بخشی از مقاله
چکیده
عدالت از مفاهیم ریشهدار و محوری در تاریخ اندیشهی بشری و از اهداف اساسی ادیان الهی است. تأملات فلسفی، اجتماعی و اخلاقی در باب عدالت، بخش برجستهای از معارف انسانی را تشکیل میدهد. بهویژه در تاریخ فکر اسلامی بهخاطر جایگاه اساسی عدالت در مباحث کلامی، فقهی و اخلاقی، موضوع عدالت همواره مورد توجه اندیشمندان اسلامی و از موضوعات اختلافی متکلمین بوده است.
یکی از عوامل صفبندی فکری اهل کلام در مباحث اعتقادی اسلام، اختلاف بر سر تبیین و جایگاه عدالت بوده است. همچنین در مباحث فقهی و اخلاقی، بحث عدالت محل گفتگو و نزاع بوده و موجب پیدایش ادبیات فربه و باریک اندیشیهای عمیقی شده است. اما در باب عدالت فرهنگی، با توجه به تأخیر و تأخر در پیدایش عرصهی مطالعات فرهنگی- بهویژه با نگرش عمیق اسلامی- نیاز به تأملات نظری و کاربردی فراوانی وجود دارد. اشارات این وجیزه، میتواند مدخل مباحث این باب باشد.
مقدمه:جایگاه عدالت فرهنگی
عدالت فرهنگی در کنار عدالت اقتصادی، عدالت سیاسی و عدالت حقوقی و قضایی یکی از عرصههای عدالت اجتماعی است. عدالت در یک طبقهبندی کلان به عدالت تکوینی و عدالت تشریعی تقسیم میشود وعدالت تشریعی به عدالت فردی و اجتماعی. البته عدالت فردی خاستگاه و تکیهگاه اصلی عدالت اجتماعی است؛ چراکه بدون تربیت افراد عدالت پذیر و عدالت خواه، زمینه و عاملی برای عدالت اجتماعی وجود نخواهد داشت.
عدالت تکوینی که در حوزهی فلسفه و کلام بحث میشود، ناظر به افعال حضرت رب العالمین است. عدالت فردی که ناظر به افعال فرد انسانی است، در حوزهی علم اخلاق بحث میشود و چگونگی دستیابی آحاد بشری را به ملکات فاضلهای که از جملهی آنها رعایت انصاف و عدالت در تعامل با دیگران و نیز تدبیر و مجاهدت برای استقرار عدالت اجتماعی است، تبیین میکند. اما عدالت اجتماعی ناظر به قوانین و روابط اجتماعی انسانها است.
عدالت اجتماعی را می-توان برآیند عدالت اقتصادی، عدالت سیاسی، عدالت حقوقی و قضایی و عدالت فرهنگی دانست. چیستی عدالت اقتصادی، سیاسی، حقوقی و قضایی تا حدود زیادی روشن است، چراکه در قالب مصادیق آشکاری تجلی میکند. هنگامی که دستیابی به منابع قدرت و ثروت براساس ضوابط روشن و برحسب رعایت شایستگیهای تعریف شده و در فرایندی شفاف تحقق پذیرد و همگان بهطور برابر از مواهب حیات برخوردار باشند و آحاد جامعه در برابر قوانین دارای حقوق وتکالیف برابر بوده دادرسی به تظلمات و شکایات نیز با رعایت مساوات در حقوق انجام شود، عدالت اجتماعی در عرصههای سیاسی و اقتصادی و حقوقی تحقق یافته است، اما"عدالت فرهنگی" دارای این وضوح نیست و نیاز به تبیین دارد.
اگر عدالت را بهمعنای برابری همه در برابر قانون، عدم تبعیض و ایجاد امکانات مساوی قانونی بدانیم، برای عرصهی فرهنگ هم این تعریف، دارای مصداق تقریباً روشنی خواهد بود. - یادداشتهای استاد مطهری، ج6، ص - 255 در اینصورت باید قبل از هر چیز به تدوین قوانین و مقررات دقیق در عرصهی فرهنگ پرداخت و با همهی پیچیدگیهایی که در ضابطهمندی و قانونگذاری عرصهی فرهنگ وجود دارد، بتوان به چارچوب-های روشن دست یافت تا برابری همه در برابر قوانین فرهنگی، از تصویر روشنی برخوردار گردد.
لذا اگر بتوانیم به تعریف یا تعاریف واضحی از عدالت فرهنگی برسیم، مهمترین و نخستین گام برای تأمل و بررسی و تدوین راهبردهای تحقق عدالت فرهنگی برداشته شده است.
پیشینه بحث
در منابع آکادمیک فرهنگ، بیش از عدالت فرهنگی، سخن از توسعهی فرهنگی است. غلبهی ادبیات توسعه بر ادبیات عدالت، به عرصهی فرهنگ هم سرایت کرده است. گفتمان توسعهی فرهنگی بعد از جنگ جهانی دوم رواج یافت و مباحث آن از دههی 1970 شکل گرفت. - چنگیز پهلوان، - 133 هدف توسعهی فرهنگی" فراهم آوردن اسباب دسترسی تودههای مردم به فرهنگ و مشارکت آنان در زندگی فرهنگی" تلقی شده است. - همان، - 131 البته در اینجا فرهنگ بمعنای خاص محصولات و فعالیت-های فرهنگی اراده شده وگرنه فرهنگ بماهو فرهنگ همواره در متن زندگی تودهی مردم وجود دارد. البته در این متون، "حق دسترسی به فرهنگ" به همان معنای مراکز و محصولات فرهنگی مطرح شده است. - همان، - 265 که میتوان عدالت در این عرصه را یکی از معانی عدالت فرهنگی دانست.
اگر عدالت آموزشی را یکی از مصادیق کلان عدالت فرهنگی بدانیم، در ادبیات مربوط به اهداف و برنامههای آموزشی، عدالت آموزشی مسئلهی برجستهای است.
معنای دیگری از عدالت فرهنگی، انتقال ارزشها و مبانی مطلوب به عموم جامعه از طریق جهاد فرهنگی دانسته شده و این معنا، به حضرت امام خمینی - ره - نسبت داده شده است
مفهوم شناسی
عدالت فرهنگی، یعنی جریان یافتن عدالت در عرصهی فرهنگ. بدون تبیین مراد از "عدالت" و "فرهنگ"، نمیتوان به معنای عدالت فرهنگی دست یافت. عدالت را به سه معنای مساوات و رفع ظلم و تبعیض، رعایت حقوق انسانی و حقوق قانونی، و رعایت شایستگیها و بایستگیها میتوان تعریف کرد.
تحقق این معانی در عرصههای اقتصادی، سیاسی، حقوقی و قضایی بخاطر روشن بودن این عرصهها، تا حدود زیادی آشکار است،اما عدالت فرهنگی بخاطر ابهامها و پیچیدگیهای مفهوم فرهنگ، به توضیح و تبیین بیشتری نیاز دارد