضیحاتی درباره آنها ذکر کرده است، در پایان، فصلی را گشوده و در آن چهار نکته مهم را یادآوری کرده که عبارت است از:
✓ مهدی علیه السلام یکی از خلفای دوازده گانه ای است که در حدیث جابری سمره ذکر شده؛
✓ مهدی علیه السلام نمی تواند از فرزندان عباس بن عبد المطلب باشد؛
✓ « ضعیف است؛ چون با نقل متواتری که گویای ظهور مهدی علیه السلام است، و اینکه وی از فرزندان رسول خدا صلی االله علیه و آله می باشد و عیسی پشت سر او نماز خواهد خواند، متعارض است؛
✓ آنچه نقل شده که مهدی علیه السلام از مغرب ظهور خواهد کرد، هیچ پایه و دلیلی ندارد.[6] همچنین ایشان در کتاب »الجامع الصغیر« احادیثی را درباره امام مهدی علیه السلام ذکر کرده است.[7]
❖ امام احمد بن حنبل - متوفی 241 ه.ق - ایشان رئیس فرقه حنابله است و نویسنده یکی از گسترده ترین و کهن ترین جوامع حدیثی اهل سنت نیز به شمار می رود. وی در این مجموعه حدیثی، احادیث مختلف و متعددی را درباره امام مهدی علیه السلام ذکر کرده است.