بخشی از مقاله

چکیده

زنان به عنوان نیم پیکره جامعه بشریت یکی از عوامل مؤثر در تمام عرصههای زندگی بالاخص یکی از عوامل و منابع مهم نیروی انسانی در رشد و پیشرفت در اقتصاد هستند. اما با این وجود، در غالب جوامع حقوق آنان، از سویی به نحو عالانه در سهمبری از اشتغال خود پرداخت نمیشود و از سویی دیگر جایگاه اشتغال زنان به نحو عادلانه و منطبق بر قوانین ارزشها و قوانین بومی محقق نمیشود.

یکی از علل عدم تحقق آن، تفاوت در مبانی فکری، ارزشی و فرهنگهای جوامع است که در میانه این تحقیق به آن پرداخته شده است. در این تحقیق عدالت اقتصادی، به معنای مراعات حقوق اقتصادی در حوزه رفتارها و روابط اقتصادی، هدف اقتصادی بوده و زمانی محقق میشود که هر یک از افراد جامعه، به حق خود از موقعیتها و فرصتهای جامعه منطبق بر ارزشها و قوانین عادلانه دست یابند.

از منظر اسلام، ایفای نقش و منزلت زن در حوزه فردی و اجتماعی با لحاظ ارزشهای الهی حائز اهمیت است. در این تحقیق سعی شده با آسیبشناسی حضور زن در جامعه، بر این مهم تأکید شود که با تعریف درست و عدالتمحور اشتغال زنان در حوزه اقتصادی، شأن و منزلت زن مسلمان در ایفای نقش فردی و اجتماعی حفظ شده و از بسیاری از آسیبهای فرد، خانواده و جامعه کاسته میشود. در پایان، افقها و تدابیری منتج از تحقیق برای تحقق اشتغال زنان در حوزه اقتصادی جهت ملاحظه در الگوی پایه اسلامی ایرانی پیشرفت پیشنهاد شده است.

مقدمه

عدالت، قسط و تحققق انصاف همواره به عنوان یکی از آرمان های بشری و رسالت های بعثت انبیائ الهی - سوره حدید، آیه - 43 و از اینرو در ادوار مختلف تاریخ بشری خصوصا در قرون اخیر در ساحت های نظری و عملی مورد بحث و مطالبه علمی و عینی بوده است. تحقق عدل و انصاف و برابری های عادلانه هم تحت عنوان یکی از اصول محکم ارزشی و مورد تاکید ارزش های دینی، انسانی و هم به جهت فطریبودن و مورد مطالبه وجدان عمومی آن، همیشه مورد توجه مردم و مکاتب بوده است.

اسلام در جایگاه دین کامل و خاتم، این آموزه را در همه ابعاد زندگی بشری مورد تأکید فراوان قرار داده است. در قرنهای اخیر نیز بین اندیشهوران نیز درباره مفهوم و مصداق عدالت، بحثهای فراوانی درگرفته است. این بحثها به دو گرایش اساسی انجامید: یک گرایش براساس قرارداد اجتماعی شکل گرفت و گرایش دیگر بر پایه حقوق طبیعی سامان یافت.

مفهوم عدالت، هم در آموزههای اسلامی و نیز در گرایشهای اندیشهوران دیگر، با مفهوم واژه حق گره خورده، و عدالت، به رعایت حقوق معنا شده است؛ بنابراین، رفتار و روابط عادلانه در حوزه علوم اجتماعی، رفتار و روابطی است که براساس حق باشد. عدالت اقتصادی، به معنای مراعات حقوق اقتصادی در حوزه رفتارها و روابط اقتصادی است. این امر بهصورت هدف اقتصادی، هنگامی بهطور کامل محقق میشود که هر یک از افراد جامعه، به حق خود از ثروت و درآمدهای جامعه دست یابند.

دیدگاههای متفاوت براساس مبانی گوناگون، معانی متعددی برای حق ارائه دادهاند. برخی از آنها تصریح کردهاند که حق به معنای نفع و امتیاز است و غالب آنها حق را بهگونهای تعریف کردهاند که متضمن معنای نفع و امتیاز است؛ یعنی به دلالت التزامی، بر معنای نفع و امتیاز دلالت دارد. از طرف دیگر، حق و تکلیف همزاد یکدیگر هستند. هر کجا از حقی برای افراد بشر سخن گفته میشود، در مقابل آن، تکلیفی نیز برای آنها وجود دارد. از دیدگاه اسلام، منشأ حق برای انسانها دو امر است:

کار و نیاز. تمام نعمتهای جهان برای انسان آفریده شده . - یوسفی، - 1384 گره خوردن موضوع عدالت اجتماعی با مباحث مختلف ارزشی، اخلاقی، حقوقی، سیاسی، انسان شناختیِ معرفت شناسی بر دشواری عدالت پژوهی افزوده و هرچه شکل جوامع پیچیده تر می شود ترسیم وضعیت عادلانه انسانی در ساحت های گوناگون زیست جمعی و ساختارهای کلان اجتماع دشوارتر و اندیشه سوز تر می شود.

زنان هم بعنوان یکی از ارکان جامعه انسانی از این حق زیست عدلانه برخوردارند و براساس معیارها عادلانه می توانند در ساختارهای فرد و اجتماع حضور فعالانه و مشروع داشته باشند. زنان به عنوان نیم پیکره جامعه بشریت یکی از عوامل موثقر در تمام عرصه های زندگی جامعه بشری بالاخص یکی ا ز عوامل و منابع مهم نیروی انسانی در رشد و پیشرفت در بخش های چهارگانه اقتصاد هستند.

اشتغال زنان در جوامع انسانی به عنوان یکی از موضوعات بحث برانگیز جوامع مختلف و مطالعات علوم انسانی و اقتصادی تلقی می شود. در این میان بی شک عوامل مختلف و متعدد از قبیل نوع جهان بینی، انسان شناسی، نگرش های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، نگرش دینی، ف از یکدیگر در تعریف و مفهوم جایگاه و منزلت زنان داشته باشند. در این تحقیق سعی می شود با رویکرد عدالت محور برای ترسیم دقیق جایگاه و نقش اشتغال زنان در رشد وپیشرفت اقتصادی، استفاده شود.

در این میان با توجه مقدمات ذکر شده برای مطالعه جایگاه عادلانه اشتغال زنان در جامعه اسلامی ایرانی رو به رشد و پیشرفت، ناگزیر به بررسی سنت ها و آداب و رسوم جوامع و مکاتب مرتبط با جامعه مرتبط با خود هستیم. در تعریف نقش و جایگاه و منزلت زن در جایگاه فردی و اجتماعی هر جامعه عوامل متعددی دخیل و تاثیر گذار هستند. این امر می تواند کاملا بدیهی و عقلانی باشد که هر یک از جوامع با توجه به ملاحظات بومی خود - اعم از الزامات ملی و دینی - رویکرد والزامات مختلف و متمایزی در اشتغال زنان نسبت به جامعه دیگر داشته باشد

از این رو در این تحقیق با روش کتابخانه ای - هرمونیتیکی - سعی در بررسی مطاله موضوع اشتعال زنان در جامعه اسلامی با تاکید بر رویکرد عادلانه داریم و به زوایا و فرصت ها و آسیب ها ی حضور زنان در اشتعال جامعه اسلامیو برخی پیشنهادات و راهکارهای تحقق عدالت در اشتغال زنان خواهیم پرداخت. در این نوشته توجه به منابع اسلامی اعم از قرآن و روایات پیامبر و ائمه معصومین و تطبیق آن با رویکرد عدالت محور با وضعیت موجود در جمهوری اسلامی ایران بررسی می شود.

عدالت از نگاه برخی از صاحب نظران غربی

برخی معیارها و برخی یک معیار را در عدالت شرط می دانند. جان رالز در شمار اندیشمندانی است که به معیارهای عدالت توجه کرده و دو اصل آزادی و برابری فرصت ها را اصول عدالت اجتماعی در نظر گرفته است. مطابق اصل نخست، هرکس باید از حقی برابر، مطابق با نظام کلی آزادی های اساسی که با نظامی مشابه آزادی ها برای همه سازگار باشد، برخوردار شود و طبق اصل دوم، نابرابری های اجتماعی باید به گونه ای تنظیم شود که بیشترین منفعت را برای کم بهره ترین افراد در بر داشته باشد و مناصب و مشاغل، تحت شرایط مناسب و متناسب با نظام فرصت های برابر، در دسترس همگان باشد. به باور رالز، با تکیه بر این دو اصل، می توان از طریق یک قرارداد اجتماعی ضمنی، جامعه ای عادل ایجاد کرد.

در واقع رالز، رویه قرار اجتماعی را برای اثبات اصول خود به کار می برد. او وضعیت نخستین را که در آن جهل نسبت به وضعیت خود پس از ورود به اجتماع وجود دارد، طراحی می کند، تا نظریه اش به لحاظ معرفت شناختی پذیرفتنی، عام و جهان شمول باشد. پیش فرض های او عبارت است از: نخست اینکه در تصمیم گیری های عمومی در عرصه سیاست و اجتماع، به عقل عمومی و عقلانیت جمعی تکیه شود و دوم اینکه انسان ها با استفاده از اصل نا کجا و جهل به وضعیت خود، می توانند به اصول عام دست یابند. صاحب نظر دیگری که به معیار عدالت پرداخته، مایکل والزر است که در 1983، نظریه »قلمروهای عدالت« ارائه نمود.

به نظر او، اصول واحد و مشترکی برای عدالت وجود ندارد، بلکه در هر قلمرو، مانند قلمروهای قدرت، شأن و منزلت، خانواده، آموزش و پرورش و... اصول و معیارهای خاصی حاکم است که در قلمروهای دیگر نیست. فهم مشترک ما از خیر اجتماعی در هر قلمرو، تعیین کننده حدود و ثغور آن است. از این دیدگاه، ملاک ها و معیارها، وابسته به فرهنگ خاص هستند؛ نه عام و جهان شمول. از این رو، شعار والزر این است: »عدالت، اینجا و حالا.»

زنان با بروز مدرنیته در عرصه سیاسی فعال شدهاند.ولی با کمی دقت و تعمق در عملکرد آشکار و پنهان نقش آنها در حیات سیاسی،این ذهنیت رو به تکوین میگذارد که زنان در این وادی عمدتا وسیله بودند تا اینکه هدف؛چرا که از آنها بیشتر در جهت تعیین معادلات سیاسی استفاده شده است.بنابراین امروزه نیز ستیز جنسی از این دیدگاه قابل ارزیابی میباشد؛زیرا گمان میرود تا زمانی که هویت جنسی و ستیز برانگیخته از آن بتواند در تعادلسازی قدرتهای سیاسی و اجتماعی به نفع طبقات حاکم بر جوامع پیشرفته کاپیتالیستی عمل نماید و به عنوان وسیلهء بازتولید این نوع ساختار اجتماعی و اقتصادی کارکرد داشته باشند،قابل تحمل خواهد بود.لذا بدین جهت جریان جنسیت را میتوان بخشی از ایدئولوژی حاکم بر جوامع مزبور دانست.

نگاه نابرابر جامعه غربی در صده های اخیر به زنان تا آنجا بوده است که آمارتیاسن در کتاب اندیشه عدالت خود در رفتار نابرابر جامعه غربی با زن را نکوهیده و رفتار با زنان مانند گروه های محروم و مانند بردگان در ایلات متحده را زیر سئوال می برد - سن، 2009م - هر چند مدعی برخی صاحب نظران غربی در عدالت در اجتماع و حضور عادلانه زنان را تاکید می کند اما عملا در جوامع غربی شکاف بسیاری بین عملکرد نظام های اقتصادی در رعایت حقوق عادلانه اقتصادی زنان تا برخی مبانی نظری آنان وجود دارد. و حضور زن در اقتصاد همراه با نگاه ابزاری و استثمار زنان در اقتصاد نسبت به استثمار مردان هم از پر رنگ تر است.

مفهوم عدالت اقتصادی از منظر اسلام

قرآن تصریح می کند که نظام هستی و آفرینش، بر عدل و توازن و براساس استحقاق ها و قابلیت هاست. در قرآن - با وجود 16 آیه مشخص در مورد عدل و قسط - از توحید گرفته تا معاد، از نبوت تا امامت و زعامت، از آرمان های فردی گرفته تا هدف های اجتماعی، همه بر محور عدل استوار شده است.

عدالت: با جمعبندی مفهوم عدالت - اقتصادی - بر حسب کاربرد آن در متون اسلامی معانی زیر بهدست میآید: تساوی، دادن حق هر صاحب حق به آن، - استحقاق عرفی، استحقاق سهمی و استحقاق حدکفافی - ، توازن یا عدم تفاوت فاحش درآمدی، واعتدال و وضع الشیء فی موضعه،میتوان گفته این معانی به گونهای به یکدیگر شبیه هستند. زیرا: منظور از تساوی، رعایت برابری در زمینه استحقاقهای مساوی و اعطاء کل ذی حق حقه همان وضع الشیء فی موضعه و عین اعتدال و توازن است.

مرحوم علامهطباطبایی پساز بیان تفصیلی مباحث راغب درباره معنای عدل، معانی تساوی، اعتدال و توازن، »اعطاء کل ذی حق حقه« و »وضع الشیء فی موضعه« را در هم آمیخته و نوشته است: بازگشت توضیحات راغب با همه تفصیلش به رعایت حد وسط و پرهیز از افراط و تفریط است و این ازقبیل تفسیر به لازم معنی است؛ زیرا حقیقت عدل، اقامه مساوات و موازنه بین امور بهگونهای که به هر امری، آنچه سزاوار آن است، اختصاص یابد؛ درنتیجه، عدل یعنی هر امری در موضع و جایگاهی که استحقاق دارد، قرار گیرد

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید